گروه جامعه: افزایش کمرشکن هزینههای زندگی، طبقه متوسط را به زیرخط فقر کشانده و خانوادههای فقیر را به حاشیه پرتاب کرده است. با گسترش فقر در جامعه و سختی تامین معاش طبیعتا باید منتظر تشدید سوءتغذیه در کشور باشیم.
سال گذشته تورم نقطهای مواد غذایی در بازار ایران از ۶۰ درصد عبور کرد. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از بحرانی شدن قیمت مواد غذایی خبر داد. بر اساس گزارش موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی وزارت صمت، سرانه مصرف برنج طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ با کاهش ۱۱ درصدی مواجه بوده است.
مسعود رسولی دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور اخیرا نسبت به کاهش مصرف سرانه گوشت ایرانیها در مقایسه با سال گذشته ابراز نگرانی کرده و گفته بود: اگرچه مرکز آمار ایران سرانه مصرف گوشت قرمز در سال را ۴ کیلوگرم به ازای هر نفر اعلام کرده، اما آنچه واقعیت دارد و من به شما اعلام میکنم چیزی حدود ۳ کیلوگرم است که باید گفت این آمار برای هر جامعهای نگرانکننده است.علی احسان ظفری مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی هم اعلام کرده که سرانه کنونی مصرف لبنیات در کشور کمتر از ۵۰ کیلو است. به گفته او این میزان به حدی پایین است که قابل قیاس با کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه نیست.
وضعیت سوءتغذیه در کشور
با نگاهی به آمار، نتیجه کاهش اخیر مصرف موادغذایی مورد نیاز معنادار میشود. سال گذشته کمیته امداد اعلام کرد که حدود ۶۰ هزار کودک زیر پنج سال و ۵۴ هزار مادر باردار یا شیرده تحت پوشش سبدهای حمایت تغذیهای این سازمان قرار گرفتهاند. آماری که البته تنها مربوط به موارد شناسایی شده و تحت پوشش این سازمان است و آمار مواردی که تحت پوشش نیستند در جای ثبت نشده است.
زهرا عبداللهی مدیرکل دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت سال گذشته از افزایش ناامنی غذایی به ویژه در مناطق محروم کشور پرده برداشت. او همچنین وضعیت چند استان کمبرخوردار کشور از جمله سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، خراسان جنوبی و خوزستان را به لحاظ امنیت غذایی نامطلوبتر توصیف کرده و گفته بود درحال حاضر این نگرانی وجود دارد که باتوجه به خشکسالی و وضعیت اقتصادی، شرایط در استانهای کمبرخوردار بدتر و ناامنی غذایی بیشتر شود.اگرچه با گذشت حدود سه ماه از سال ۱۴۰۱ هیچ ارگانی درباره آمار افزایش سوءتغذیه در ایران اظهارنظری نداشته، اما با توجه به تشدید گرانیها و سختتر شدن دسترسی مردم به اقلام غذایی ضروری، نگرانیها درباره رشد سوتغذیه در کشور و تبعات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن افزایش یافته است.
طبقه متوسط رو به زوال
کامل دلپسند جامعهشناس توسعه درباره افزایش سوءتغذیه در میان ایرانیان میگوید: هر روز تعداد دهکهای درگیر با فقر افزایش یافته و شاهد از بین رفتن طبقه متوسط هستیم؛ شرایطی که باعث شده انتخابهای غذایی افراد نیز متاثر از قدرت خریدشان رو به کاهش بگذارد. در حال حاضر بخش بزرگی از سبد غذایی خانوار ایرانی به اقلامی مانند برنج، گوشت، مرغ و روغن و مواردی از این دست تخصیص یافته است و برای تامین این موارد مردم ناچارهستند از کالاهایی استفاده کنند که کیفیت پایینتر و قیمت ارزانتر دارند. به عنوان مثال امروزه مصرف مواد ارگانیک تنها به قشر خاصی اختصاص دارد و عموم جامعه توان تامین آن را ندارند.
او تاکید میکند که در شرایط اقتصادی سخت و نبود فرصت برابر برای استفاده از کالاهای سالم، طبیعتا آثار تغذیهای جدی بهویژه در کودکان به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال طی سالهای اخیر بسیاری از خانوادهها توان تامین شیر که کالایی اساسی برای سلامت و بهویژه برای کودکان است را به دلیل قیمت بالای آن ندارند.
به گفته این جامعهشناس در حال حاضر جامعه ما به نقطهای رسیده که تنها توان تامین نیازهای اولیه خود را دارد. وقتی ماکارونی و نان به عنوان شاخص افزایش بیش از حد قیمت کالاهای اساسی مطرح میشوند به این معناست که قوت غالب دهکهای پایین جامعه به سمت مصرف غذاهای نانی که حجیمتر و معدهپرکنتر هستند به جای مصرف موادغذایی مفیدتر متمایل شده است.او خاطرنشان میکند: سیاستها در حوزه مواد غذایی بهشدت تابع قدرت خرید اقتصادی مردم است و با توجه به اینکه درجامعه ما درآمدها و هزینهها همخوانی ندارند، این موضوع بدون شک آثار سویی بر تغذیه مردم خواهد داشت.
زنان و کودکان بیشتر در معرض سوءتغذیهاند
دلپسند با بیان اینکه شاخصهای نسبی رفاه در حوزه موادغذایی تابع فقر اقتصادی است، توضیح میدهد: فقر اقتصادی در اولین گام بر توانایی مردم برای تامین موادغذایی سالم تاثیرمیگذارد؛ بنابراین میتوان گفت که قطعا سوءتغذیه در کشور وجود دارد و این پدیده در میان زنان و کودکان بیشتر است چرا که در بخش بزرگی از جوامع سنتی وقتی فقر افزایش مییابد، مادران برای اینکه فرزندانشان سیر شوند، کمتر غذا میخورند و این به سوءتغذیه دامن میزند و کودکان هم به واسطه ویژگیهای سنی نیاز بیشتری به مواد غذایی سالم دارند.
او تصریح میکند که آگاهی مسئولان از این شرایط، تغییری در وضعیت ایجاد نمیکند چرا که منابع اقتصادی لازم برای اصلاح زیرساختها با این حجم گرانی وجود ندارد و تا زمانیکه درگاههای رشد اقتصادی از طریق رفع تحریمها فراهم نشده و درآمد اقتصادی ایجاد نشود، مشکلی حل نخواهد شد. با همهگیر کردن فقر، استفاده از نظام صدقهای یارانه و اجرای سیاست غذا در مقابل نفت نمیتوان فقر را از بین برد و مواد غذایی اولیه را تامین کرد.
این جامعهشناس بر اهمیت کنش عملی کارگزاران دولتی موثر برای تغییر وضع موجود تاکید کرده و معتقد است تا زمانی که رشد اقتصادی مبتنی بر ظرفیتهای اقتصادی جامعه ایرانی محقق نشود، نمیتوان انتظار تغییر داشت. مسیر این رشد از تعامل با جهان میگذرد؛ بنابراین اقدام اساسی را باید کارگزاران نظام با تسهیل رشد اقتصادی از طریق رفع تحریمها انجام بدهند.
به گفته او اقتصاد زیربنای جامعه بوده و تامین معیشت دغدغه اصلی هر خانواریست. کاهش کیفیت سفره ایرانی تبعات اجتماعی و فرهنگی بسیاری برای نظام سیاستگذاری به دنبال دارد. این موضوع میتواند همه جامعه را متاثر کند، زیرا شکم گرسنه صدا دارد و افراد برای سیر کردن خود فریاد زده و اقدام عملی میکنند.