گروه بین الملل: اگر چه فاصله شیلی با نوار غزه و ساحل غربی بیش از ۱۳ هزار کیلومتر است، نزدیک به نیم میلیون فلسطینی در این شیلی زندگی میکنند واین کشور میزبان بزرگترین جامعه فلسطینیان در خارج از جهان عرب و اسرائیل است و حالا آنها هم میخواهند صدایشان در طرفداری از مردم غزه، شنیده شود.
از بیش از یک ماه قبل که مناقشه اسرائیل و حماس شروع شد، جامعه فلسطینیان شیلی تظاهرات متعددی در سانتیاگو پایتخت به راه انداخته و هزاران نفر علیه حملات اسرائیل به غزه شعار دادند.
در این تظاهرات، شرکت کنندگان که چفیه، سربند سنتی فلسطینیان را بر سر دارند، در خیابان های سانتیاگو به راهپیمایی پرداخته و پلاکاردهایی حمل میکنند که روی آن عباراتی مانند "آنها میخواستند ما را دفن کنند ولی نمیدانستند که ما بذر هستیم" یا این که "این جنگ نیست، این نسل کشی است." نوشته شده است.
بسیاری از فلسطینیهای ساکن شیلی این بحران را با نگرانی و احساسات دنبال میکنند زیرا خویشاوندانی در نوار غزه یا مجاور آن دارند و سعی کرده اند علیرغم قطع اینترنت و مخابرات که اسرائیل تحمیل کرده تماس با خویشاوندانشان را از دست ندهند.
یک مورد بخصوص که خیلی این جامعه را تحت تاثیر قرار داده بود، داستان قسام سحوری یک پسرهفت ساله شیلیایی-فلسطینی است که برای چند روز در غزه مفقودالاثر بود تا این که در یکی از بیمارستانهای محلی پیدا شد.دیهگو خمیس، مدیر اجرایی جامعه فلسطینیان شیلی گفت: "آنچه در غزه اتفاق می افتد در ما خیلی اثر می گذارد. تصاویری که از آنجا دریافت می کنیم تاثیر زیادی در ما می گذارد."
ورا بابون، سفیر فلسطینیان در شیلی توضیح می دهد که "از لحاظ تاریخی، جامعه فلسطینی شیلی، متعهد است به قبول نکردن تمام خشونت هایی که ملت فلسطینی با آن دست به گریبان است."
ولی چطور شد که شیلی یک چنین پیوند محکمی با جامعه فلسطینی پیدا کرد؟ چرا تعداد زیادی از فلسطینیان تصمیم گفتند به سرزمین دوری نقل مکان کنند؟
برای درک پدیده مهاجرت فلسطینیان به شیلی باید به اواخر قرن ۱۹ بازگشت.منطقه فلسطین، واقع بین رودخانه اردن و دریای مدیترانه که هم برای مسلمانان و هم یهودیان و مسیحیان مقدس است، در آن ایام پُر تنش تحت کنترل امپراتوری عثمانی بود.
ریکاردو مارزوکا، استاد مرکز مطالعات عرب در دانشگاه شیلی، گفت "خروج فلسطینیان، سوری ها و لبنانی ها در وسط یک بحران اقتصادی، افول امپراتوری عثمانی و سرکوب اولین جنبش ناسیونالیستی عرب در این منطقه اتفاق افتاد."برای این جامعه مانند بسیاری جوامع دیگر، قاره آمریکا یک "دنیای جدیدِ" سرشار از فرصتها به نظر می رسید.
شمار قابل توجهی از جوانان فلسطینی از راه زمینی خود را به اروپا رساندند و بعد با کشتی به بوئنوس آیرس در آرژانتین قدم نهادند.
ولی برخی ترجیح دادند بجای ماندن در پایتخت آرژانتین، که ثروتمندتر و بیشتر اروپایی بود از کوههای آند عبور کرده و به سمت شیلی حرکت کنند، شاید هم یک مقصد ناشناخته تر، بیشتر برایشان جذاب یود.طبق کتاب "جهان عرب و آمریکای لاتین" به قلم لورنزو اگار کوربینوسلا، در فاصله سال های ۱۸۸۵ و ۱۹۴۰، بین ۸ هزار تا ۱۰ هزار عرب در شیلی زندگی می کردند.
