گروه فرهنگی: سرعت تحولات در این روزها عجیب و غریب است، یعنی امکان دارد هنگامی که دارید این یادداشت را میخوانید، خیلی از واژهها معنای دیگری داشته باشند. به هر حال در پی مرگ مهسا امینی اتفاقاتی رخ داده که ابعاد رسانهای وسیعی داشته است. طبیعتا هنرمندان هم به واسطه حضور در شبکههای اجتماعی حتی اگر بعضا خودشان هم تمایل به اظهارنظر نداشته باشند، مجبورند که نسبت به تحولات موضعی اتخاذ کنند. از طرفی برخی الزامات موضعگیری را دشوار کرده و از طرفی فشار افکار عمومی بیش از آن است که بشود سکوت کرد. یعنی حتی عدهای «سکوت» را بدتر از مخالفت با نظرشان میدانند.
در ماجرای مهسا امینی هم شاید اولین واکنش خبرساز مربوط به کتایون ریاحی بود که حجاب از سر برداشت و با یکی از شبکههای فارسیزبان گفتگو کرد. موضع او صریح و رادیکال بود؛ خیلیها البته اتخاذ چنین موضعی را بدون هزینه میدانستند، گو این که او مدتهاست از بازیگری خداحافظی کرده اما خب مساله اینجا بود که با این اقدام ریاحی، احتمالا یکی از پرتکرارترین سریالهای تلویزیون ایران از کنداکتور خارج خواهد شد، در واقع هر اقدامی در این فضا انقدر عوارض و تبعات دارد که در نگاه اول شاید متوجه آن نشویم.
در روزهای بعد جنس واکنشها متنوع شد، از این حیث که مثلا پگاه آهنگرانی در تجمع ایرانیان مقیم برلین شرکت کرد و اتفاقا او هم گفتگویی داشت و کشف حجاب کرد. البته با شناختی که از فعالیتهای اجتماعی آهنگرانی در سالهای گذشته داشتیم، چنین موضعی از او بعید نبود. همو بود که دو ماه قبل به خاطر اکران «بدون قرار قبلی» تحت فشار قرار گرفته و برخی کاربران از همکاری او با بهروز شعیبی ابراز نارضایتی کرده بودند.
مثل اتفاقی که برای وحید جلیلوند افتاد و به واسطه برخی اظهاراتش در ونیز به او حمله شد. اما خب جلیلوند هم مقابل دوربین قرار گرفت و طی یک نطق تکلیف خود و مخاطبش را روشن کرد. اما شاید پردامنهترین موضعگیری مربوط به مهران مدیری باشد، او به هر حال چند دهه فرزند تلویزیون بوده و اظهارنظرش میتواند تبعات بسیاری داشته باشد. او که گفت از این پس راضی به پخش کارهایش در تلویزیون نیست و بعدتر تحلیلگری از فضای سیاست با کنایه مدیری را «بررهای» خواند و بعد وقتی که خبر خروج از کشورش آمد فضا رادیکالتر هم شد.
مدیری سالها متهم بود به این که با هر سیاستی سازگاری دارد و اگر در دولت اصلاحات شبهای برره را با آن لحن انتقادآمیز میسازد، این قابلیت را دارد که در دولت فعلی برنامهای کمخطر داشته باشد. او سالها تحت فشار برخی از مخاطبانش بود و همین حالا هم معتقدند اساسا این که او میخواهد کارهایش در تلویزیون پخش نشود، منطقی نیست چون او مالک آثارش نیست و این تهیهکننده اثر است که میتواند درباره سرنوشت کار تعیین تکلیف کند، مثلا درباره شجریان که اقدام مشابهی داشت، ماجرا فرق میکرد و او مالک آثارش بود و میتوانست خواستار عدم پخش آنها از صداوسیما شود.
واکنش پرحاشیه دیگر به حامد بهداد اختصاص داشت که کمی ادبیاتش متفاوت و تا حدی حیرتانگیز بود، او وزیر ارشاد را خطاب قرار داد و چهارشنبه بود که خبر دستگیریاش آمد. خبری که ساعتی بعد توسط خودش تکذیب شد. بهداد کلا حیات هنری متفاوتی دارد و از همان روزهای اولی که مشهور شد، اصلا شاخصه اصلی شهرتش همین متفاوت حرف زدنش بود و البته اکت تماما خاصش. بعدتر حتی کسانی مثل نوید محمدزاده بخشهای از جنس بازی او را کپیبرداری کردند و اتفاقا همین نوید محمدزاده هم در روزهای اخیر ماجراهای عجیبی داشت، از عوض کردن متن بیوی اینستاگرامش که تاکید بر هویتش بود تا اظهارنظر دیرهنگامش که به ذائقه دستهای از مخاطبان خوش نیامد، مثل پژمان جمشیدی که دیر وارد شد اما با متن بلندبالایی که نوشت تا حدی فشارها را از روی خودش کم کرد. از میان کمدینهای پرفروش سینما هیچ واکنشی از جواد عزتی دیده نشده، حداقل تا لحظه نگارش این متن و اگر واکنشی هم بوده، آنقدر کافی نبوده که مخاطب را ارضا کند.
