هدایتالله بهبهانی
مسئولان پاسخ دهند چرا هنوز طلسم ۵۰ سالهی عدم صعود تیم ملی امید ایران به مسابقات المپیک شکسته نشده است؟ تیم ملی امید ایران پس از آنکه در گروه یازدهگانه، از کویت و تاجیکستان متحول شده، در سالهای اخیر برای بدست آوردن رتبه چهارم با مالزی برابری میکرد (امتیاز و تفاضل گل زده)، که به دلیل دریافت کارت زرد بیشتر نسبت به مالزی در سه مسابقه خود، از مسابقات مقدماتی حذف شد.
فدراسیون فوتبال طی ۴۵ سال اخیر هیچگاه جهانی نمیاندیشد. چرا کشورهای همسایه اینقدر پیشرفت کردهاند و ما عقب ماندهایم؟ باید این ساختمان کلنگی فوتبال را فرو ریخت و تفکر نوینی را با نیروهای کاردان و شایسته بکار گرفت.
یکبار دیگر تیم فوتبال امید و یا همان زیر ۲۳ سالههای ایران، از راهیابی به المپیک بازماندند و مسئولین امر نشان دادهاند که در مدت ۴۵ سال اخیر بطور علمی و سازمانی و جدی به تیم امید توجه نداشتهاند! شکست در مقابل تیم نه چندان مطرح المپیک ازبکستان، نشان داد که دست اندرکاران هنوز در زمینه فاقد برنامهریزی و سیاستهای مدبرانه هستند و وجود برخی سلیقههای شخصی و... در بدنه و پیکرهی فوتبال این کشور مانع از شکستن طلسم ۵۰ ساله است. چرا که فوتبال ایران بر پایههای علمی و دانش روز استوار نیست. افزون بر آن تغییرات مدیریتی و کمبود امکانات لازم و نداشتن استراتژی مشخص، تا کنون نتوانستهاند پا به پای فوتبال پیشرفتهی جهان و حتی آسیا پیش بروند!! فوتبال ایران، سیاسی است و یک وسیله و قدرت و ملعبهای است در دست مسئولان! و با روشهای غیر مدبرانه مقامات بالاتر و توصیهها، مدیرانش انتخاب میشوند، لذا چه توقعی میتوان از این فوتبال در سطح آسیا یا جهان داشت؟
باری تاریخ ورق میخورد و نیم قرن است در حسرت راهیابی به المپیک ماندهایم.
لازم است به آخرین دوره که ایرانیان در المپیک حضور داشتند اشاره کنم، شاید تلنگری باشد برای حضرات:
سال ۱۹۷۶ (قبل از انقلاب اسلامی) المپیک مونترال، در آن پیکارها تیم المپیک ما چون ستارهای درخشان و با هدایت استاد حشمت مهاجرانی در آسمان المپیک جهان ظاهر شد. این تیم در مصاف با قدرتهای شرق اروپا با آن بازیکنان بزرگ مانند یان توماژوفسکی، لاتو، ژارماخ، دینا، و یا در پیکار با شوروی و نسل جدید فوتبال این کشور چون: بلوخین، داسایف چشمها راخیره کردند. از آنزمان به بعد فوتبال ایران نه در جام ملتهای آسیا که در آن سه دوره متوالی قهرمان شدیم، توانست به مقامی دست یابد و نه در المپیک توانست حضور یابد!
سئوال روز این است که مسئول این ناکامیها کیست و دلایل این شکستها چیست؟ باید پرسید مبنای گزینش آقای رضا عنایتی از سوی متولیان فوتبال چه بوده است؟ و تا چه حد ایشان روی فوتبال "پایهها" شناخت کافی داشته است؟ باید پرسید این حقیقت و همه بضاعت فوتبال ما بود؟ و آیا این فدراسیون امکانات فنی لازم و نیروهای متخصص شامل: پزشک تغذیه، روانشناس، بدنساز و مربیان کاردان که حداقل زبان بینالمللی بدانند و یاری گرفتن از ابزار تکنولوژیکی و نیز کادر اداری و اجرایی کافی و تدارکات لازم بهرهمند بوده است؟
اصولا در ورزش باختن ننگ نیست، لیکن درست مبارزه کردن و ارائه فوتبال پرقدرت و هدفمند مهم است. آیا سرمربی تیم المپیک ایران در پیکار با ازبکستان بدنبال تساوی بود که صعود کند؟ یک بازی پراشتباه و بی برنامه و با گرفتن اخطارهای بچهگانه و سرانجام پس از دو پیروزی مقابل افغانستان و هنگ گنگ که ما را گول زد و پنداشتیم کار را یکسره کردهایم و یک باخت به تیم میزبان و بعد هم به دلیل داشتن کارت و اخطارهای زیاد، یکبار دیگر ما را از صعود به المپیک محروم کرد.
برای رهایی از این فجایع، کمیته ملی المپیک، وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال در یک هماندیشی پیرامون ناکامی تیم المپیک در یک فضای مناسب و به دور از جبههگیریها تشکیل دهند نباید دست روی دست گذاشت؛ مسئولان از انتقادات سازنده و اصولی رسانهها برآشفته نشوند و نقدها را زمینهای برای توسعه و گسترش کار خود بپندارند والا با تداوم چنین فضایی در عرصه فوتبال، همین آش و همین کاسه برای تیمهای ملی کشورمان رقم خواهد خورد و رکورد و طلسم ناکامی نیم قرنی همچنان استمرار خواهد یافت.