گروه جامعه: پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل، عنوان نشستی است که روز گذشته در دفتر روستاتیش برگزار شد. در این نشست عوامل مختلف در بازماندگی از تحصیل و کیفیت آموزش عمومی در ایران بررسی شد.به گزارش تجارت نیوز، حدود دو میلیون نفر در سال تحصیلی 1400-1401 یا ترک تحصیل کردند یا هم از گروه بازماندگان از تحصیل بودند. آنطور که مرکز پژوهشهای مجلس گزارش داد بیش از 911 هزار در سال تحصیلی 1401-1400 از تحصیل بازماندند و حدود 279 هزار نفر نیز ترک تحصیل کردند.اخیرا نیز معصومه پازوکی، معاون ابتدایی وزارت آموزشوپرورش به ایسنا گفت که بیش از 160 هزار کودک 6 تا 11 ساله ایرانی بازمانده از تحصیل شناسایی کردهاند. آمارهایی که نشان از ضعف آموزش عمومی در کشور میدهد.
فقر مهمترین عامل بازماندگی از تحصیل
رضا امیدی، جامعهشناس در نشست «پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل» که در دفتر روستاتیش برگزار شد، به بررسی عوامل مختلف در ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل در ایران پرداخت. او گفت: «در یک دهه گذشته به طور متوسط سالانه 250 هزار تا400 نفر ترک تحصیل کردهاند.»
این جامعهشناس گفت: «در هشت سال اخیر با دو جهش فقر در ایران مواجه بودیم. اکنون فقر مهمترین عامل ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل و کاهش ساعات حضور در مدرسه است.»امیدی توضیح داد: «برای مثال در برخی مناطق زمان برداشت صیفیجات معمولا در فصل پاییز و زمستان است. در همین زمان با عدم حضور دانشآموزان بهویژه پسران در مدارس مواجه هستیم. ممکن است زمان برداشت محصولات چند ماه هم طول بکشد. اتفاقا این استانها فقیرنشین هستند و به شدت روی ساعت حضور دانشآموزان و کیفیت آموزش آنها تاثیر میگذارد. تداوم این وضعیت، ترک تحصیل را افزایش میدهد. اما در برخی از شهرها که فصل برداشت در تابستان است، چنین موضوعی را نمیبینیم.»
امیدی در ادامه این نشست گفت: «دومین عامل مهم در مساله بازماندگی و ترک تحصیل بهویژه در جابهجایی مقطع مهم، دسترسی نداشتن به مدرسه است. در بسیاری از مواقع به غلط این موضوع را به مسائل فرهنگی نسبت میدهند. در حالیکه بنا بر تجربه کاریام زمانی که در برخی مناطق مدارس مقطع دبیرستان یا مدارس شبانهروزی ساخته شد، سن ازدواج دختران بالاتر آمد و میزان تحصیلات آن بیشتر شد.»
شانه خالی کردن دولت از زیر بار مدرسهسازی
رضا امیدی در ادامه نشست «پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل» در دفتر روستاتیش گفت: «خطای مهمی که در سیاستگذاری صورت گرفته، شانه خالی کردن دولت از زیر بار مدرسهسازی است.»او ادامه داد: «از سال 96 به بعد ردیف بودجهای برای مدرسهسازی تعریف شد. دولت میگوید که پرداختیهای من منوط به اجرای تعهدات خیرین است. از دهه 60 آییننامهای داشتیم که اگر خیرین حدود 20 تا 30 درصد مدرسهای را بسازد، دولت مابهالتفاوت آن را پرداخت میکند. به عبارتی دولت میگوید ساختن مدرسه وظیفه خیرین است و من هم به آنها کمک میکنم.»
کاهش سرعت مدرسهسازی در ایران
امیدی در این نشست گفت: «سرعت مدرسهسازی در ایران کاهش پیدا کرده است، زیرا منابع جوابگوی نیازها نیست. برای مثال سال 96 ساخت یک مدرسه 6 کلاسه و شبانهروزی در استان هرمزگان حدود یک میلیارد تومان هزینه داشت، اما اکنون 10 میلیارد تومان هزینه میبرد.»او ادامه داد: «هزینه مدرسهسازی در کمتر از 10 سال حدود 10 برابر شده است، اما بودجه مدرسهسازی افزایش نداشت. اکنون ساخت یه کلاس استاندارد 35 متری حدود یک میلیارد تومان هزینه لازم دارد. (در ساختوسازهای دولتی) پس دسترسی به منابع محدود است و متناسب با نیاز کشور، مدرسه ساخته نمیشود.»