برخی هم بودند که برخلاف نوید و پژمان در همان لحظات اولیه، اظهارنظر کردند نظیر: مسعود کیمیایی که از اصطلاحی خاص گفت، اصطلاحی که خیلی هم استفاده شد، یا کیهان کلهر که در چند نوبت اظهارنظر کرد. برخلاف همایون شجریان که در ابتدا جنس واکنشش سروصدا کرد و بعد سعی داشت واکنش اولیه را ترمیم کند، به گمان خودش البته. در این میان برخی هم مثل هومن سیدی آمدند کاری کنند که کاش نمیکردند، او با خط کشیدن روی تصویری از روحانی، نوشت که این ننگی برایش بوده که با روحانی در یک قاب است. برخی منتقدان اما این واکنش را منفعتطلبانه قلمداد کردند و گفتند که سیدی میخواهد هم شانس اکران فیلمش در دولت رئیسی را از دست ندهد و هم چهره منتقد از خودش به نمایش بگذارد.
در میان موزیسینها تکلیف یراحی که خب خیلی پیشتر مشخص بوده و چاوشی اما چیزی متفاوت از گذشتهاش بود و رسما خود را از فضای رسمی موسیقی در ایران خارج کرد، یعنی حتی دیگر نمیشود مثلا صدای او را در خندوانه شنید احتمالا، انگار هزار سال پیش بود که رامبد جوان از کلیپ چاوشی رونمایی کرد و حالا همان رامبد کاملا سکوت کرده و هیچ موضعی حتی در محکومیت وقایع اخیر نداشت. زانیار و سیروان هم واکنشهای چندمرحلهای و زیادی داشتند که باید دید در ادامه مسیر کارنامه کاری آنها را تحت تاثیر قرار میدهد یا خیر، مثل احسان خواجهامیری و یا حتی ماکانبند و به طور خاص امیر مقاره.
در هر صورت، خیلیها را نشد در این بخش از یادداشت بیاوریم، انقدر تعداد واکنشها زیاد بوده که نمیشود در یک یادداشت جایش داد، روزهای آتی آبستن حوادث زیادی خواهد بود، از این جهت که نهادهای تصمیمگیرنده و هنرمندانی که اظهارنظر کردهاند در نسبتی با هم قرار میگیرند که بسیار تازه و غیرقابل پیشبینیست.
محکومیت و توصیه به خروج از صف "جریانات ضدملی"
سوی دیگر ماجرا اما، جمعی دیگر از اعضای خانواده سینما هستند که با صدور بیانیهای ضمن محکوم کردن به گفته خود «اغتشاشات» اخیر، از سلبریتیها خواستهاند صف خود را از "جریانات ضدملی" جدا کنند.
در بخشی از بیانیه این گروه آمده است: «ما اهالی سینما با محکوم کردن اغتشاشات اخیر، به سینماگران و هنرمندانی که بدون تحلیل و شناخت با همراهی با این تحرکات مشکوک به فضای مجازی آمدهاند و با بیانیه و اظهاراتی منفعلانه در راستای اهداف دشمن عمل میکنند هشدار میدهیم صف خود را از این جریانات مخرب ضد ملی جدا کنند».
در ادامه بیانیه میخوانیم: «عجیب است سلبریتیهایی که در پناه حمایتها و بودجههای دولتی به شهرت و فرصت کار هنری دست یافتهاند بازیچه دست سیاستهای دشمنانی میشوند که امروز علیه ملت و ایران عزیز در فضای رسانهای و مجازی تمام قد به مقابله برخاستهاند که بعضاً از سوی سفارتخانههای آنان نیز مدیریت میشود.»امضاکنندگان بیانیه که در میان آنها اسامی رضا رستگار، جمال شورجه، عظیم محمدی، جواد شمقدری و ... دیده میشود، در پایان ضمن ابراز همدردی با خانواده مهسا امینی از نیروی انتظامی به عنوان «ماموران آسایش و امنیت جامعه»، حمایت کردهاند.