به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۳۰ ساعت ۱۹:۱۴
کد مطلب : ۳۹۸۷۹۰

توازن اماراتی بین تهران و تل‌آویو

توازن اماراتی بین تهران و تل‌آویو
گروه سیاسی: امارات متحده عربی آخرین کشور از کشور‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس است که توافق‌نامه عادی‌سازی روابط با ایران را امضا کرد. به نظر می‌رسد که منطقه خلیج‌فارس در میانه دور شدن آمریکا از خاورمیانه و افزایش تنش‌ها، به‌دنبال اجرای برخی اصلاحات در رویکرد خود است. پس از توافق غافلگیرکننده عربستان‌سعودی در ماه گذشته با ایران که با میانجی‌گری چین انجام شد، تهران و ریاض که در هفت سال گذشته رویه خصومت را در قبال هم در پیش گرفته بودند، در مسیر عادی‌سازی روابط قرار گرفتند. پس از این توافق بود که کشور‌های دیگر حاشیه خلیج‌فارس نظیر بحرین نیز برای ترمیم روابط خود با تهران وارد میدان شدند.
به گزارش هم میهن، اخیرا نیز ایران سفیر خود در ابوظبی را به نشانه حسن‌نیت، پیش از دیدار وزیران خارجه عربستان و ایران در پکن و سفر احتمالی ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران به عربستان سعودی، به امارات بازگردانده است. اطلاعیه اعزام سفیر ایران به ابوظبی، پس از سفر علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به امارات منتشر شد. با این حال، آنچه گفته شد همه ماجرا نیست. اگرچه طی هفته‌های اخیر از عربستان‌سعودی به‌عنوان اولین کشور حاشیه خلیج‌فارس یاد شده که روابطش با ایران را عادی‌سازی کرده است، اما واقعیت این است که امارات متحده عربی همواره در پس پرده، بدون سروصدا، روابط اقتصادی و دیپلماتیکش با ایران را مدیریت کرده است و این روابط هرگز به‌طور کامل قطع نشدند.
اماراتی‌ها مدت‌هاست که برای بازشدن در‌های منطقه به روی ایران با هدف اثرگذاری بر تهران و تعدیل رفتار و موضعش در قبال منطقه آماده می‌شوند. البته این آماده‌شدن چندان آسان هم نیست. نشان دادن حسن‌نیت در قبال ایران و عادی‌سازی روابط با تهران، موجب می‌شود که نزدیکی امارات متحده عربی با اسرائیل طبق توافقات سال ۲۰۲۰ ابراهیم پیچیده شده و ابوظبی مجبور شود دو مسیر عادی‌سازی روابط را به‌طور موازی به پیش ببرد. پیش‌بردن این دو مسیر بدون به‌کار گرفتن یک سیاست‌خارجی معطوف به توازن و تعادل روابط، ممکن نیست.
امارات متحده عربی و ایران تاریخ پیچیده‌ای دارند. دو کشور یک مرز آبی ۷۰ کیلومتری در تنگه هرمز دارند که آن‌ها را از هم جدا می‌کند. اما به‌رغم نزدیکی جغرافیایی، دیدگاه‌ها و رویکرد‌هایشان در سیاست‌خارجی کاملا با یکدیگر تفاوت دارد. زمانی که برخی گروه‌های خودسر به‌دنبال اعدام شیخ نمر النمر، روحانی برجسته شیعه که در زمستان سال ۲۰۱۶ میلادی توسط ریاض اعدام شد، سفارت عربستان را به آتش کشیدند، امارات متحده عربی در پیروی از سیاست همسایگانش در قطع روابط با ایران به آن‌ها ملحق شد. حمایت ایران از چهره‌های سیاسی شیعه در عراق، لبنان، سوریه و یمن، تنش‌ها را با امارات و متحدانش در خلیج‌فارس تشدید کرد. علاوه بر این سرعت پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران نیز که ناشی از تنش ایران و غرب بر سر برجام بود، فضایی مملو از بی‌اعتمادی بین امارات و ایران ایجاد کرد.
