گروه سیاسی: احمد مازني نماینده اسبق مجلس در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: تجربه تاريخي جنبش دانشجويي از جمله نقاط قوت جريان دانشجويي است. يكي از اين تجربهها كه نقطه عطف جنبش دانشجويي در ايران است، حادثه تلخ قرباني كردن سه دانشجو در زمان حضور نماينده نظام سلطه كودتاگر توسط شاه مستبد وابسته به اين نظام و محصول كودتاست. ب
نا بر اين يادمان نرود كه خاستگاه شانزدهم آذر اعتراض جوانان دانشجو به استبداد و حاميان خارجي آن است. اكنون كه بعد از مدتي قهر، شاهد بازگشت دانشگاه و دانشجو به عرصه سياست هستيم، استفاده از اين تجربه و ساير تجارب جنبش دانشجويي ضروري است، چراكه بدون بهرهگيري از تجربهها چه بسا شاهد تكرار چرخه استبداد- انقلاب باشيم. در اين راستا بايد زمينه گفتوگو ميان دانشجويان گرايشهاي مختلف براي درك حقايق و تضارب آرا، درباره آنچه بر اين جنبش گذشت و آنچه پيش روي آن است بدون خودسانسوري برقرار شود. دانشگاهيان و مسوولان كشور بايد توجه كنند كه 16 آذر نماد مبارزات دانشجويي با استبداد داخلي و استعمار خارجي است و اين دو از هم تفكيكناپذير است. نميتوان از دانشجو انتظار مبارزه با بدخواهان خارجي را داشت، اما امكان اعتراض قانوني عليه نابسامانيهاي داخلي را از آنها سلب كرد. دانشگاهيان نيز بايد توجه داشته باشند كه نميتوان زير پرچم قدرتهاي بيگانه مشكلات داخلي را حل كرد.
دانشگاه پادگان نيست كه سرباز سر به زير بخواهد و ميدان نبرد هم نيست كه نيروهاي نظامي و شبهنظامي در آن مستقر شوند. كساني كه راي مردم را زينتي ميدانند، صداي دانشجو را خفه ميكنند، اين افراد بدشان نميآيد كه همان استبداد اعليحضرتي در كشور حاكم شود. جنبش دانشجويي بايد مراقب زد و بندهاي خارجي و فرصتطلبان داخلي و با مرزبندي با عناصر وابسته به بيگانگان در پي گوهر آزادي باشد. آزادي يك حق است و حق گرفتني است. منتظر نباشند تا ديگران اين حق را به آنها بدهند. راه كسب آزادي آگاهي بيشتر است و بايد دانشجويان اين آگاهي را از منابع موثق و دقيق كسب كنند. متاسفانه امروز اخبار و محتواي واقعي و غيرواقعي در فضاي عمومي منتشر ميشود.
دانشجو بايد بتواند اين موارد را از هم تمييز دهد و از منابع اصلي اطلاعات درست كسب و جامعه را نيز از واقعيت آگاه كند. از سوي ديگر در تجربه تاريخي جنبش دانشجويي، دانشجو در جامعه نقش پيونددهنده را دارد. اكنون نيز ميتواند و بايد در جهت پيوند قشرهاي مختلف براي اصلاح و تحول ايفاي نقش كرده و اين نقش را از خودش آغاز كند. دانشجويان منتقد و همسو بنا را بر تعامل بگذارند. اگر دانشجويان منتقد و همسو به جاي تقابل، بنا را بر تعامل و گفتوگو با يكديگر بگذارند، شرايط سياسي و اجتماعي كشور شاهد تحولات خوبي خواهد بود و دانشجو ميتواند بين قشرهاي ديگر پيوند برقرار كند. مسوولان كشور بايد تكليف خود را روشن كنند كه دانشجوي منتقد ميخواهند يا دانشجوي سر به زير. اگر مسوولان كشور خواهان دانشجوي سر به زير شدند، اگرچه بخشي از آنان سرگرم درس خواندن ميشوند اما بايد بدانند كه بخش بزرگتري از آنان به سمت انفعال و پوچگرايي منحرف ميشوند در نتيجه هم محيط سياسي و هم محيط علمي كشور در آينده تحت تاثير اين فضا قرار خواهد گرفت. البته به عقيده بنده بهتر است مسوولان نظام دانشجوي منتقد را مورد حمايت قرار دهند تا كوشش، خلاقيت، نوآوري و نظم را به ارمغان بياورند. محيط دانشگاه و محيطهاي اداري و پادگاني از نظر رعايت سلسله مراتب سازماني متفاوت است. در فضاي دانشگاهي رابطه استاد و دانشجو رابطهاي علمي و فرهنگي است. رابطهاي آزاد و گفتوگومحور و همراه با بحث و جدل براي كشف حقيقت است. نظام آموزش عالي بايد گشايش فضاي باز سياسي، اجتماعي و فرهنگي در محيطهاي دانشگاهي را به فال نيك بگيرد و به دانشجو فرصت به چالش كشيدن مسائل مهم كشور را بدهد، بدينترتيب دانشجو با استفاده از خصيصه ريسكپذيري و خصيصه شور و نشاط جواني آسيبها و مشكلات را شناسايي و در جهت رفع آنها اقدام موثر خواهد كرد و محيط دانشگاه به كانون گفتوگو و تبادل انديشهها مبدل خواهد شد.