گروه اقتصادی: دکتر مرتضي ايمانيراد در دنیای اقتصاد نوشت: در این روزها هم در ایران و هم در کشورهای جهان زمزمههای ضعیف شدن و سقوط دلار آمریکا به گوش میرسد. تحلیلهای زیادی در نشریات و روزنامهها چاپ میشود و بهطور عمده پیشبینی میکنند که دلار آمریکا در حال تضعیف ارزش در بازارهای جهانی است. در منطقه آسیا و بین چند کشور مختلف نیز گروههای اقتصادی تشکیل شده که در تلاشند معاملات بین خود را به جای آمریکا با پول خود یا یک پول جدید انجام دهند.
بحث اساسی این است که آیا این کشورها میتوانند به راحتی دلار آمریکا را کنار بگذارند؟ در پاسخ به این پرسش شاید لازم باشد پرسش دیگری را مطرح کنیم. به نظر این پرسش از پرسش اول مقدمتر است. پرسش این است که اساسا به چه دلیل دلار آمریکا در جهان به چنین قدرتی دست یافته است؟ چرا دلار آمریکا در جهان قدرت گرفت و چرا بیشتر مبادلات جهانی با دلار انجام میشود؟ بهطور مثال چرا اوپک در دورانی طولانی باید نفت خود را به دلار آمریکا بفروشد؟ در مجموع چرا بیشتر کالاها و در حجمی بسیار بالا توسط دلار آمریکا مبادله میشوند؟ شاید برای پاسخ به این پرسش از خواننده این یادداشت سوال کنم که اگر شما مجبور باشید یک پول را به عنوان ذخیره نگه دارید چه ارزی را انتخاب میکنید؟ بعید میدانم تعداد زیادی، پولی به جز دلار آمریکا را انتخاب کنند و اگر از آنها بپرسیم که چرا دلار آمریکا را انتخاب کردهاید همه میگویند که این ارز مانند یک دارایی امن بوده و باثباتتر و جهانشمولتر از ارزهای دیگر است.
از سوی دیگر اطلاعات جهانی نشان میدهد بیشتر مردم جهان نیز دلار آمریکا را انتخاب میکنند. این اطلاعات چیست؟ معتبرترین اطلاعات، معاملاتی است که در حجمی خیرهکننده در بازار ارزهای بینالمللی در حال انجام است. این معاملات به شکلی است که اگر مشکلی در سیاست یا اقتصاد جهان به وجود آید، عمده معاملهگران و سرمایهگذاران از دلار آمریکا برای حفظ سرمایه خود استفاده میکنند و درست به همین دلیل است که در هر بحرانی تقاضا برای دلار آمریکا بهشدت بالا میرود. ین ژاپن و فرانک سوئیس هم همین کارآیی را دارند، ولی حجم این دو پول در اندازهای نیست که نیاز سرمایهگذاران را برآورده کند.
وقتی ریسک بازارهای جهانی یا ترس در بازارهای جهانی بیشتر میشود، قیمت دلار آمریکا بالا میرود. چون تقاضا برای آن بهشدت افزایش مییابد. در واقع پول آمریکا به مامنی امن برای حفظ ارزش ثروت بینالمللی تبدیل شده است. این تبدیل شدن نه طراحی بود و نه با برنامه خاصی شکل گرفت، بلکه بیشتر وجه پدیداری داشت. یعنی در ارتباطات بینالمللی جا افتاد و مورد استفاده گسترده قرار گرفت. تا زمانی که آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان را دارد و تا زمانی که از ثبات اقتصادی و سیاسی برخوردار باشد و تا زمانی که بتواند بدهیهای سنگین دولت آمریکا را مدیریت کند و تا زمانی که بخش مهمی از مبادلات ارزی جهان با دلار آمریکا انجام شود، دلار آمریکا کماکان پولی پرقدرت خواهد بود و تلاش برای کنار زدن آن به نتیجه دلخواه نمیرسد. نکته مهمتر اینکه همه پولهایی که میخواهند از دلار مستقل شوند قیمتشان در بازارهای جهانی با دلار آمریکا تعیین میشود و بنابراین این استقلال در اساس به وجود نمیآید.
حتی چین هم با قدرت اقتصادی بالا هنوز به پول واحد ملی دست نیافته و نتوانسته است پول خود را به عنوان ارزی مستقل در جامعه جهانی عرضه کند. در نتیجه یوآن هم بهای خود را در برابری با آمریکا تعریف میکند و در بازارهای جهانی معامله میشود. طبیعی است که با ضعیفتر شدن قدرت اقتصادی و هژمونی آمریکا در بازار جهانی دلار ضعیفتر و به تدریج نقش خود را از دست میدهد. ولی این پروسه بسیار طولانی خواهد بود. در نتیجه، رویگردانی از دلار آمریکا در مبادلات اگر بر مبنای مقتضیات تجاری نباشد، تنها موجب افزایش هزینههای تجاری شده و بدتر از آن ذخیرهگیری بیش از حد به ارزهای غیرمعتبر باعث ضربهپذیری اقتصاد ملی در هنگام بحرانها خواهد شد. البته نباید فراموش کرد که برای مورد استثنایی کشور ما به دلیل تحریمها همواره باید موازنهای بین آنچه بیان شد و محدودیتهای تحریمی برقرار کرد.