با این حال، امارات متحده عربی پیوسته به‌دنبال راه‌هایی جدید برای تعامل با تهران بوده است. امارات همواره امیدوار بوده که این تلاش برای تعامل، روزی بتواند دیدگاه‌های ایران در قبال منطقه را تغییر دهد. البته تعامل امارات با ایران عمدتاً در چارچوب مسائل اقتصادی بوده و بر تجارت محصولات شیمیایی، ماشین‌آلات، سبزیجات و مواد غذایی متمرکز بوده است. با وجود تعلیق روابط دیپلماتیک بین ایران و امارات و حملات حوثی‌ها به برخی مواضع امارات، ابوظبی یکی از شرکای تجاری ایران بوده است. اما از سه سال پیش و پس از چندین سری برخورد‌های تنش‌زا، دو کشور شروع به اعزام مقامات خود به پایتخت‌های یکدیگر کردند تا در مورد نگرانی‌های مشترک امنیتی، کاهش تنش و عادی‌سازی روابط گفتگو کنند.
در سال ۲۰۱۹ میلادی و پس از حمله‌ای که به نفتکش‌ها در سواحل امارات رخ داد، شیخ طحنون بن زاید آل‌نهیان، مشاور امنیت ملی امارات، به تهران آمد. یک بار دیگر در اواخر سال ۲۰۲۱، شیخ طحنون در پی ابراز علاقه ایران به بهبود روابط به تهران سفر کرد و پس از آن نیز ابوظبی، سفیر خود در تهران را پس از شش سال غیبت، به ایران اعزام کرد. امارات همچنان در خصوص جزایر سه‌گانه ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ، نارضایتی عمیق و دیرینه‌ای در قبال ایران دارد. نفوذ منطقه‌ای و برخی گروه‌های شبه‌نظامی نزدیک به ایران در منطقه نیز امارات را نگران می‌کند. با این حال، دورشدن فزاینده نظامی و سیاسی ایالات متحده از خاورمیانه، امارات متحده عربی و بسیاری از همسایگانش در خلیج‌فارس را بر سر یک دوراهی قرار داد. آن‌ها یا باید خطر افزایش تنش‌ها را می‌پذیرفتند و یا اینکه رویکرد جدیدی را در پیش می‌گرفتند و از منطقه تنش‌زدایی می‌کردند. وقتی به این موج به‌راه‌افتاده در خصوص تعامل و عادی‌سازی روابط با ایران می‌نگریم، بدیهی به نظر می‌رسد که کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس، مسیر دوم را انتخاب کرده‌اند.
اقدام امارات برای توازن در روابط
کاملا مشخص است که مذاکرات اخیر میان امارات و ایران، اسرائیل را عصبانی کرده است. اسرائیل بازیگری منطقه‌ای است که به این زودی‌ها موضع خصمانه خود در قبال ایران را تغییر نخواهد داد و تا اطلاع ثانوی، ایران را به‌عنوان یک تهدید علیه موجودیت خود تلقی خواهد کرد. در این میان امارات متحده عربی به‌عنوان نخستین کشور حاشیه خلیج‌فارس، در توافقنامه سال ۲۰۲۰ ابراهیم، مسیر موازی عادی‌سازی روابط با اسرائیل را در پیش گرفت. هر دو طرف، برای تعمیق روابط در حوزه‌هایی نظیر گردشگری، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، تجارت و امنیت سایبری، ابراز تمایل کردند. البته بعید به نظر می‌رسد که همکاری‌های دفاعی میان طرفین در آینده نزدیک محقق شود.
بدیهی است که عادی‌سازی روابط کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس با ایران – صرف‌نظر از اینکه امارات و همسایگانش با دقت سعی می‌کنند اصل توازن روابط را رعایت‌کنند- شتاب توافق ابراهیم را دچار اختلال می‌کند. علاوه بر این، امارات طی ماه‌های اخیر کمی از اسرائیل فاصله گرفته است چراکه اسرائیل تهدید کرده که علیه ایران مسلح به سلاح هسته‌ای و نیروهایش در سراسر منطقه اقدام نظامی خواهد کرد. امارات تمایلی ندارد قربانی چنین درگیری خطرناکی بین تهران و تل‌آویو باشد. زمستان سال قبل و تنها چند هفته قبل از سفر از پیش برنامه‌ریزی‌شده بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به امارات متحده عربی، این کشور با بیان اینکه در خصوص اظهارات تحریک آمیز و ضدایرانی بنیامین نتانیاهو در قبال ایران نگران است و این اظهارات احتمالی ممکن است موجب تنش در روابط تهران و ابوظبی شود، دعوت خود از نتانیاهو را پس گرفت. هرچند دفتر نتانیاهو اعلام کرد که این دیدار به دلیل مشکلات برنامه‌ریزی لغو شده است.
