این اتفاق در تلویزیون هم بعضاً افتاده است. در جریانِ پخش فصل ششم «پایتخت» حواشیای مشابه این جنس وقایع باعث شد تا هنرمندان و سازندگان این سریال از تلویزیون فاصله بگیرند و حتی چند قسمت باقیمانده ساخته نشود. آنجا «پادرمیانی» باعثِ تکمیل فصل ششم شد و احتمالاً بنابر آخرین گفتههای مهدی فرجی تهیهکننده شناخته شده تلویزیون، «پایتخت» هفتمی هم در کار باشد. اما در اینجا، ساترا یک بار توانست پادرمیانی کند و «جیران» را از توقیف درآورد و باید دید اینبار هم میتواند؟
۱۱ میلیون مخاطب منتظر «جیران»
فارغ از هر حاشیه و اختلافی، باید به مخاطب هم فکر کرد چراکه انگار سهم ایشان، در پازل توقیف «جیران»، فراموش شده است. مخاطبی در اندازهی به تعبیرِ محمدجواد شکوریمقدم ۶ میلیون نفر قانونی و ۵ میلیون نفر غیرقانونی. شکوریمقدم در آخرین مرقومه خودش در فضای توئیتر از ساترا خواسته است نقش بیطرفانهای در این باره داشته باشد. او حتی در رشته توئیت خود به آن جلسه بررسی شکایت دستاندرکاران سریال «آهوی من مارال» اشاره کرده که یک بار حکم به فقدان شباهت دو فیلمنامه داده شد و سریال پخش خود را آغاز کرد و حالا دوباره این جلسات کارشناسی پیگیری میشوند و خسارات مادی و معنوی به همراه دارند.
توقیفیهای تلویزیون و نمایشخانگی!
در سالهای اخیر، تکلیف پخش چند سریال تلویزیونی با وجود صرف بودجه هنگفت و به پایان رسیدن مراحل تولید، همچنان نامعلوم مانده و پخش برخی از این سریالها که شاید تاریخ مصرفشان دیگر گذشته باشد، چندین بار به تعویق افتاده است. سریال «رعد و برق» یکی از سریالهای تلویزیونی است که پس از پخش قسمت اول، از تلویزیون حذف شد. اشناب مدیر شبکه پنج در آخرین اظهاراتش درباره تکلیف سریال «رعد و برق» بهروز افخمی به این نکته اشاره کرد: «شیوه آقای افخمی به همین صورت است؛ احتمالاً کار به دعوای حقوقی برسد. اغراق نباشد دهها قولی که کارگردان و تهیهکننده به ما دادهاند هیچکدام انجام نشده و به احتمال زیاد حدس میزنم، با اقامه دعوای حقوقی، کار به انجام برساند.»
سریال «کتونی زرنگی» به کارگردانی علی ملاقلیپور هم یکی دیگر از سریالهای توقیفی تلویزیون است که قرار بود سه سال پیش پخش شود اما به دلیل آنچه از سوی شبکه سه سیما «خطای فاحش کارگردان» عنوان شد، پیش از پخش متوقف شد. در مقابل این سریالها، در شبکه نمایشخانگی هم ناتمامهایی یافت میشود که تکلیفشان هیچوقت روشن نشد. همان معضل بیتوجهی به سرمایه مخاطبان در آثار شبکه نمایشخانگی که بسیار دربارهاش غفلت شده و در جریانِ «جیران» هم مشهود است.
«رقص روی شیشه» نمونهای دیگر از این دست است. سریالی که آغازش به اتکای چهره بازیگران مطرحش مثل مهتاب کرامتی و بهرام رادان پرسروصدا بود و پایانش به سبک نریشنخوانی رادیویی پرسروصداتر. مهدی گلستانه کارگردان این سریال بود که در نیمه راه بازیگران با او به سبب پرداخت نشدن دستمزدهایشان به مشکل خوردند. بعد از پخش چند قسمت ابتدایی شایعاتی به گوش میرسید درباره اینکه بازیگران سریال با پروژه به مشکل خوردهاند و تکلیف ادامه فیلمبرداری این سریال مشخص نیست.
