گروه سیاسی: یک استاد حوزه و دانشگاه در گفت و گویی درباره مسمومیتهای سریالی دانش آموزان دختر در قم و بروجرد گفت: «عمدی بودن این ماجرا واقعیت دارد. گفته میشود گروهی موسوم به هزارهگرا مسئول این مسمومیتهای سریالی در مدارس هستند. این گروه و تفکر معتقد است که دختران نباید درس بخوانند یا نهایتا باید تا سوم دبستان درس بخوانند. این جریان یک جریان مذهبی و ضد مدرنیته است.»
محمد تقی فاضل میبدی همچنین گفت: «یک جامعهشناس که نمیتوانم نامش را بگویم در قم پژوهشی در این زمینه انجام داده و در جلسهای این موضوع را برای برخی شرح دادهاست. در این تحقیقاتی که انجام داده به این نتیجه رسیدهاست که هزارهگراها این اقدامات را انجام میدهند. این مسمومیتها اتفاقی نیست. این جریان شبیه طالبان هستند، گرچه طالبان اجازه نمیدهد دختران به دانشگاه بروند اما این گروه میگویند دختر نهایتا تا سوم دبستان باید درس بخواند. من در شگفتم که چرا دولت و نهادهای امنیتی این جریان را دنبال و موضوع برای مردم شفاف نمیکند.»
این روحانی در مورد فضای حاکم بر قم بعد از این مسمومیتها توضیح داد: «در مدارس دخترانه رعب و وحشت حاکم است. جامعهشناسی که پژوهشی در این خصوص انجام داده، معتقد است مرکز ثقل این جریان در قم و اصفهان است.»
هنوز اظهارات فاضل میبدی از سوی منابع رسمی تائید نشده است. اما امروز یکی از مقامات بهداشت و درمان عمدی بودن مسمومیتهای دانش آموزان دختر را تائید کرد.
هزاره گرایی در دیگر ادیان از جمله مسحیت نیز وجود دارد و در ایران نیز در میان زرتشتیان مورد توجه بوده است.
در همین رابطه شبکه شرق درباره «هزاره گرایی» نوشت: هزاره گرایی تقریبا در همه فرهنگهای دینی و اجتماعی جهان یافت می شود. برخی از مسلمانان نیز تصور کرده اند که قرآن مجید نیز در آیه ای از هزاره گرایی سخن گفته است.
در مقالهای تحت عنوان "هزارهگرایی رویکردها و گونهها" در فصلنامه انتظار موعود، نوشته مهراب صادق نیا در تعریف هزاره گرایی آمده است:
"«هزاره گرایی» به معنی اعتقاد به پایان قریب الوقوع نظام کنونی دنیا و پدیدار شدن حکومتی در غایت خوبی، هماهنگی و عدالت پیشگی در جهان، مهمترین شاخصههای هزاره گرایان، اول، نارضایتی از وضع موجود و سپس اعتقاد به وقوع دورهای از جهان است که عدالت، صلح و رفاه در آن فراگیر میشود."
حجت الاسلام والمسلمین مسعود ادیب سال 1387 در خبرگزاری ایسنا در مورد حضور موجی از خرافه گرایی هشدار داده بود و چنین توضیح داده بود: ما شاهد خرافهگرایی در مورد اعتقاد به منجی در ادیان دیگر هم هستیم،. موجی از خرافه گرایی تحت عنوان هزارهگرایی را در میان مسیحیان و دیگر معتقدان به منجی شاهد هستیم که یک سری از بازتابهای آن در جامعهی ما حضور یافته است.
چند سال پیش نیز رسول جعفریان تاریخ پژوه در یادداشتی با عنوان «هزاره گرایی، خرافات و سیاست» نوشت: «وقتی آشفتگی فکری و ناامنی سیاسی و اقتصادی از یک طرف و فقر از طرف دیگر فراگیر می شود، بساط خرافه گرایی پهن می شود. اینجاست که طالع بینان و فالگیران وارد میدان شده و با استمداد از باورهای هزاره گرایانه و نگاه های مشابه، سفره خویش را پهن می کنند. بابیه یکی از حرکت هایی بود که سفره اش را در ایران جنگ زده و فقر گرفته قاجار پهن کرد، هرچند نتوانست اندوخته ای کسب کند. رستم الحکماء از آن چهره های مشکوک این دوره است که می کوشد باور هزاره گرایی را با مهدویت پیوند بزند و آتشی روشن کند که خود وزیرش باشد و در کنار آن گرم شود، اما امیر کبیر همه این رشته ها را پنبه کرد...»
او در بخش دیگری از یادداشت خود درباره هزاره گرایی نوشته بود: «زمانی که تاریخ ایران به حوالی 1250 و 1260 نزدیک میشد، معنایش این بود که به هزار سال از غیبت نزدیک میشویم. طبعا بسیاری از کسانی که به دنبال فرصت بودند، به راحتی میتوانستند از این مسأله استفاده کنند. غیبت امام مهدی (ع) در سال 260 رخ داده بود. بنابراین اگر کسی میخواست زودتر اقدام کند، میتوانست از چند سال پیش از آن این مسأله را مطرح کند.»