گروه ورزشی: دیلورنتیس درباره ورزشگاهها در ایتالیا گفت: «در ورزشگاهها مشکل بزرگی داریم. به جز چند مورد استثنا، همهشان کهنه شدهاند. بازی را به سختی میتوان دید، پیست دو و میدانی کنار زمین است، مثل ناپولی یا رم. و بعد تازه میخواهیم خانوادهها را به اینجاها بیاورند؟»
رییس ناپولی تاکید کرد: «آیا میخواهیم کاری کنیم که مردم تمام روز در ورزشگاه بمانند، سرگرم شوند و غذا بخورند؟ اگر به من بود، عروسیها را در ورزشگاه میگرفتم... زمین فوتبال را دست کم میگیرند و خوب از آن استفاده نمیشود. در حالی که میتواند چرخه مالی تولید کند و سودآور باشد. تازه ورزشگاههای مجازی هم داریم. باید در برگرداندن جوانها موفق شویم.»
دیلورنتیس گفت: «باید با پخش غیرقانونی هم بجنگیم، که ما را نابود کرده. در عرض هشت سال از 4/3 میلیون مشترک به 1/9 میلیون نفر کاهش پیدا کردهایم.»
او همچنین برنامهای برای تغییر فصل فوتبال دارد: «یک ایده دارم. چرا باید در زمستان و زیر برف و باران بازی کنیم؟ نمیتوانیم در سراسر اروپا فصل را از اول آوریل (12 فروردین) شروع کنیم؟ این یک ضرورت است. در هفت ماه منتهی به اکتبر لیگهای داخلی و مسابقات اروپایی میتوانند برگزار شوند. از نوامبر تا مارس هم پنج ماه باقی میماند تا بازیکنان استراحت کنند، درمان شوند، برای تیمهای ملی بازی کنند. اگر بازیکن آفریقایی دارم، چرا باید به خاطر برگزاری جام ملتهای آفریقا در ژانویه، خودم را از داشتن آنها محروم کنم؟»
او درباره پروژه سوپرلیگ اروپا با شرکت برترین تیمهای هر لیگ گفت: «من میگویم باید 10 میلیارد یورو روی میز بگذاریم، نه چهار، پنج میلیاردی که یوفا از دوره آینده تضمین میکند. پیشنهاد من این است که دو تا لیگ اروپایی داشته باشیم. یکی برای 25 کشور کوچکی که نمیتوانند مثل کشورهای بزرگ سرمایهگذاری کنند. و یکی هم برای شش تیم برتر هر کدام از پنج لیگ بزرگ، با بازیهای تک حذفی که تیمهای یک کشور با هم روبرو نشوند. کل دنیا این مسابقات را تماشا خواهد کرد. از نظر حق پخش چقدر درآمد خواهد داشت؟ چقدر بازیکنان و مربیان ما را تقویت خواهد کرد؟ وقتی فهرست بازیکنان دعوت شده به تیمهای ملی را میبینم، احساس بدی پیدا میکنم چون مربیها همیشه پیرترین بازیکنان را دعوت میکنند، میترسند که مبادا اشتباه کنند. ولی من میگویم تیمهای ملی مثل یک تئاتر جهانی هستند، بگذارید جوانترها را ببینیم، بهترین بازیکنان را رو کنید.»
دیلورنتیس درباره لوچانو اسپالتی، مربی ناپولی، هم حرف زد: «از وقتی در روسیه بود، او را دنبال میکردم. خیلی به او زنگ زدم تا به ناپولی بیاید. یک روز به میلان رفتم تا او را ببینم، خیلی با ترس و احتیاط آمد که کسی ما را نبیند، کلاه هودی را روی سرش کشیده بود و من را به آپارتمانش برد. به او گفتم: "نمیدانم با گتوزو ادامه میدهم یا نه. آماده باش." جواب داد: "رییس، من آخر فصل میآیم؛ الان خوشم نمیآید." اصرار کردم: "نه، اگر من مشکل داشته باشم و تصمیم بگیرم گتوزو را اخراج کنم، باید به من قول بدهی که در دسترس خواهی بود."
قول داد و بعد هم لازم نشد کاری بکنیم. تا آخر فصل صبر کردیم. اسپالتی یک رهبر است، یک داستانگوی عالی است: همه باید روش کار او را مطالعه کنند، همیشه یک چیزی هست که میشود از او یاد گرفت.»