مخاطبی که ۱۲ هفته، هفتهای ۱۰هزارتومان از جیبش رفته بود و هر هفته زمانی را صرف تماشای سریالی کرده که در نهایت ناتمام مانده است. اتفاقی که هیچکس توضیحی برای آن ارائه نداده است. «رقص روی شیشه» اما تنها نمونه از این دست نبوده است، پیش از این هم در سریالهای شبکه نمایش خانگی شاهد رخ دادن چنین اتفاقی بودهایم، سال۱۳۸۹ مهران مدیری که با تلویزیون گویا به پایان راه رسیده بود، سریال طنزی را با درونمایه تاریخی به نام «قهوه تلخ» از شبکه نمایش خانگی پخش کرد.
روند تولید این سریال طبق روال ادامه داشت تا اینکه به یکباره از نیمه راه به تکرار افتاد و روند اهدای جوایزی که در هر قسمت به مخاطبان داده میشد هم با تأخیر انجام شد، سپس اخباری مبنی بر اختلاف مدیری با برادران آقاگلیان (تهیهکنندگان ثابت کارهای مدیری) مطرح شد و در نهایت قهر بازیگران و جمع نشدن سر و ته قصه با آن همه شخصیت باعث شد که باز هم مخاطبان نادیده گرفته شوند.
مخاطبی که تماشای سریال طنزی از این دست را تفریحی برای اوقات فراغت خود میدانست، پس از تماشای ۱۰۲ قسمت به یکباره خود را فریب خورده و بازنده میپندارد و دیگر انگیزهای برای تماشای سریالهایی از این دست ندارد، چرا که هزینه بسیاری کرده است اما در آخر چیزی عایدش نشده و تمام سرمایه و وقتش بیهوده تلف شده است.
هر سه قسمت «قهوه تلخ» که در یک بسته عرضه میشد حدود ۲۵۰۰تومان برای مخاطب تمام میشد. «عشق تعطیل نیست» به کارگردانی بیژن بیرنگ یکی دیگر از این سریالهاست، سریالی که قرار بود در ۲۶قسمت تولید و مقابل دیدگان تماشاگران قرار بگیرد اما ساخت آن پس از پنج قسمت به یکباره متوقف شد.
حضور بازیگرانی چون محمدرضا گلزار و مهناز افشار برگ برنده این سریال به شمار میآمد اما شرایط به گونهای رقم خورد که این سریال هم به جرگه ناکامان شبکه نمایش خانگی که برای مدتی با وقت و پول مخاطبان بازی کردهاند، بپیوندد. محمدرضا گلزار و بیژن بیرنگ هر کدام با مصاحبه با رسانههای مختلف سعی کردند دیگری را مقصر این اتفاق بدانند اما آنچه در این میان مشخص بود مخاطبی بود که سرمایه و وقتش را بار دیگر در شبکه نمایش خانگی به هدر داده بود.
در این فهرست میتوان نام سریالهایی چون «عاشقانه» ساخته منوچهر هادی و «ابله» به کارگردانی کمال تبریزی را هم قرار داد، چرا که با وجود آنکه ناتمام نماندند اما همانطور که پیشتر هم اشاره شد در نهایت برای آنکه متهم به رها کردن پروژه نشوند، پایان دمدستی را برای سریال رقم زدند که اعتراض مخاطبان را هم به همراه داشت.
«عاشقانه» در فصلِ دوم تحت عنوان «گیسو» روانه بازار شد و به دلیل حضور بازیگرانی همچون محمدرضا گلزار و هومن سیدی و حسین یاری توانست مخاطبانی جذب کند اما در نهایت پایان سریال با حاشیه همراه شد. وارد بازار شبکه نمایش خانگی شد و توانست مخاطبانی را جذب کند اما در نهایت پایان سریال با حاشیه همراه بود. این سریال اما از همان قسمتهای ابتدایی با حاشیه همراه بود. از اختلاف تهیهکننده اول سریال مهدی گلستانه با سرمایهگذار سریال تا انتقادات پرشمار مخاطبان به محتوای سطحی سریال و گافهای پرشمارش. انتقاداتی که در چند مرحله منوچهر هادی را به واکنش واداشت و در نهایت به خداحافظی منوچهر هادی از این سریال و کارگردانی ادامه آن در فصلهای آینده ختم شد.