امارات متحده عربی برای حفظ موقعیت توافق‌نامه ابراهیم و نگه داشتن روابطش با اسرائیل در یک فاصله زمانی معنادار با عادی‌سازی روابطش با ایران، تلاش کرده تا تعاملاتش با اسرائیل تحت توافق‌نامه ابراهیم را در درجه اول به همکاری در حوزه‌های گردشگری و تجارت محدود کند. اما مخالفت اسرائیل با نفوذ ایران در منطقه و درگیری‌های مکرر تل‌آویو و تهران و سوریه به‌علاوه تنش‌های اخیر میان نیرو‌های تحت حمایت ایران در لبنان و فلسطین با اسرائیل، ممکن است برای امارات متحده عربی که در پی ایجاد یک تعادل در روابط است، دردسر ایجاد کند.
عدنان طباطبایی، مدیرعامل مرکز تحقیقاتی کارپو در آلمان و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با «هم‌میهن» معتقد است که «کشور‌هایی مانند عربستان و امارات سعی می‌کنند سیاست متوازنی را ارائه بدهند تا توازنی میان تهدیدی که از طرف ایران می‌دیدند یا همچنان می‌بینند و نزدیکی‌شان با آمریکا به وجود بیاورند.»
 
طباطبایی با اشاره به روابط برخی کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس با اسرائیل می‌گوید: «ارتباط برقرار کردن یا عادی‌سازی روابط با اسرائیل به این منظور بود که از یک طرف با همکاری‌های امنیتی بتوانند تهدید ایران را کنترل کنند و از سوی دیگر یک ارتباط تجاری با اسرائیل برقرار کنند. امارات به‌طور خاص این هدف را دنبال می‌کند.» طباطبایی معتقد است که مورد عربستان در خصوص اسرائیل با مورد امارات قابل قیاس نیست. او معتقد است که بعید به نظر می‌رسد عربستان در آینده نزدیک روابطش با اسرائیل را به‌طور رسمی عادی کند.
طباطبایی می‌گوید: «الان با برقراری ارتباط با ایران به‌صورت مستقیم و بازگشایی سفارت‌خانه‌ها و ازسرگیری ارتباطات دیپلماتیک، طبیعتا این احساس تهدید از طرف ایران کاهش پیدا خواهد کرد و نیاز به روند عادی‌سازی با اسرائیل کمتر احساس می‌شود و در نتیجه این روند کندتر خواهد شد. البته باید ببینیم در ماه‌های آینده ثبات این ارتباط با ایران حفظ خواهد شد و آیا مانند یک‌ماه گذشته همچنان قدم‌های مثبتی برداشته خواهد شد تا نیاز نزدیکی عربستان به اسرائیل دیده نشود.»
از دیدگاه اسرائیلی‌ها باید گفت که آن‌ها نگاه‌شان نه به امارات، بلکه نگاه‌شان به عربستان است. تل‌آویو می‌داند که کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس، در تصمیمات بزرگ نگاه‌شان به عربستان سعودی است. از این جهت است که اسرائیلی‌ها، عربستان را متحد مهمتری در مقایسه با امارات می‌دانند. از سوی دیگر، هنوز هستند برخی از تحلیلگران و مقامات اسرائیلی که معتقدند ترکیه و روابط تل‌آویو-آنکارا اهمیت مهمتری نسبت به خلیج‌فارس دارد. برای مثال اران اتزیون، معاون سابق مشاور امنیت ملی اسرائیل، گفته بود که «منافع اسرائیل در کشور‌های خلیج (فارس) موقتی است و اسرائیل باید در عوض بر ایجاد اتحاد با ترکیه تمرکز کند.»
در هر صورت تاریخچه خاورمیانه پر است از ائتلاف‌های کوتاه‌مدت و موقت. همین مسئله مدت‌ها به بی‌ثباتی در منطقه دامن زده است. اکثر کشور‌های منطقه، ساختار‌های جدیدی هستند و از عمق تاریخی لازم برای درک معنای واقعی روابط استراتژیک برخوردار نیستند.