هزینه رفتوآمد مدارس چه شد؟
پیش از این در برخی از مدارس دولت هزینه رفتوآمد دانشآموزان را پرداخت میکرد. هزینهای که در توان بسیاری از خانوارها نبود و نمیتوانستند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند.امیدی در این مورد گفت: «از جمله سیاستهایی که حذف یا کماهمیت شده میتوان به هزینه رفتوآمد مدارس اشاره کرد. بر اساس قوانین دولت وظیفه دارد هزینه رفتوآمد برای افرادی که به مدرسه دسترسی ندارند را تامین کند.»
او ادامه داد: «زمانی میگفتند به دلیل پراکندگی جمعیت دانشآموز توجیه ندارد که در همه مناطق مدرسه بسازیم، بنابراین مدرسه شبانهروزی میساختند. ضمن آنکه در این مدارس تغذیه دانشآموزان هم تامین میشد. این شرایط انگیزه خانوارها را برای فرستادن فرزندان خود به مدارس بالا میبرد. به طور کلی این مدارس کارکرد چندوجهی داشت. برای مثال تا حد زیادی سوءتغذیه هم در این مناطق رفع میشود.»
آسیبهای اجرای سیاست خرید خدمات آموزشی
این جامعهشناس توضیح داد: «این سیاست مهمی بود که از دست رفت. به جای مدارس شبانهروزی برای کاهش هزینهها، آموزش آنها را پیمانکاران خصوصی دادند و آن را خرید خدمات آموزشی نام نهادند. یعنی آموزش را به شرکتهای پیمانکاری سپردند. این شرکتها هم افرادی را با حداقل هزینه آموزش میدادند و به این مناطق میفرستند و حقوق کمی هم به آنها پرداخت میکنند.»
او ادامه داد: «دیگر آمارهای این موضوع منتشر نمیشود، اما بنا بر آخرین آمارها در سال 96، حدود 4.5 درصد دانشآموزان تحت پوشش خرید خدمات آموزش بودند. این موضوع کیفیت آموزش را کم میکند. با برخی از نهادهای مدنی که در ارتباط هستیم، میگویند برای مثال دانشآموز به پنجم ابتدایی رسیده است، اما نمیتواند اسم و فامیل خود را بنویسد.»
امیدی ادامه داد: «پیامد دیگر این ماجرا این است که توزیع منابع دولت را به شدت به ضرر مناطق محروم میکند. یعنی اگر بودجه آموزشوپرورش در سال جاری بر تعداد دانشآموزان در مدارس دولتی تقسیم کنیم، سالانه 17 میلیون تومان به ازای هر دانشآموز میشود. هر چقدر به سمت مناطق محروم برویم سرانه آموزشی کمتر میشود، چون ساز و کار ارزان قیمت برای آنها تدارک دیدهاند. به عبارتی فقط رفع تکلیف کردهاند که این افراد هم تحت پوشش آموزش هستند.»
نقش مسائل فرهنگی در بازماندن از تحصیل
امیدی در بخش دیگری از این نشست به نقش فرهنگ در بازدارندگی از تحصیل پرداخت. او گفت: «مسئله دیگر در حوزه آموزش، فرهنگ است. گاهی گفته میشود که مسائل فرهنگی مانع ادامه تحصیل دانشآموزان بهویژه دانشآموزان دختر است.»
این جامعهشناس ادامه داد: «اگر زمانی میگفتیم که عامل فقر در بازدارندگی از تحصیل قابل تعمیم به همه دانشآموزان نیست، حالا درباره مسئله فرهنگ اینطور است. برای مثال نمیتوان گفت درصد قابل اعتنایی از یک میلیون بازمانده از تحصیل به دلیل فرهنگ خانوادههاست.»