گروه بین الملل:یک مطالعه معتبر جدید نشان میدهد که تعداد ۱۸۳ درگیری منطقهای و محلی در سال ۲۰۲۳ میلادی در جریان است که بالاترین در سه دهه اخیر است.
اینکه «سال جدید همه چیز درست میشود» به یکی از مسخرهترین پیشگوییهای تاریخ تبدیل شده است. جملههای این شکلی را عقلکلهای لندن، پاریس، برلین، سنپترزبورگ و جاهای دیگر اروپا از همان لحظه که جنگ اول جهانی در ماه اوت ۱۹۱۴ میلادی شروع شد از خودشان در میآوردند.
مکس هیستینگز، روزنامهنگار و مورخ جنگ در روز دهم دسامبر در بلومبرگ نوشت: «آن خوشبینانِ کژراه پیشبینی خود را بر اساس تجربیات خودشان پایهگذاری کرده بودند: چرا که صد سال بود که اروپا از زمان سقوط ناپلئون متحمل درگیریهای طولانی و بزرگ نشده بود.»
با این حال، همانطور که همه میدانیم، نبرد وحشتناکی که با حمله اتریش به صربستان در سال ۱۹۱۴ آغاز شد، نه تنها با فرارسیدن کریسمس و سال نوی میلادی تمام نشد بلکه چهار سال به درازا انجامید و نزدیک به ۲۰ میلیون نفر را قبل از آتشبس در سال ۱۹۱۸ به کام مرگ کشاند.
«مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» لندن در این هفته، آخرین نسخه از بررسیهای سالانه خود از مجموع درگیریهای مسلحانه جهان در سال ۲۰۲۳ را منتشر کرد و متاسفانه باید گفت که چندان هم نمیتوان تا آغاز سال جدید میلادی انتظار صلح چندانی داشت.
این مطالعه جلوه ترسناکی از افزایش خشونت در بسیاری از نقاط جهان را برای ما به تصویر میکشد؛ جنگهایی که در برابر شکست مذاکرات صلح پوست کلفت شدهاند.
این بررسی به جای پرداختن به رویارویی ابرقدرتهای چین، روسیه، ایالات متحده و متحدانش، به درگیریهای ریز و درشت منطقهای میپردازد و بر همین اساس توانسته ۱۸۳ درگیری را برای سال ۲۰۲۳ به ثبت برساند که بالاترین در سه دهه اخیر است.
این بررسی «لاینحل بودن را بهعنوان ویژگی تعیینکننده برای چشمانداز درگیریهای جهان معاصر» گوشزد میکند. گروههای مسلح غیردولتی، که حماس در نوار غزه تنها یکی از برجستهترین آنهاست، نقش به سزایی در این زمینه دارند.
یکی از دلایل اصلی که اروپا در سال ۱۹۱۴ وارد جنگ اول جهانی شد این بود که هیچ یک از بازیگران بزرگ آن دوران، آنطور که شایسته بود از وقوع درگیری و بروز یک فاجعه بزرگ انسانی واهمه نداشتند.
مکس هیستینگز در بلومبرگ مینویسد: «اگرچه جهان را حالاحالاها جنگی بزرگ مثل جنگهای اول و دوم جهانی تهدید نمیکند، اما سطح تنشها به ویژه بین ایالات متحده و چین در حال افزایش است»، موضوعی که به نظر این مورخ جنگ «خیلی مهم و خطرناک است.»
یکی از دلایل اصلی که اروپا در سال ۱۹۱۴ وارد جنگ اول جهانی شد این بود که هیچ یک از بازیگران بزرگ آن دوران، آنطور که شایسته بود از وقوع درگیری و بروز یک فاجعه بزرگ انسانی واهمه نداشتند. پس از یک قرن آرامش نسبی در اروپا، بسیاری از دولتمردان جنگ را ابزاری در حوزه سیاستگذاری میدانستند که قضاوتی نادرست و فاجعهبار بود.
هیستینگز معتقد است که امروز هم افرادی مثل ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه از همین توهم رنج میبرند. حمله او به گرجستان در سال ۲۰۰۸، حمله به کریمه در سال ۲۰۱۴ و اکنون حمله به سرزمین اصلی اوکراین، مصداق در آغوش کشیدن بیپروایانه خطر خشونتهای بینادولتی است. هیستینگز میگوید: «او از کار خودش مطمئن است و همزمان با کاهش حمایتهای آمریکا و اروپا از اوکراین، پوتین و مردم روسیه مطمئنتر میشوند که از غربیهای منحط سرسختتر هستند.»
نتیجهگیری بررسی «مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» این است که هر چشماندازی برای حل منازعه باید با «ارائه تضمینهای امنیتی به کیيف در مورد حفظ تمامیت ارضی اوکراین در برابر تهاجمهای خارجی آینده» همراه باشد.از طرف دیگر، هنوز نمیدانیم که شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین تا کجا آماده است به تجاوزات در دریای جنوبی چین و مهمتر از همه به سمت تایوان ادامه دهد. خطر دیگری که وجود دارد این است که با این ویرانی که اسرائیل از خودش در نوار غزه به جاگذاشته، معلوم نیست این درگیری به دیگر بازیگران خاورمیانهای هم تسری پیدا خواهد کرد یا نه.
مساله دیگر این است که در جهان تا دلتان بخواهد درگیریهای مرزی داریم. تلاش روسیه برای غلبه بر اوکراین تنها یکی از ویرانگرترین آنها است.
