گروه سیاسی: ارتباط ایران و روسیه موضوعی است که در چندروز اخیر و مشخصا پس از سفر علی باقری کنی، عضو ارشد مذاکرهکننده ایران به روسیه محل بحث رسانهها و کارشناسان قرار گرفته است؛ اینکه چرا چنین مقامی بلافاصله پس از مذاکرات دوحه راهی روسیه میشود؟ و آیا مناسبات ایران و روسیه در مقطع کنونی خارج از یک ارتباط معمول است؟
اسماعیل گرامیمقدم، فعال و تحلیلگر سیاسی، درباره این موضوع گفت: «ارتباطی که اکنون دولت سیزدهم با دولت روسیه برقرار کرده، خارج از عرف و قواعد بینالمللی است. کشور ایران ریشه عمیق و طولانی استقلالطلبی دارد و نباید دولتمردانش اینگونه شتابزده در ارتباط با کشور مانند روسیه عمل کنند. حتی کشورهایی که وابستگی ذاتی و تاریخی به یکدیگر دارند مانند آمریکا و انگلستان هم سعی میکنند در ظاهر استقلال خود از یکدیگر را حفظ کنند یا همین مثال در روزگار کنونی درباره کشورهای هند و انگلیس و کشورهای فرانسه و الجزایر که سابقه ارتباط استعماری میان آنها دیده میشود هم صادق است و الجزایر و هند میکوشند استقلال خود را بر همگان نشان دهند. من نمیگویم ایران استقلال ندارد اما مسئله این است که سفر آقای باقری به روسیه آن هم بعد از مذاکره مهم دوحه چندان جالب به نظر نمیرسد».
او ادامه داد: «در سال 85 مقالهای به رشته تحریر درآوردم و از چنبره روسیه بر پرونده هستهای ایران نوشتم. از همان زمان تا کنون روسیه از پرونده هستهای ایران بیشترین منافع را برده است و در مراودات جهانی برای خود سهمخواهی کرده است و سالها باید بگذرد تا مشخص شود که روسیه چه امتیازاتی را زیر سایه پرونده هستهای ایران در عرصه بینالمللی اخذ کرده است. روابط روسیه با ایران هم، چندان صادقانه نبوده است و میدانیم که این کشور هنوز هم نتوانسته نیروگاه بوشهر که تعهد به انجامش را داشت، به سرانجام برساند یا فراموش نمیکنیم وقتی پرونده ایران به بند هفت منشور ملل متحد برده میشد که در پی آن سایه جنگ بر سر ایران افکنده میشد، روسیه هیچ کاری نکرد یا آنکه روسیه به تمام قعطنامههای شورای امنیت علیه ایران رأی مثبت داد در صورتی که کشوری دارای حق وتو است. همین چندماه پیش هم در شراطی که مذاکرات در معرض به نتیجهرسیدن بود، با پیشنهادات و طرح موضوعات جدید روسیه بار دیگر به تعویق افتاد».
این فعال سیاسی همچنین درباره ضرورت رعایت سیاست موازنه قدرت در عرصه بینالمللی بیان کرد: «در گذشته یک شعار خوبی وجود داشت؛ شعار نه شرقی، نه غربی که حکایت از ضرورت ایجاد روابط متوازن در جهان داشت. امروز ما صرفا به شرق نگاه میکنیم و حتی مراوداتمان با شرق هم در چارچوب عرف و قواعد بینالمللی نیست و میبینیم بدون هیچ توافق یا قراردادی با روسیه به سمت همپیمانی با این کشور میرویم که چنین شرایطی میان ایران و روسیه صرفا به نفع روسیه است زیرا ما نصیبی از چنین رابطه بدون ضمانت اجرا نداریم».
گرامیمقدم در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا ارتباط کنونی دولت ایران با روسیه ناشی از نوعی ضدیت با سیاست خارجی دولت قبل است، گفت: «ما نشانهای از وادادگی دولت قبل در برابر غربیها نداریم. تمام همت دولت قبل این بود که ارتباطی متوازن با شرق و غرب برقرار کند و این کار را هم به خوبی انجام داد. در دولت آقای خاتمی هم همین منش دیده میشد و دولت آقای روحانی هم کوشید همان میزان روابطی که با غرب دارد، با شرق هم داشته باشد و به همین دلیل هم در انعقاد برجامِ اول موفق بود؛ در عین حال که همان زمان هم روسیه کارشکنیهایی انجام میداد اما با همه مشکلات دولت وقت توانست از آن گردنه سخت عبور کند و با امضای برجام میان طرفهای مذاکره تحریمهای سنگین و خطرناک شورای امنیت از سر ایران رفع شد. مخالفان برجام میگفتند که دولت با غربیها بیشتر مراوده دارد؛ خب چه باید میکرد؟ در شرایطی که چهار کشور از میان شش کشور طرف مذاکره ایران، غربی بودند، باید بیشتر با چین و روسیه مذاکره میکرد؟ این که معقول نبود اما از آن زمان تا کنون مخالفان برجام و دولت قبل با تکیه بر همین دست حرفها دولت قبل را غربگرا معرفی میکنند که سخنی کاملا غلط است و حالا هم که دولت دست خودشان افتاده به جای آنکه سعی کنند منافع ملی را تأمین کنند، تصور میکنند راه درست، پیروی از روسیه است».