نیمی از این عده فلسطینی بودند و اکثر آنان از تنها سه شهر آمده بودند: بیت لحم، بیت جالا و بیت ساحور.اما پس از آن امواج دیگری از مهاجرت رخ داد، برای مثال پس از جنگ جهانی اول، زمانی که فروپاشی امپراتوری عثمانی رخ داد، و پس از جنگ جهانی دوم به دنبال ایجاد اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸.
تأسیس دولت اسرائیل برای فلسطینیان نامی دارد: نکبت: آغاز تراژدی ملی.در این زمان بود که نزدیک به ۷۵۰ هزار فلسطینی به سایر کشورها گریختند یا نیروهای یهودی آنان را بیرون راندند.
شیلی مانند دیگر کشورهای جوان برای تقویت اقتصاد و سکنه دار کردن سرزمینش به مهاجران احتیاج داشت.
نخبگان شیلی معمولا اروپایی ها را ترجیح می دادند که از آغاز قرن ۱۹ به آنان امکان مالکیت زمین و حق و حقوق داده می شد ولی بسیاری از فلسطینیان و سایر عرب ها هم از این فرصت استفاده کردند. مارزوکا می گوید: "این امر پیامدهای زنجیرهای داشت، گروه های خاصی وارد شیلی شدند و خویشاوندانشان را هم آوردند."
او اضافه می کند: "تشویق به اسکان در شیلی به دلیل چند عامل بود: شباهت های بخصوصی بین سرزمین فلسطینیان و شیلی وجود دارد؛ آزادی، چیزی که به دلیل سرکوبی در دوره امپراتوری عثمانی و بعدا تحت قیمومیت بریتانیا قرار گرفتن، تا حد زیادی از بین رفته بود؛ و رونق اقتصادی."
کسانی که از خاورمیانه آمده بودند تجارت و نساجی را انتخاب کردند، تصمیمی که موجب وفور نعمت و پیشرفت شد.
آنها از سنت های خودشان پیروی کردند، آنان می دانستند چگونه از فرصت های مناسب و چانه زنی استفاده کرده و در همین حال احتیاجات موجود را برآورده کنند. مهاجران فلسطینی کالاهایی را که با خود داشتند به حومه شهر یا شهرهایی که کالاهای زیادی برای خرید وجود نداشت می بردند.مارزوکا، می گوید فلسطینیان در ابتدا دستفروشان خیابانی بودند ولی بعد وارد کسب و کارهای کوچک شدند و سپس در دهه ۱۹۳۰ سهم بزرگی در رونق صنعت پارچه بافی پیدا کردند.به این ترتیب، اولین اعضای خانواده ابومهور، که امروزه یکی از بزرگترین گروه های اقتصادی شیلی است و در تجارت، بخش مالی و حتی فوتبال فعالیت می کند، به شهرهای مختلف شیلی می رفتند و پیشنهاد عمده فروشی کالا را می دادند.کمپانی کاسا صایغ، که در دهه ۱۹۵۰ در شهر تالکا دایر شد وصاحبانش یک خانواده فلسطینی تبار هستند نمونه ای است از فعالیت های اقتصادی مهاجران فلسطینی در شیلی.
سایر مهاجران نیز احداث کارخانه های کتان بافی یا ابریشم را شروع کردند و مصنوعاتشان را جایگزین تولیدات صنعتگران محلی یا واردات گران قیمت اروپایی کردند.
