گروه فیلم:بازی فوتبال ایران و استرالیا در هشتم آذر ۱۳۷۶ خورشیدی یکی از حماسههایی بود که هیچگاه از ذهن ایرانیان پاک نخواهد شد؛ روزی که بازیکنان ایران با دل و جان جنگیدند و مجوز حضور در جام جهانی فرانسه را به دست آوردند.آن روز فرصتی بود که کارمندان ادارات بهانهای برای خود دست و پا کنند و برای چند ساعتی مرخصی بگیرند و برای دانشآموزان مدرسه مجالی باشد که بتوانند خود را به مریضی بزنند یا بهانهای دیگر بیاورند تا روز اول هفته مدرسه نروند.
۸ آذر فرا رسید. وقتی دیدیم پاشازاده بهجای استاد اسدی بازی میکند نفس راحتی کشیدیم. تماشاگران حریف به سرود ما بیاحترامی کردند. تیم استرالیا هم توفانی آغاز کرد. اما به آن نسل باور داشتیم. بازیکنانی که بیشترشان سبیل میگذاشتند. مثل مردم معمولی رفتار میکردند و خونگرم بودند. نسلی که حتی خوشتیپترین بازیکن تیم یعنی رضا شاهرودی روی صورتش اثری از عمل زیبایی نبود. همه ساده بودند و دوستداشتنی و برای شادی مردم میجنگیدند. بازیکنانی که خودروی چند میلیاردی نداشتند و وقتی بعد از کسب مقام سومی در جام ملتها نفری یک موتور گازی جایزه گرفتند با ژستهای پیروز روی همان موتورها عکس گرفتند تا جلد وسط «دنیای ورزش» باشد. همینقدر خودمانی و بیآلایش. پس میشد امیدوار بود.
ظهر سرد پاییزی هشتم آذر ۱۳۷۶ خورشیدی فوتبال روی خوش خود را به ایرانیان نشان داد تا همه ایران را به شادی وادار کند؛ لحظه ای که به قول فرانس پرس «کره زمین یک لحظه سبک تر شد، چون ۶۰ میلیون ایرانی به هوا پریدند» چرا که دنیا به احترام ایران بلند شد، کلاه از سر برداشت و برای مردانی که عرق و غیرت و تعصب را در زمین به نتیجه رساندند، کف زد.
یادش بهخیر، سهم ما از فوتبال نه حسرت ماشین 100 میلیاردی فوتبالیستها بود، نه استرس بیانیهها و حاشیهها. برای همین حتی مادربزرگها هم سرسجاده نماز تیم ملی را دعا میکردند. سهم آنروزهای ما از فوتبال زندگی و شادی بود، مثل 8 آذر 76؛ روزی که تمام ایران بهخاطر فوتبال خندید.
....