گروه اقتصادی: علیرضا زندیان نماینده بیجار و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در نقد و بررسی سیاستهای کلان کشور با کیان آنلاین گفتگو کرده است که درادامه میتوانید مهمترین بخشهای مهم این مصاحبه را بخوانید:
* با گذری به گذشته میبینیم که وابستگی اقتصاد ایران به نفت باعث شده حوزههای صنعت و کشاورزی تحتالشعاع درآمدهای نفتی قرار بگیرند. یعنی این موضوع، یک ترمز در مسیر پیشرفت اقتصاد در دهههای گذشته بوده است.
* از سال ۱۳۲۷ در ایران شاهد برنامهریزی توسعهای برای کشور بودیم. شش برنامه توسعه برای کشور تدوین شد که آخرین آن به انقلاب ۵۷ برخورد کرد و اصلاً اجرایی نشد. پس از انقلاب هم شش برنامه توسعه تدوین شد و حال به تصویب برنامه هفتم توسعه رسیدهایم. با این سابقه میخواهم بگویم دیدگاه آمایشی و تبعیت از طرحهای بزرگ مقیاس در کشورمان واقعاً ضعیف است.
* وقتی برنامههای عمرانی به عنوان طرحهای فرادست، استراتژی حوزههای مختلف را ترسیم میکند باید بخش صنعت، کشاورزی، خدمات و زیرمجموعههای سیاست کلی را داشته باشیم تا بعد بیاییم و برسیم به طرحهای پاییندست که شامل مثلاً لایحه بودجه است.
* وقتی میبینیم از کل برنامههای توسعه، فقط حدود ۳۰ درصد مجال تحقق پیدا کرده است، متوجه میشویم که تجربه موفقی را طی نکردیم و مشکل ساختار مشهود است. از اینرو، عدماجرای برنامههای توسعه در کشور به صورت ساختاری، تاثیر بسیار زیادی گذاشته که به اهداف ساختاری و ظرفیتهایی که داریم، نرسیم.
* از یک طرف، برخی طرحها و برنامهها، جنبه آرمانی دارد که این موضوع در جای خود قابلیت بررسی دارد. ولی باید بگویم طرحهای توسعه کشور را باید محافل علمی و اقتصاددانها تهیه کنند و بعد به مجلس بیاید؛ یعنی کارشناسانی که متشکل از اساتید دانشگاهها هستند. به باور من، شاخصهای اقتصادی نباید در بحث قانونگذاری تغییر زیادی پیدا بکند.
* یکسری شاخصهای اقتصادی هست که نباید در مجلس تغییر پیدا کنند، چون اقتصاددانها و اساتید دانشگاهها، آن شاخصها را با خردجمعی و کارِ کارشناسی تنظیم کردهاند. از اینرو نمیشود که فردی که تخصص ندارد و در کمیسیون تلفیق حضور دارد مثلاً شاخص دو دهم را تبدیل به یک دهم کند. یکی نیست به او بگوید پشت آن دو دهم، فکر، اندیشه، علم و تخصص هست و نباید به آن رقم دست بزند.
* در سازمان برنامه و بودجه، یک کمیته اجرایی وجود ندارد که مسئول اجرای برنامه و نظارت بر آن باشد. برای همین است که میبینیم که مثلاً گفته میشود اجرای طرحهای عمرانی در کشور به ۳۰ درصد رسیده است.
* ما باید خیلی بیشتر استراتژی و لایحه بودجه را براساس طرحهای فرادست ببندیم. وقتی در حوزه صنعت، آموزش و خدمات، استراتژی در برنامه وجود دارد، باید لایحه بودجه هم در راستای آن استراتژی تنظیم و اجرا شود، هرچند این روند تا حدی دنبال میشود، اما کم است.
* وقتی دولت تغییر پیدا کرد، چیزی حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان اوراق قرضهای که بود، باید پاس میشد. یعنی سالی ۱۳۰ هزار میلیارد تومان سررسید بود و اگر این مبلغ در اقتصاد در یک جایی هزینه میشد، واقعاً تاثیرگذار بود. ما الان برای معلمهای نهضتی بعد از سال ۹۱ یا رتبهبندی معلمان مگر چقدر پول میخواهیم؟ با همین مبلغ اوراق قرضه، امکان تحقق خواسته معلمان وجود داشت.
* مدام میگفتند برجام عملی و منابع مالی کشور آزاد میشود و آخر هم برجام را پاره کردند و ما ماندیم و قرضها. از طرفی، در حد بسیار زیادی اوراق دادند و بدهی بالا برای دولت سیزدهم به وجود آمد. در ادامه هم، نوسانهای ارزی اتفاق افتاد که بخش عمده آن به مراودات بینالمللی و بحث تحریمها که تاثیرگذار است، برمیگردد.