گروه سیاسی:روزنامه اطلاعات نوشت:دقت درمحتوای بسیاری ازمصاحبه ها، سخنرانی ها، اطلاعیهها وغیره نشان میدهد وقتی از بسیاری از مدیران اقتصادی سوالی درباره چالشهای مختلف پرسیده میشود، یا کلی گویی میکنند و بیانیه میخوانند یا درمقام منتقد بیرونی به توضیح دادن درباره ریشههای ایجاد مشکل و عوامل تعیین کننده آن دردستگاه تحت مدیریتشان میپردازند و مدتها شرح وبسط میدهند که چرا چنین شده است.
اما وقتی توضیحات کارشناسی تمام شد و پای راه حل خواهی به میان میآید یاسکوت میکنند یا بهانه میگیرند و گلایه از نبود اعتبار و بودجه و اختیارات میشود و از لزوم مشارکت دیگر دستگاهها و نبود عزم ملی و اینکه حل این مشکل به تنهایی از دستگاه ما ساخته نیست، سخن به میان میآید و وعده تدوین اسناد و تئوریزه کردن مشکل را میدهند، به بازیهای آماری ورسانهای متوسل میشوند یا کلیاتی مبهم و وعده گونه برای آینده میگویندکه شاید خودشان هم بدانند به خاطر فکر وکار نشدن روی جزئیات تعیین کننده به این زودیها قابل اجرا نیست یا موانع بسیاری برسر تحقق آن وجوددارد و درنهایت هم آنچه به آن پرداخته نشده و مبهم میماند، اصل موضوع است:یعنی حل مسئله.
نمونهها دراین باره زیاد است. به عنوان مثال مدام از اجرای برنامههایی برای کاهش تورم سخن گفته میشود، اما آنچه دیده میشود رشد مداوم قیمت هاست. همچنین درباره کمبود دارو هم بخصوص شربتهای آنتی بیوتیک، یکی ازریشههای مشکل، کمیابی شیشههای دارو عنوان شده و وزارت بهداشت و برخی شرکتهای دارویی سرزنش شده ومدیرانی هم برکنار و البته بلافاصله پستهای جدید گرفته اند، اما درنهایت، اعلام زمان وتدابیر مشخص وجزئی برای حل نهایی مشکل ظاهرا از قلم افتاده است و درباره کمبود سرم هم که سکوت برقرار است
درنمونهای دیگر هم وزیر مستعفی راه وشهرسازی از وضعیت کمبود مسکن یا وضعیت حاکم برفرودگاه امام ابراز خجالت کرده، بی آنکه بگوید وظیفه رفع این مشکلات برعهده خود وی بوده وارایه برنامه مشخص زمان بندی شده برای رفع آن مورد نیاز است؛ فهرست بلند این نمونهها را میتوان در حوزههای متنوعی، چون بحران آب، آلودگی هوا، نرخ ارز، قیمت وکیفیت خودرو، بیکاری، کاهش فاصله طبقاتی و مانند آن سراغ گرفت.
مدیران تریبون نه فقط در ردههای بالای دولتی بلکه درردههای میانی و پایینی والبته در۲ قوه دیگر هم حضور دارند. نگاهی به برخی اظهارنظرها درقوه مقننه نشان میدهد قانونگذارانی که خود در مقام ارایه دهنده راه حل برای مشکلات کشور وبخصوص معیشت مردم هستند، درمواجهه با هر مسئله به ذکراینکه فلان مشکل “باید” حل شود، بسنده میکنند، اما درباره اینکه مسئول تحقق این “باید” خودشان هستند، چیزی نمیگویند.
وجود این فرهنگ مدیریت تریبونی و حرفی، بهانه جویانه، کم عمل وفرافکنانه، شئون مختلف کشور بخصوص اقتصاد ایران را تحت تاثیرجدی قرارداده وجلوی رشد آن را گرفته است. چرا که این نوع مدیریت با پاک کردن صورت مسئله، تحریف و کوچک نمایی یا احیانا مخفی کاری با چالشها برخورد میکند و یا نمیداند یا نمیتواند برای حل آن کاری بکند، غافل از آنکه مسایل حل نشده و کنار گذاشته شده روی هم انباشته شده و درطول زمان تبدیل به ابر بحران هایی، چون تورم، بیکاری، کسر بودجه، کاهش تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه، کمبود مسکن، گرانی، سرخوردگی نسل جوان، کاهش سرمایه گذاری و رشد اقتصادی، فرار مغزها، افزایش شکاف اجتماعی، بی عدالتی درتوزیع درآمد وثروت وافزایش رانتخواری وفساد اقتصادی میشود.
درهمین حال مردم از خود میپرسند چرا خیلی وقتها واژه “مسئولیت” به معنای تدبیربرای حل ملموس وعملی مشکل سرلوحه بعضی مدیران اقتصادی نیست. مثلااگر قرار باشد بسیاری از مدیران ومسئولین درراس دستگاهی باشندکه قادربه انجام وظایف محوله اش نیستند یا از قبل میدانند که روال کار طوری است که از دست آن دستگاه کاری برای حل مسئله ساخته نیست، اساسا چراسمتی را میپذیرندکه بعدا خود به منتقد دستگاه تحت مدیریتشان تبدیل شوند؟ آیا میخواهند صرفا حقوق بالا دریافت و میز و پستی رااشغال کنند؟
این چنین است که باید گفت یکی از راههای اصلاح وضعیت کنونی اقتصادی کشور از اصلاحات جدی در طبقه مدیران وتوجه به مسئولیت خواهی، عمل گرایی، بیان شفاف جزئیات طرحهای کاری وحساب کشی بی پروا میگذرد.شفاف سازی درنحوه وسازوکار انتخاب مدیران اقتصادی وچگونگی رشد آنها درسلسله مراتب، تعیین دقیق ملاکهای شایسته سالاری درانتصاب ها، تدوین منشور حقوقی مسئولیت و محرمانگی اسرار دستگاهها درمدیریت اقتصادی، دورنگهداشتن کلونیهای قدرت و روابط سیاسی یا وابستگیهای خانوادگی از فرآیند انتصاب مدیران اقتصادی وتعیین حدومرز روابط مدیران اقتصادی دولتی یا حکومتی با بخش خصوصی، گوشهای از این اصلاحات راتشکیل میدهد.
دلسوزانه باید گفت اگر این اصلاحات به فوریت انجام نشود و کار اقتصاد به دست کاردان و کاربلد و متخصصش نیفتد و مدیرانی کم سن وسال وتجربه درپستهای مهم قرارداشته باشند، باید نگران بود و این نگرانی رابا صدای بلند ابراز کرد.