گروه فرهنگ و هنر: جواد طوسی - منتقد سینما - طی یادداشتی در روزنامه اعتماد، به تحلیل و بررسی سریال «کلاه قرمزی» از نگاهی دیگر پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: «یک زمانی عشق لاتها و آدمهای رفیقباز کوچه که پکر میشدند و (به قول قناریبازها) میرفتند «تو لَک»، حسن خشتک گوش میدادند که خراباتی میخواند. اما برای روشنفکرانی که به «یأس فلسفی» میرسیدند، نسخه آرامشبخشی نبود تا تجویز شود. منتها برای این زمانه که همه آن تقسیمبندیهای عوامانه و روشنفکرانه به هم خورده، «فانتزی» برای طیفها و نسلها و خلقیات مختلف میتواند شیرین و جذاب باشد.
یک موقعی نسل ما فانتزی را در «شزم» و «آوای موسیقی» (رابرت وایتز) و کارتونهای والت دیزنی میدید و حالا در پیری زودرسش با برنامه «کلاهقرمزی» تلویزیون هم اموراتش میگذرد! استقبال از یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی که به ساخت قسمتهای بعدی آن میانجامد، در صورتی میتواند موفقیت خود را تداوم بخشد که با خلاقیت و ایدههای نو توأم باشد. برنامه «کلاهقرمزی» جزو آن موارد استثنایی به شمار میآید که با وجود قدمت زمانی و تبدیل شدن به نوستالژی برای چند نسل، هنوز جذابیت خود را حفظ کرده و ریزش مخاطب نداشته و به تکرار تن نداده است. برنامهای که موجودیت اولیهاش در یک تیپشناسی بسیار محدود که در «کلاهقرمزی و پسرخاله» خلاصه میشد رقم خورد، رفته رفته مبتنی بر نوعی زمانهشناسی هوشمندانه ادامه حیاتش را در تنوع و تکثرگرایی دید. از یک جا به بعد خود عوامل اصلی تولید، جلوتر از مخاطب پی بردند که فقط «کلاه قرمزی و پسرخاله و سروناز» جواب نمیدهد. حالا در این جابهجایی و تیپسازی گسترده و اجتنابناپذیر میبینیم که «کلاه قرمزی» حضور هر از چند گاهی دارد و «پسرخاله» کاملا در سایه قرار گرفته و عروسکهای توی بورس «ببعی»، «جیگر» و «فامیل دور» هستند.
ایرج طهماسب و حمید جبلی به عنوان دو مغز متفکر اصلی مجموعه «کلاه قرمزی» با اتکا به این تیپسازی متنوع و جایگزینیهای بهموقع و سنجیده، فانتزی را فراتر از آن مخاطبشناسی کلاسیک (محدوده سنی کودک و نوجوان)، در طیفها و سلایق مختلف اجتماعی و فرهنگی شناسایی و جستوجو میکنند. قاعدتا در این نقطه دید قرار نیست حرفهای عمیق و دوپهلو، در دستور کار جدی قرار گیرد اما این به همان زیرکی و درک درست سازندگان «کلاه قرمزی» مربوط میشود که بهموقع میتوانند ریتم و میزانسن این دنیای کودکانه را با دنیای شلوغ و پرعیب و نقص پیرامونمان انطباق دهند. نمونه بارزش قسمت پایانی هر برنامه بود که به قصهگویی و خوابیدن این جمع ناهمگون اختصاص داشت و همواره با سر و صدا و فضایی پراغتشاش آمیخته میشد و تنها چیزی که نمیشد در آنجا سراغ گرفت، آرامش و رویا و خیالپردازی بود.
از تمهیدات مناسبی که در برنامههای نوروزی امسال «کلاه قرمزی» به کار برده شد، اضافه شدن عروسکهای جدیدی چون «دیوی» و «پسرفامیل دور» و حضور مهمانانی چون شهاب حسینی، نگار جواهریان و باران کوثری بود. طبیعی است که «کلاه قرمزی» سال 93 تصویری کنایهآمیز و دفرمه از زمانه خود نیز باشد. اکنون باید به دیوی دل ببندیم که خودش عقده این را دارد که راه به راه ماچش کنند!»