«ابله» هم قرار بود تکرار تجربه نسبتا موفق «شاهگوش» داود میرباقری باشد، سریالی که قرار بود با کمال تبریزی به موفقیت برسد. اما به جز یکی دو قسمت نخست نتوانست برای مخاطبان تازگی داشته باشد. ایراد کار «ابله» این بود که میگفتند برای قشر مخاطب خاصی ساخته شده و همین مسئله اما باعث شد تا سازندگان سر و ته این سریال را که قرار بود در ۲۴ قسمت تولید و توزیع شود، در قالب ۱۴ قسمت هم بیاورند و این سریال هم از ناکامهای عرصه نمایش خانگی لقب بگیرد. زمان پخش این دو سریال هر دیویدی به قیمت ۴هزارتومان به بازار عرضه میشد.
پادرمیانیهایی که وجود ندارند/ سادهترین راهکار چیست؟
در شبکه نمایشخانگی هم از مدیریت درست و اصطلاحاً پادرمیانیها و هدایتگریهای اصولی خبری نیست. قشری که باید در این میان بیش از همه موردتوجه قرار بگیرد، مخاطب است. همان راهکاری که کمپانیهای موفق دنیا از آن تبعیت میکنند و سریال را با پایانِ فیلمبرداری و در مراحل پستولید، به پخش میرساند نه اینکه پخش سریال در حینِ فیلمبرداری شروع شود. این رویه اشتباهی است که در سریالهای تلویزیونی هم وجود دارد.
سادهترین راهکار همان چیزی است که در دنیا مرسوم است. پخش هر سریال تا زمان پایان فیلمبرداری آن به تعویق میافتد. اینگونه هم مخاطب از همان ابتدا میداند اگر یک سریال را تهیه کند حتما پایانی خواهد داشت و وقت و سرمایهاش به هدر نمیرود و هم سازندگان سریال درگیر کمبود زمان نمیشوند و با دقت و حساسیت بیشتری برای سریالها انرژی میگذارند.
مخاطبی که فراموش شده!
از طرفی دیگر وقتی با سریالی همچون «جیران» مواجهیم که طرفداران خودش را دارد، نباید خیلی سراسیمه، عجولانه و غیراصولی متوقف شود، در صورتیکه ساترا میتوانست نقش پدرانه خود را اینجا برای مخاطبین ایفا کند نه فیلیمو و حتی دستاندرکاران سریال. همانطور که اسماعیل عفیفه تهیهکننده این سریال چنین درخواستی از ساترا دارد.
او در عبارتِ معروف خودش که بسیاری از رسانهها به آن پرداختند، گفت: ساترا که یک بار با تعلیق یک ماهه پخش سریال، حکم به فقدان شباهت داده؛ حالا باید از سریال دفاع کند؛ این توقیفهای پیاپی به سریال آسیب میزند. عفیفه همچنین اعلام کرده است: «طرح مفصل «جیران» در سال ۱۳۹۱ نوشته شده و در سال ۱۳۹۳ به آقای مجید مولایی برای تولید سریال ایمیل شده و همزمان برای گروه فیلم و سریال ارائه شده است که ضمن موجود بودن مستندات موثق از جمله مکاتبات ایمیلی، شخص آقای مجید مولایی و افرادی دیگر نیز به عنوان شاهد این واقعیت روشن را تأیید کرده و میکنند. »
عفیفه به این نکته اشاره کرد که سریال «جیران» و مخاطبانش از این احکام آسیب میبینند و ادامه داد: اگر مجدد مشخص شد که این شکایت نادرست بوده است چه کسی پاسخگوی حقوق مخاطب است؟ چه کسی مسئول خسارت مادی وارده به کاربران و پلتفرم پخش و میلیونها مخاطبی که ۲۳ هفته همراه سریال بوده و حالا در بلاتکلیفی به سر میبرند خواهد بود. این خیلی عجیب است که ساترا به جای دفاع از حکم و نظر خود کاملاً کنار کشیده است.