جمهوری آذربایجان منطقه قره باغ را که براساس قوانین بینالملل بر آن حاکمیت مشروع داشت دوباره تصرف کرده و باعث آوارگی بیش از ۱۰۰ هزار نفر از ساکنان ارمنیتبار آن ناحیه شده است.تنشهای بین روسیه و گرجستان همچنان ادامه دارد و اختلافات مرزی بین الجزایر و مراکش هم تا به حال اینقدر شدید نبوده است.
در پاکستان، تروریسم داخلی تشدید شده و تنشها در روابط با دولت مسلمانستیز هند به طرز خطرناکی بالا رفته است.
در همین حال، «مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» گزارش میدهد که «بحران شتابگیرنده آبوهوایی همچنان بهعنوان ریشه درگیریها و ضعفهای نهادی در کشورهای شکننده عمل میکند».شدت درگیریها سال به سال افزایش یافته است، بطوریکه تعداد تلفات ۱۴ درصد و درگیریهای خشونتآمیز ۲۸ درصد افزایش یافته است.
نویسندگان این مطالعه، دنیای امروز ما را اینگونه توصیف میکنند که «در گرماگرم افزایش تعداد بازیگران، انگیزههای پیچیده و همپوشان، تأثیرات جهانشمول و تسریع تغییرات آبوهوایی باید گفت که جهان تحت سلطه درگیریهای غیرقابل حل و خشونتهای مسلحانه قرار گرفته است».
کمیته بینالمللی صلیب سرخ فهرستی از ۴۵۹ گروه مسلح را تهیه کرده است که فعالیتهایشان نگرانیهای بشردوستانه را برانگیخته است، باندهایی و گروهایی که ۱۹۵ میلیون نفر تحت کنترل کامل یا جزئی آنها زندگی میکنند.چهار پنجم از این گروهها دارای تسلط محلی یا منطقهای برای اخذ مالیات و ارائه برخی خدمات عمومی هستند. به عبارت دیگر، حرف دولت های به رسمیت شناخته شده ملی در بسیاری از نقاط این کره خاکی خریدار ندارد.در قاره آمریکا، بیشتر درگیریها ناشی از رقابتهای جنایتکارانه، به ویژه در رابطه با تجارت مواد مخدر است. مردم در بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی، از گروههای جنایتکار بیشتر از دولتها حساب میبرند.
جنگی که به اصطلاح گفته میشود بسیاری از دولتهای آمریکای جنوبی و مرکزی چندین دهه است علیه مواد مخدر به راه انداختهاند، تأثیر کمی بر زنجیره های تولید و عرضه دارد.
«مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» آورده است که این قبیل اقدامات در بسیاری از مناطق صرفا گروههای جنایتکار را تحریک کرده تا خود را به سلاحهای مرگبارتری مسلح کنند که عمدتاً از ایالات متحده قاچاق میشوند.»
دادههای «مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» قبل از آغاز جنگ اسرائیل و حماس جمعآوری شده و در نتیجه چرخههای جدید خشونت در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی از جمله اقدامات خودجوش شهرکنشینان مسلح اسرائیلی علیه عربتبارهای کرانه باختری را لحاظ نکرده است؛ موضوعی که گمانهزنیها مبنی بر احتمال آغاز انتفاضه جدید را برانگیخته است.
به غیر از نوار غزه و اوکراین، اوضاع در سایر نقاط جهان همچون سوریه، برزیل، میانمار، مکزیک و عراق نیز در هم شکسته است. سال گذشته بیش از ۱۰ هزار نفر در نیجریه، و بیش از ۹ هزار نفر در سومالی جان خود را از دست دادند. تعداد پناهندگانی که به دلیل جنگ آواره شده اند نیز خیره کننده است: بیش از شش میلیون در سوریه، پنج میلیون در افغانستان، و یک میلیون در میانمار.بیش از ۷۰ هزار پرسنل نیروهای حافظ صلح در مناطق درگیری، عمدتاً در آفریقا به ویژه سودان جنوبی و جمهوری آفریقای مرکزی، کلاههای آبی سازمان ملل متحد را بر سر دارند.
این نیروها چندین دهه است که در قبرس و جنوب لبنان نیز مستقر هستند. در کشور آفریقایی مالی، جهادگران در طول یک دهه گذشته بیش از ۳۰۰ پرسنل سازمان ملل متحد را کشتهاند.
به واسطه همین لاینحل شدن اختلافات میتوان گفت که مبارزات مسلحانه نیز طولانیتر شدهاند. اسکندر رحمان، یکی از کارشناسان «موسسه هنری کیسینجر» در دانشگاه جان هاپکینز، به تازگی کتابی منتشر کرده است که در آن استدلال میکند که ایالات متحده و متحدانش باید این فرضیه را که جنگهای آینده کوتاه خواهند بود، کنار بگذارند.
او مینویسد: «ترجیح عملیاتی چین و آمریکا خیلی شبیه به هم هستند؛ هر دو در اولویت خود قصد دارند ضربه اول را خودشان بزنند و ابتکار عمل را خودشان به دست بگیرند.»
او معتقد است که بزرگی اقتصاد عظیم چین و آمریکا باعث میشود که درگیری بین آنها برای ماهها، شاید سالها و حتی دههها به درازا بکشد.