گروه سیاسی:روزنامه ابتکار نوشت: سال ۲۰۲۳ میلادی بیگمان برای دستگاه دیپلماسی ایران، سخت و صعبالعبور خواهد بود. سال پیش با شروع خوب و امید بخش برای برون رفت کشور از انزوای جهانی همراه بود. گفتوگوهای تهران با گروه ۱+۴ در وین بر سر اختلافات هستهای در مسیری راهگشا قرار داشت. این وضع سایه خود را بر گفتوگوهای تهران و ریاض هم گسترده بود و امید میرفت تئوری القایی «دو عقرب در یک بطری» جای خود را به تعامل و همزیستی مسالمتآمیز در منطقهای دهد که خاستگاه تنشهای ریشهدار و بیثبات کننده است. جنگ روسیه علیه اوکراین برای بسیاری از ناظران و حتی رهبران اروپایی دور از انتظار بود. اسرائیلیها درگیر رقابتهای داخلی بر سر کسب قدرت بودند و رابطه آنان با واشنگتن، تابعی از آنچه میتوانست باشد که سرانجام مذاکرات وین رقم خواهد زد. تهران از موازنه روابط با قطبهای قدرت غربی و شرقی برخوردار بود. مهمتر اینکه روابط با سازمان ملل متحد و ارگانهای متبوع آن در وضعی تعاملی و سازنده قرار داشت. به عبارت روشن، تحولات بهگونهای درحال شکلگیری بود که میان مواضع اروپا-امریکا تا «اجماع» کنونی فاصله بسیار را نشان میداد.
اوضاع بناگاه و کمی پس از ژانویه ۲۰۲۲ یعنی فوریه (اسفندماه ۱۴۰۰) رو به تغییر گذاشت. با شروع جنگ روسیه علیه اوکراین، مذاکرات وین نیز متحمل ترکشهای اختلافی شد. تهران و واشنگتن در یک اقدام متقابل، مواضع حداکثری خود را اعلام و بر آن پافشاری کردند. میانداری اروپاییان کاری از پیش نبرد. ایدههای ابتکاری آنان با مقاومت دو طرف اصلی گفتوگوها (تهران - واشنگتن) به سرعت ناکارآمد شد. این وضع در حالی رخ داد که از یکسو، اسرائیلیها که در این زمان مشغول رقابتهای داخلی خود بودند، سیاست بنشین و ببین را دنبال کردند. آنان فرایند تحولات تخریبی را در خدمت به هدف خود یعنی ناکام شدن مذاکرات برجامی ارزیابی کرده و به این دلیل سکوت را ترجیح دادند. از سوی دیگر، مذاکرات تهران -ریاض نیز به مغاک رفت. اروپائیان رفته رفته از میانجیگری فاصله گرفته و در بستری از شکلگیری ائتلاف با واشنگتن علیه تهران قرار گرفتند. بدتر اینکه ابتکار عمل لازم از سوی تهران در مجامع بینالمللی از جمله آژانس هستهای، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر و زنان خارج شد. به این ترتیب تهران شاهد انتشار قطعنامههای بینالمللی شد که بیش از هر چیز اعتبار آن را در جامعه جهانی در مظان اتهامهای سخت قرار داد. ناآرامیهای داخلی و بازتاب جهانی آن بر شدت فشارها افزود و سرانجام، پایان سال گذشته میلادی، چشماندازی را پیشرو گذاشت که سال جدید را برای تهران در تلاش برای خروج از انزوا سختتر از گذشته کرده است.
دستگاه دیپلماسی برای اصلاح و برون رفت از وضع جاری، از فرصتهای به مراتب کمتری از آنچه پیشاز این در اختیار داشت، برخوردار است. فرصت سوزی و کم استعدادی در عبور از پندارگراییهای بیگانه با واقعیتهای جاری، نادیدهگرفتن معادلات قدرت در جهان حاضر و ایجاد فرصت برای دیگران در بهرهمندی از اوضاع پیشآمده، همه و همه سبب تنگناهایی است که عبور از آن به ایدههای نو و راهگشا نیازمند است. اگرچه این روزها حتی دشمنترینهای داخلی برجام، از بازگشت به مذاکرات هستهای - حتی مذاکرات مستقیم - میگویند و این تجدید نظر را با رنگ ولعاب توجیه میکنند اما به فرصتهای از دست رفتهای اشاره ندارند که خود و در همراهی با دشمنان خارجی منافع ایران مسبب آن بودهاند. با این حال، دستگاه دیپلماسی همچنان فاقد ابتکار راهگشایی است که بتواند ضمن گشایش دروازههای تازه در شروع دوباره گفتوگوها، از مواضع کلیدی منطبق با منافع و امنیت ملی در دو سطح توانمندی هستهای و دفاعی برخوردار باشد.
غرب اکنون بر روی فرسوده شدن تهران در حفظ مواضع خود سرمایهگذاری کرده است. به نظر میرسد آنان با رها کردن تهران در مشکلات گریبانگیر خود، به تسلیم آن در برابر خواستهایشان امید بستهاند. تهران در این باره چه باید کند؟
اگر سیاستخارجی را ادامه منطقی سیاست داخلی بدانیم، آنگاه چاره کار ممکن خواهد بود. توافق و ایجاد فهم مشترک و مشروع از منافع و امنیت ملی در داخل، بستر هرگونه تلاش دیپلماتیک برای خروج از انزوایی خواهد بود که اکنون بر ایران تحمیل شده است. «ارادهگرایی» امری مطلوب است اگر الزامهای مربوط به تحقق اهداف آن را بتوان مراعات کرد.
اگر توافق ملی، شرط نخست برای ایجاد فرصتهای موقعیت ساز خارجی به حساب آورده شود آنگاه میتوان از امکانات باقی مانده در خدمت به بیرون شدن از وضع حاضر بهره گرفت. مهمترین این امکانات، همانا پرهیز همه طرفها از اعلام رسمی پایان برجام و فقدان ایده پس از مرگ برجام است.سال ۲۰۲۳ برای دستگاه دیپلماسی ایران سخت و صعب العبور خواهد بود اگر همچنان در داشتن ایدههای قوی و راهگشا فقیر باشد.