گروه سیاسی: «سمفونی آب در هاون کوبیدن!» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم جعفر گلابی است که در آن آمده: البته انسانها کمتر به شنیدن و تامل کردن و پذیرفتن رای دیگران عادت دارند و هر کس از موقعیت خویش اوضاع را مینگرد و جز در تعارفات و در نوادر، گوش کسی بدهکار نصیحت و توصیه و انتقاد نیست. در جزییترین مسائل روزمره و حتی در خانوادهها معمولا اختلافها موج میزند و بعضا کار به جای باریک هم میکشد. اما اکنون در کشور ما گویا بیش از هر زمان دیگر فکرها و عقلها و نظرها از هم دور شدهاند و پذیرفتن رای دیگران برایمان از مشقتهای غیرقابل تحمل شده است!
اصحاب قدرت بیش از دیگران نیازمند شنیدن نظرات غیرند و اتفاقا بیش از دیگران از این موهبت احساس استغنا نشان میدهند! در هیاهوی اختلافها گویی همه آب در هاون میکوبیم و سمفونی بیحاصلی مینوازیم و کشور هم راه خود را میرود! اگر این اختلافها در بستری منطقی جاری میشد یا در بعد کلان اجتماعی به نتیجه مشخص میرسید باید از آن استقبال میشد و بر تضارب آرا دامن میزدیم تا راههای برونرفت از مشکلات پدیدار شوند، ولی دو مانع اساسی اختلافها را خسارتبار و فضا را تیره و تارمیکند.
اول آنکه وضعیت کشور و اذهان مردم برای اوجگیری اختلافها در سطوح مختلف مناسب نیست و دوم اینکه سازوکار مقبولی برای حل اختلافها وجود ندارد و اغلب سبب خنثی شدن توانها و انرژیها و حتی ایجاد کینهها و دوگانگیها میشود و فرصتطلبان از راه میرسند و در سایه چنین فضایی حداکثر استفاده را میبرند و چون دستشان برسد خسارتی به کشور وارد میکنند.
اگر وضعیت اقتصادی مناسبی داشتیم و معیشت مردم روز به روز در تنگنای بیشتر قرار نمیگرفت و در معرض انواع فشارها و تحریمهای خارجی نبودیم نگرانی عمدهای وجود نداشت ولی کاملا مشخص است که تورم فزاینده مردم را تا اضطراب پیش میبرد و تحملها را کم کرده است. هر کس نبض اجتماع را در دست داشته باشد به سادگی میتواند تشخیص دهد که امکان وقوع حوادث گوناگون هرگز دور از انتظار نیست و بخشی از طمع بیگانگان از همین جا ناشی میشود.
در چنین شرایطی اگر پیشگیری خردمندانه و اساسی شکل میگرفت و سازوکاری برای حل اختلافات و ایجاد تغییرات کلیدی و مردمپسند وجود داشت یا به کار گرفته میشد، قطعا انرژیهای منفی خنثی میشدند و امید و تحرک در جامعه جوشش میکرد. وقتی تعداد زیادی از زندانیان خصوصا بازداشتشدگان اعتراضات پاییز سال گذشته آزاد شدند و در بعد خارجی با عربستان توافق شد این امید و انتظار فراهم آمد که همین روند، توسعه و عمق یابد و با تغییرات در زمینههای دیگر دلها به هم نزدیک شود و گامهای آرامشساز یکی پس از دیگری برداشته شوند.
متاسفانه چنین اتفاقی هنوز نیفتاده و اقداماتی که حکایت از یک روند مثبت و واقعگرا باشد صورت تحقق به خود نگرفته است. مشکل اصلی کجاست؟ چرا اقداماتی مثل دو مورد ذکر شده که اجماعا از سوی همه جناحها و گرایشها و حتی بعض از مخالفان سرسخت حکومت پشتیبانی شد، ادامه پیدا نمیکند و ابتکارات داخلی و خارجی فضا را عوض نمیکند؟ جامعه تشنه تغییرات مثبت و جدی است تا از وضع موجود به وضع مطلوب برسد. اگر سیاستهای کنونی میتوانستند مشکلات را رفع کنند تاکنون حداقل در بعضی از جهات خصوصا در اقتصاد کارکرد خود را نشان داده بودند.معلوم نیست تا کی باید آزموده را بیازماییم و هرگز متوجه زمان که بیرحمانه میگذرد و فرصتها را میبرد، نباشیم؟ بیشک کنترل تورم و تشنجزدایی گسترده در روابط خارجی حتی بر مسائل اجتماعی جامعه اثر مستقیم میگذارد.
اتفاقات این روزها را نباید دستکم بگیریم. هر چند هنوز ابعاد دو یا سه مورد حمله به روحانیون مشخص نشده است ولی حتی برخی علما هم تصریح میکنند که مردم گرانیها و مشکلات را از چشم روحانیون میبینند. حکومت ابزار بسیاری برای تاثیرگذاری در جامعه دارد که زمان استفاده از آنها همین امروز است.استفاده از شخصیتهای مورد احترام و دعوت از کارشناسان در امور مختلف و دست زدن به ابتکارات جدید پیام مثبت و مهمی به متن جامعه ارسال میکند.اینکه از برخی سیاسیون و اقتصاددانان منتقد در شبکههای کم مخاطب دعوت شود، کاری مثبت ولی بسیار کوچک است که انتظارات جامعه را برآورده نمیسازد.چرا همه تریبونها باید در اختیار یک جناح باشد؟ آیا این تریبونداران تاکنون توانستهاند جامعه را در زمینههای مختلف اقناع کنند؟یا چند پیام تند و تیز را به صورت آمرانه مرتبا تکرار میکنند؟
در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی که همه به آن معتقد هستند، میتوان از نیروهای مستقل و نفوذناپذیر استفاده کرد، انعطافهای به موقع و هوشمندانه در سیاستهای خارجی نشان از هیچ ضعفی ندارد و واقعا مردم را خوشحال میکند و دیدیم که بر بازار ارز هم تاثیر مثبت میگذارد و تا انفعال بیگانگان امتداد مییابد. تشکیل یک اتاق فکر از شخصیتهای آگاه و مبتکر و باتجربه و شنیدن نظرات آنان قطعا هیچ ضرری ندارد و اگر به چنین اتاقی جدیت داده شود، امید به گشایشها بیشتر میشود.
وقتی امیرمومنان (ع) مردم را صریحا مکلف به گفتن حق میکند و به مشورت در عدالت میخواند و جز لطف خداوند خود را ایمن از اشتباه نمیداند، چگونه است که مسوولان ما خود را از مشورت دانشمندان دلسوز و شجاع و مستقل محروم میکنند؟استفاده از حداکثر سطح خردمندی جامعه برای تمهید اتفاقات مثبت و پیشگیری از حوادث منفی و متراکم شدن مشکلات و نارضایتیها نیازمند واقعگرایی، درک شرایط، جذب اذهان مردم و انعطاف در سیاستها و ارایه چهرهای صلحطلبانه در جهان است، مرتبا گفته شده که دارد دیر میشود و دیر شده است ولی حتی این نگرانی شنیده نمیشود.