گروه سیاسی: قطع ارتباط استخدامی، تعلیق یا قطع همکاری، اسمش هرچه باشد یک کاردکرد دارد، اخراج اساتید از دانشگاه؛ اتفاقی که در روزهای اخیر یکی پس از دیگری از دانشگاههای تهران شنیده میشود، شاید مهدی خویی، استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه اولین نفر از لیست اخراجیها بود، اما رفته رفته اسامی این لیست بیشتر شد، آذین موحد از دانشگاه تهران، علی شریفی زارچی از دانشگاه صنعتی شریف، رهام افغانی از دانشگاه شهید بهشتی، آمنه عالی و حمیده خادمی از دانشگاه علامه طباطبایی، حسین علایی و داریوش رحمانیان از دانشگاه تهران و احتمال دارد موارد دیگری هم به این لیست اضافه شود، اما روند عدم همکاری دانشگاه با اساتید در روزهای اخیر طوری بود که کانون صنفی استادان دانشگاهی به آن واکنش نشان داد.
این کانون در بخش از بیانیه خود نوشت: «دخالت فراوان نهادهای امنیتی اطلاعاتی در رابطه با مباحث درون دانشگاه در سالهای اخیر و مشکلات و دخالتها نه تنها در انتخاب مدیران دانشگاهها بسیار تاثیرگذار شده است بلکه در تصمیمگیریهای اجرایی هم در موارد مختلف مشکل زا گردیده است. حتی برای ارتقای مرتبه، برخی از افراد متقاضی را در نهادهای امنیتی تحت فشار میگذارند تا با سپردن تعهد از اظهار نظرهای منتقدانه خودداری کنند.»
دراینباره ، دبیر کانون صنفی استادان دانشگاهی به خبرآنلاین میگوید: «متاسفانه روندی تخریبی نسبت به دانشگاه و نهاد علم پیش گرفته شده و به ضرر دانشگاه، توسعه علم و کشور است. نهاد علم و دانشگاه مانند محیط اداری نیستند، اینها مانند یک سیستم پویا و خلاق هستند که نیاز به آرامش دارند تا بتوانند فرصتهای مناسبی برای کشور ایجاد کنند، از طرفی کشور نیازمند دانشگاه، علم و تخصص است، بدون اینها هیچ کشوری توسعه پیدا نکرده است، ما به عینه میبینیم کشورهایی که توسعه پیدا کردند متکی به علم، تخصص و امور کارشناسی هستند.»
او ادامه میدهد: «اما در کشور ما دارد مبارزهای با دانشگاه انجام میشود و بخشهای مختلف دانشگاه مورد تعرض قرار میگیرد، این به ضرر کشور است و موجب کندی و توقف روند علمی و سبب ایجاد نا امیدی میان اعضای هیات علمی و دانشجویان میشود.»
کارن ابرینیا بیان میکند: «استادانی که این روزها به هر عنوانی از دانشگاه کنار گذاشته شدهاند عمدتاً جزو نخبههای کشور هستند، کسانیهستند که کشورهای توسعه یافته با جان و دل پذیرای آنها هستند، اما اینها ماندند در کشور و به دانشگاهها خدمت کردند در مقابل اینگونه از این اساتید استقبال میشود. دکتر زارچی که از دانشگاه شریف کنار گذاشته شدند جزو نخبههای کشور است، هم مدال المپیاد داشته و هم الان جزو مدرسین برتر دانشگاه است، و به خاطر وجه علمی میان دانشجویان و استادان طرفدار دارد، ایشان یک مواضع سیاسی هم دارند، آیا باید سبب چنین برخوردی با او شود، آنهم به بهانه طی نشدن روند اداری، چنین شخصیتی مثل دکتر زارچی اگر همین الان درخواست بدهد من مطمئن هستم همه کشورهای توسعه یافته ایشان را میپذیرند و روس سرشان میگذارند، اما ما داریم این استاد را اخراج میکنیم، چنین برخوردی با استاد دانشگاه روی جوانان ما تاثیر منفی دارد و چهطور میتواند به آینده امید داشته باشد. بهسادگی داریم کشور خودمان را تخریب میکنیم.ابرینیا میگوید: «بهنظر میآید نهادهایی که در دانشگاه هستند و هیچ مسئولیتی ندارند در دانشگاه دخالت میکنند. اقداماتی که آسیبهای بسیار منفیای خواهد داشت. در خیلی از کشورها نقطه آغاز پذیرش دانشجو استاد است، اما در کشور ما استاد کوچکترین نقشی ندارد و کلا همه چیز سازماندهی شده است، همین الان هم دارد به سمتی میرود که مصاحبههای گزینشی انجام شود، مسائلی که به دانشگاه صدمه میزند.»