پس از باز شدن درهای اقتصاد به دنیای خارج در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ و رقابت فشرده چین، بیشتر ثروت فلسطینیان صرف سرمایه گذاری در فعالیت های مالی، املاک و زمین، کشاورزی، شراب سازی، کشاورزی، غذا و مطبوعات شد.فلسطینیانِ مهاجرعلاوه بر کمک به توسعه اقتصادی شیلی، نهادهای متفاوتی هم تاسیس کردند که یکی از مهمترین آنها باشگاه فلسطین است، یک تیم فوتبال که در سال ۱۹۲۰ تشکیل شد و امروزه در لیگ دسته یک شیلی بازی می کند و نقش مهمی در تاریخ فوتبال این کشور دارد.
برای ورا بابون، سفیر فلسطین در شیلی، این تیم یکی از بارزترین نمونه های اهمیت فلسطینیان در شیلی است.اسکان فلسطینیان در سراسر شیلی نیز موفقیت آمیز بوده، چیزی که در ایجاد همبستگی با جوامع متفاوت و متعدد شیلی نقش کلیدی داشته.
نام خانوادگی فلسطینی در رشتههای حقوق، فرهنگ و بازرگانی و همچنین شخصیت های برجسته سیاسی به چشم می خورد: رهبران احزاب، سناتورها، نمایندگان، شهرداران و اعضای انجمن های شهر که از این جامعه هستند.
ورا بابون، می گوید: "جالب ترین چیز در باره جامعه فلسطینی در شیلی این است که آنها کاملا در جامعه ادغام و شهروند شیلی شده اند اما در عین حال از لحاظ احساسی به سرزمین اصلی شان وابسته اند و آرمان فلسطینیان برای آنان زنده است."
ولی برای این جامعه همواره همه چیز همواره نبوده، به خصوص در سال های اول که مهاجران ناچار بودند تعصب و نظر منفی بسیاری از مردم شیلی را تحمل کنند.
مردم شیلی واژه منفی "ترک" را در باره آنان به کار می بردند که برای فلسطینیان بسیار آزاردهنده بود، چون علاوه بر این که در مورد ملیتشان اشتباه می شد، آنان را همسان کسانی می کرد که در دوره امپراتوری عثمانی، سرکوبشان کرده بود.
مارزوکا توضیح داد: در آمریکای لاتین و همچنین در بسیاری از نقاط جهان، پارادایم شرقشناسی غالب شد و پدیده ترک ستیزی رخ داد.
مارزوکا می گوید"قشر خاصی از نخبگان، فلسطینیان را طرد می کردند، شماری از قشر طبقه بالای جامعه شیلی به فلسطینیان روی خوش نشان نمی دادند. گفته می شد که آنها به جامعه کمک نخواهند کرد و این که آنها جاه طلب و از لحاظ جنسی بی بند و بار هستند.
و گر چه فلسطینیان شیلی قبول دارند که این "ترک ستیزی" عمدتا مربوط به گذشته است، پس از حمله حماس به اسرائیل و حمله اسرائیل به نوار غزه، جامعه فلسطینیانِ شیلی یک بار دیگر نوعی تبعیض احساس می کند.
دیهگو خمیس، می گوید: "ما نگران هستیم چون فکر می کردیم "ترکهراسی" به کلی پایان یافته و مشاهده این نوع تبعیض پس از سالها حضور فلسطینیان در شیلی، غیر قابل قبول است."
خمیس توضیح می دهد که جامعه فلسطینی در شیلی سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین به رسمیت می شناسد نه حماس را" و این که "خشونت روش معتبری برای اقدام سیاسی نیست" ولی او اضافه می کند بحرانی که برای دهه ها بر مردم فلسطینی اثر گذاشته- از جمله بمباران کنونی غزه توسط اسرائیل- ممکن است احساس ارتباطی را که فلسطینیانِ شیلی با سرزمین اصلی شان دارند، عمیق تر کند.
خمیس می گوید: "زمانی بود که احساسات فلسطینیان شیلی چندان مشهود نبود. ولی حالا وضع تغییر یافته. امروز آنچه در آنجا رُخ می دهد شفاف شده و مشکلات را می شود مشاهده کرد. اعم از این که ما چقدر جذب اینجا شده باشیم، خون از آب غلیظ تر است. خون مهم است."