نگاه دیپلمات
رضا میرابیان سفیر پیشین ایران در کویت در گفتگو با «هم‌میهن»: امارات در قبال اسرائیل محتاط خواهد بود
در پی تعرض به اماکن دیپلماتیک عربستان‌سعودی در تهران و مشهد در سال ۱۳۹۴ و قطع ارتباط دیپلماتیک ریاض با تهران، تعدادی از کشور‌های عربی نیز در همراهی با سعودی‌ها، روابط سیاسی خود با ایران را قطع یا به سطح کاردار کاهش دادند. امارات‌متحده‌عربی نیز در همین سال، روابط خود با ایران را به سطح کاردار کاهش داد و سردی روابط میان تهران و ابوظبی حاکم شد. در ۸ سال قطع رابطه ایران با کشور‌های عربی، تحولات مختلفی به وقوع پیوست که شاید مهمترین آن‌ها ابتکار «توافق ابراهیم» از سوی دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده بود که در جریان آن وزرای امور خارجه امارات و بحرین با حضور در کاخ سفید و در همراهی با رئیس‌جمهور آمریکا و نخست‌وزیر اسرائیل، عادی‌سازی روابط با تل‌آویو را به‌صورت رسمی اعلام کردند.
در آن مقطع این اعلام رسمی به‌عنوان واکنشی در برابر آنچه کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس از آن با عنوان «تهدید ایران» یاد می‌کردند، تلقی شد تا این کشور‌ها با همراهی تل‌آویو ائتلافی را در برابر تهران شکل بدهند. همین تحلیل نیز موجب شد تا در ابتدای علنی شدن مذاکرات میان ایران و عربستان، اسرائیل آن را به‌عنوان تهدیدی علیه خود و توافق ابراهیم تلقی کند. امروز و با توجه به ازسرگیری روابط دیپلماتیک تهران-ابوظبی، بازگشت سفرا به محل ماموریت‌شان، توافق برای بازگشایی سفارت‌خانه‌های ایران و عربستان در اردیبهشت‌ماه و اعلام آمادگی بحرین برای ازسرگیری روابط با ایران و البته اقدامات افراط‌گرایانه کابینه نتانیاهو در اراضی اشغالی، این سوال مشخص به وجود می‌آید که پایتخت‌هایی مانند منامه و ابوظبی روابط خود با تهران و تل‌آویو را چگونه مدیریت خواهند کرد؟ در همین راستا با رضا میرابیان، سفیر پیشین ایران در کویت گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌آید:
 در پی امضای توافق ابراهیم، امارات سومین کشور عربی بود که روابط خود را با اسرائیل عادی کرد؛ این اقدام امارات در آن مقطع علاوه بر ابعاد اقتصادی از منظر امنیتی و آنچه تهدید ایران از آن نام برده می‌شد نیز مورد تحلیل قرار گرفت و مصداق آن نیز امضای قرارداد تسلیحاتی میان ابوظبی و تل‌آویو بود، امروز با توجه به عادی شدن روابط ایران و امارات و سایر کشور‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس، تحولات جدید منطقه چه تاثیری بر روابط امارات و اسرائیل خواهد داشت؟
امروز روابط امارات با اسرائیل در پی تحولات اخیر داخل سرزمین‌های اشغالی دچار سردی و رکود شده است تا حدی که حتی بنیامین نتانیاهو پس از پیروزی در انتخابات عنوان کرده بود که سفری به امارات خواهد داشت، اما اماراتی‌ها وی را به حضور نپذیرفتند. مطلب دوم این است که تحولات منطقه به‌گونه‌ای در حال پیشرفت است که می‌بینید حتی بحرین درصدد ازسرگیری رابطه با ایران است و اخیرا نیز تعدادی از زندانیان شیعه را آزاد کرده‌اند؛ به این معنا که در واقع آن نگرانی و فضای سنگینی که آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه شکل داده بودند و رفتار این کشور‌ها با موضوع تهدید ایران توجیه‌پذیر می‌شد، شکسته شده است.