دبیر کانون صنفی استادان دانشگاهی درباره همزمانی اخراج اساتید از دانشگاه بیان میکند: «یکی از شواهد دخالت نهادهای بیرونی در دانشگاه همین همزمانی در کنار گذاشتن اساتید دانشگاه است، بهنظر میرسد این همزمانی یک نوع حرکت سازمان یافته و دستور از بالا است. کمیته جذب در دانشگاه اسمش روی خودش هست، یعنی دنبال جذب کردن افراد توانمند است، حالا در این کمیتههای جذب افراد توانمند را دفع میکنند، آنهم برای اینکه بیانیه امضا کرده یا حرفی که ما دوست داریم را نزده است و از آنجایی که ظرفیتها پایین هست حاضر به تحمل نیستند، فکر میکنند استاد دانشگاه باید همان حرفی که ما میزنیم را تکرار کند.»او ادامه میدهد: «اتفاقی که دارد میافتد جدید نیست و قبلاً هم چنین اهدافی دنبال میشد، یعنی میخواستند اساتیدی در دانشگاه بیاورند که تفکرات حاکم را دنبال کنند، حدود ۳۰ سال قبل تعدادی بورسیه به خارج از کشور فرستادند که آنها همگی استاد دانشگاه شدند، الان استادهایی که باید اخراج شوند همانها هستند که بورس شدند و الان مطلوب شما نیستند و بیانیه امضا میکنند؛ حالا میخواهند ۱۵ هزار نفر دیگر وارد دانشگاه کنند بعد از چند سال دوباره به همین نیروهایی که امروز اخراج میشوند تبدیل میشوند، چراکه دانشگاه محیط اندیشه، تفکر و خلاقیت است و کسی نمیتواند جلو فکر کردن افراد را بگیرد و نمیشود به زور عقاید را تحمیل کرد.»
ابرینیا بیان میکند: «کشور ما آبستن حوادث مختلف است، این روند در دانشگاهها روند تخریب نهاد علم و بنیادهای توسعه کشور است، در این وضعیت همه صدمه میبینند طوریکه جبران آن شاید سالها طول بکشد؛ چنین اقداماتی مصداق کسی است که روی شاخه درخت نشسته و دارد شاخه را از بن میبرد، آنها فکر میکنند با این اقدامات همهچیز درست میشود، اما اینطور نیست، حتی بدتر میشود، وقتی شما یکدستسازی میکنید باعث میشود افراد فرصت طلب به راحتی نفوذ کنند، افرادی که دنبال منافعشان هستند خودشان را بهشکل کسانیکه شما میخواهید درمیآورند و نفوذ میکنند.»
دبیر کانون صنفی استادان دانشگاهی در پایان گفت: «بهنظرم چیزی که سبب میشود آنچهکه نهاد دانشگاه را نشانه گرفته موفق نشود سترگی نهاد علم و دانشگاه و جایگاهی است که علم و دانش میان مردم ما از حیث فرهنگی و تمدنی در این سرزمین دارد، این وضعیت اجازه نخواهد داد که دانشگاه در نهایت صدمه بخورد، و امیدوار هستیم روند اصلاح شود.»
جذب استادان و نیروی ها جدید و تازه نفس می تواند اندوخته گرانبای برای اینده باشد هر چند در یک مرحله محدود بی تجربه و ناپخته در اموزش عمل کنند (436829)