بنده معتقد هستم که کشور‌هایی مانند امارات و بحرین اگر قرار باشد رابطه دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کنند، پس از تحولات اخیر خیلی محتاطانه پیش خواهند رفت چراکه خواهان برقراری و توسعه روابط با ایران خواهند بود. ضمن اینکه باید به این مسئله نیز اشاره کنم که اماراتی‌ها هنوز در روابط استراتژیک امنیتی و نظامی حاضر نشده‌اند با اسرائیلی‌ها وارد تعامل و همکاری شوند و این ملاحظه را از ابتدا داشته‌اند تا به‌گونه‌ای رفتار نکنند که ناخشنودی جمهوری اسلامی ایران را به همراه داشته باشد و پس از این نیز همین ازسرگیری روابط موجب خواهد شد تا احتیاط کنند و دست به رفتار‌های غیرمنطقی و غیرعاقلانه نزنند.
 به‌طور کلی آغاز پروسه از سرگیری روابط و تنش‌زدایی میان ایران و کشور‌های عربی چه تاثیری بر توافق ابراهیم خواهد داشت؟ ناکامی این روند برای افزودن سایر کشور‌های عربی و مسلمان تا چه میزان به اقدامات کابینه نتانیاهو و چقدر از تحولات در منطقه تاثیر پذیرفته است؟
اقدامات افراط‌گرایانه کابینه اسرائیل نقش قابل‌توجهی در ناکامی توافق ابراهیم دارد و تاثیرگذار است چراکه عملا جامعه جهانی و مشخصا کشور‌های عربی را به واکنش وادار کرده و نشان می‌دهد رژیمی که در داخل اراضی اشغالی به این شکل با فلسطینی‌ها برخورد می‌کند دیگر دلیلی برای عادی‌سازی روابط با کشور‌های عربی باقی نمی‌گذارد. در سوی دیگر نیز بهبود روابط ایران با کشور‌های عربی و تحولات منطقه خاورمیانه بهانه را از دست این کشور‌ها برای نزدیکی به اسرائیل گرفته است.
 اسفندماه سال گذشته، امارات قرارداد تسلیحاتی خود با اسرائیل را به‌حالت تعلیق درآورد که تحلیلگران این اقدام را واکنشی به تحولات اراضی اشغالی و افراط‌گرایی کابینه نتانیاهو تعبیر کردند، با توجه به تداوم این تحولات، روابط این کشور با رژیم صهیونیستی به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟
آن تعلیق در پی تحولات داخل اراضی اشغالی صورت گرفت، چراکه در آن مقطع هنوز توافقی میان ایران و عربستان به امضا نرسیده بود و تحولات سرعت نگرفته بود، اما همین‌قدر که این توافق تسلیحاتی به حالت تعلیق درآمده، به این معنا است که توافق تهران و ریاض و بهبود فضای منطقه و کشور‌های همسایه می‌تواند در دور شدن این کشور‌ها از اسرائیل موثر باشد و اماراتی‌ها و بحرینی‌ها را وادار کند تا در آینده قدم‌هایشان را با دقت و محتاطانه بردارند و طبیعتا شتابان به سمت اسرائیل حرکت نکنند.
 اهداف اسرائیل در عادی‌سازی روابط با کشور‌های عربی چه بود و تنش‌زدایی در روابط ایران و کشور‌های عربی تا چه میزان این اهداف را در معرض خطر قرار داده است؟
معتقدم تنها موضوعی که در جریان توافق ابراهیم محقق شد، همین عنوان «عادی‌سازی روابط» بود و موارد دیگر محقق نشده است. شما دقت کنید که بالاخره اسرائیلی‌ها در پی این هستند که یک روابط تنگاتنگی را با کشور‌های عربی منطقه در ابعاد امنیتی و نظامی و اقتصادی ایجاد کنند و آرام‌آرام به سمت انزوای جمهوری اسلامی ایران حرکت کنند و تهران را محاصره کنند که تا امروز و در پی تحولات خاورمیانه موفق به تحقق این اهداف نشده‌اند و ایران توانست ابتکار عمل را در منطقه به دست بگیرد. امروز این اسرائیل است که با توجه به اقدامات چند ماه اخیر کابینه نتانیاهو در منطقه منزوی شده است. شما وقتی می‌خواهید کشوری را منزوی کنید در اصل می‌خواهید در منطقه محدودش کنید، این سیاست استراتژیک اسرائیل برای محدود کردن و انزوای ایران بود که البته در نقشه اسرائیلی‌ها در نهایت به اقدام نظامی علیه ایران منجر می‌شد که این فضا و فشار شکسته شد.
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها