گروه فرهنگي: همیشه چیزهایی پیدا میشود که ما علاقهی بیشتری به آنها داریم؛ این علاقه میتواند هم به موضوعات مثبت باشد و هم به موضوعات منفی. در شکل بزرگتر در یک جامعه نیز چنین روندی وجود دارد، یعنی یک جامعه براساس فرهنگ، سنت و مدل زندگی اجتماعی، باعث ایجاد یک ذائقهی مشترک در میان مردم میشود.
مثلا چندی پیش، از چند عکاس خبری پرسیده شد که چرا عکسهای اعدام را منتشر میکنند؟ پاسخ این بود: زمانی که روحیه جامعه، خشن است و مردم به دیدن اعدامهای دست جمعی میروند، رسانه نیز ترجیح میدهد براساس ذائقه مخاطب حرکت کند و عکسهایی را منتشر کند که به اعتقاد بسیاری ممکن است خشن باشد، اما این خشونت چیزی است که مخاطب آن را طلب میکند. مصداق چنین موضوعی را زمانی میبینیم که خبری با عنصر خبری «برخورد» بیشترین فراگیری را پیدا میکند، مثلا در همین چند روز گذشته که کشور عراق با گروه «داعش» درگیر بوده، خبر این درگیریها را بعضا خوشاقبالتر از اخبار جام جهانی مییافتید.
در موارد مشابه نیز چنین بوده است، یعنی اصولا مردم ما به خبرهایی که در آنها بیش از دیگر عناصر خبری، برخورد و درگیری برجسته است، علاقهی بیشتری نشان میدهند. ضمن آنکه برخی از آنها، بهنوعی به سابقهی این خبرها هم بدون آنکه بدانند وجهی فنی در خبرنویسی است، توجه میکردند و نوعی حس انتقامجویی را در خبرهای مربوط به کشتار عراقیان توسط تروریستهای تکفیری نشان میدادند و انگار در تلافی آنچه در جنگ تحمیلی هشتساله اتفاق افتاد، ارضا میشدند.
البته شکی نیست که ارزش خبری «برخورد» در تمام دنیا ارزش خبری پراستقبالی است، اما بهنظر می رسد در جامعهای که موقع نزاعهای خیابانی، شمار قابل توجهی از رهگذران و حتا کسانی که با وسیلهی نقلیه در حال عبور هستند، برای تماشا میایستند و ولو ناخودآگاه، لذتجویی میکنند، این گرایش در رسانههایش نیز بیشتر میشود. شاید حتا بتوان از این زاویه هم نگریست که اساسا در جامعهای که نزاعهای خیابانیاش بیشتر است، این نوع گرایش هم افزونتر است.
در واقع، از آنجا که رسانهها تمایل دارند براساس ذائقهی مخاطب فعالیت کنند، بنابراین براساس همین ذائقهی مشترک، برای مخاطب خود خوراک فراهم میکنند. اینگونه است که اخباری از این دست تا آنجا برجسته میشوند که خبرهای مهم دیگر زیر سایهی آنها گم میشوند و در مواردی نیز اصول حرفهیی فدای شتاب برای جذب مخاطب میشود. با این اوصاف، بهنظر میرسد طرح این پرسش لازم باشد که چرا رسانهها تا این حد شتابزده به سمت پوشش اخباری اینچنین پیش میروند؟ آیا این مخاطب است که بهعنوان عاملی برونسازمانی، برای رسانه تکلیف تعیین میکند یا رسانهها هستند که ذائقهی مخاطب را تغییر میدهند؟ اگر کسی بخواهد حد میانه را در این زمینه لحاظ کند، این حد کجاست و چگونه تعیین میشود؟
علی گرانمایهپور - مدرس رشتهی ارتباطات - در این زمینه معتقد است: در 15 سال گذشته، ارزش خبری «برخورد» بیشترین استفاده را در اخبار رسانههای ما داشته است. او در گفتوگو با اشاره به پایاننامههایی که روی تحلیل محتوای اخبار کار کردهاند، اظهار کرد: در این پایاننامهها یک نکته بسیار مشهود است و آن اینکه در 15 سال گذشته، دیدهایم سه ارزش خبری «شهرت»، «برخورد» و «دربرگیری» در اخبار ما بسیار زیاد دیده میشوند. اینکه عنصر «برخورد» تا این حد در اخبار ما محبوب است، به این دلیل است که وقتی سیاستمداران ما استفاده از عنصر مدارا و ادبیات وزین را بلد نیستند و عملا از القاب و صفتهای عجیب و غریب استفاده میکنند، نباید انتظار داشته باشیم که عامل «برخورد» تیتر نباشد.
گرانمایهپور با بیان اینکه استفاده از ارزش «برخورد» به یک اپیدمی در میان روزنامهنگاران تبدیل شده است، تصریح کرد: متأسفانه اگر نخواهیم از این سه عنصر استفاده کنیم، هنر این را هم نداریم که با تیترهای وزین و جذاب، مخاطب را جذب کنیم. اگر روزنامههای صبح ایران را کنار یکدیگر بگذاریم متوجه میشویم که انگار این روزنامهها شب گذشته از روی دست هم کپی کردهاند. آن چیزی که در روزنامهنگاری ما یک فقدان بهشمار میآید، نبودن ارزش خبری «ابتکار» است. این استاد رشتهی ارتباطات ادامه داد: روزنامهنگاران ما وقت نمیگذارند که یک تیتر خوب انتخاب کنند. روزنامههای ما نیز به شعبهای از احزاب تبدیل شدهاند و تنها چیزی که در تیترهای آنها میبینیم، پاسخهای جناحها به یکدیگر است. روزنامهنگاران ما باید یاد بگیرند که از ارزشهای خبری دیگری استفاده کنند. گرانمایهپور با تأکید بر اینکه خبرگزاریهای بزرگ دنیا حدود 20 سال است از ارزشهای خبری ابتکاری خود در اخبار استفاده میکنند، گفت: متأسفانه رسانههای ما همچنان دوست دارند که برخوردها را بزرگ جلوه دهند، مثلا سخنگوی دولت میگوید، ما با گران شدن قیمت خودرو مخالفیم. از سوی دیگر، وزیر صنایع میگوید ما برنامهای برای کاهش قیمت خودرو نداریم. همین دو موضوع تا چند هفته تیتر رسانههای ما میشود.
چه اتفاقی موجب محبوبیت یک ارزش خبری میشود؟
اینکه برخورد (از نوع ایدئولوژیک و فیزیکی) تا این حد برای رسانههای ما جذاب میشود که نزدیک به 15 سال، بیشترین مورد استفاده را در میان اخبار پیدا میکند، خودش جای پرسش دارد. چه اتفاقی یک ارزش را تا این حد دوستداشتنی میکند، مخاطب یا رسانه؟ گرانمایهپور در پاسخ به این پرسش که دقیقا چه اتفاقی موجب میشود که رسانههای ما بهسوی بازتاب اخباری با عامل برخورد، بیشتر تمایل نشان دهند؟ بیان کرد: بعد از دورهی اصلاحات، رسانهها ذائقهی مردم را به هم ریختند. در طول این 15 سال، رسانهها شخصیت مردم را عصبی و نگران کردند. اگر به مشکلات مردم توجه کنیم، به اعتقاد من، بخشی از مشکل آنها مشکلات روانی و روحی است که رسانهها باعث آن میشوند. کافی است شما یک هفته این مردم را از شنیدن اخبار نگرانکننده محروم کنید آنگاه متوجه آرامش آنها خواهید شد.
او اظهار کرد: ما در بحث رسانه، موضوعی داریم به نام «برجستهسازی». در این تئوری اشاره میشود که رسانهها اولویتهای ذهنی مردم را مشخص میکنند. رسانههای ما نیز با انعکاس اخبار دلهرهزا و نگرانکننده به مردم استرس وارد میکنند و از سوی دیگر، از سبک «نرمخبر» در انعکاس اخبار استفاده نمیکنند تا کمی از دلهرهی مردم کاسته شود. این مدرس رشتهی ارتباطات در پاسخ به این پرسش که آیا این مخاطب نیست که از رسانه، اخبار خشن را طلب میکند؟ توضیح داد: البته این کاملا درست است که جامعهی ما شخصیتی عصبی دارد. جامعهای که مردم در آن برای جلوگیری از استرس و عصبانیت به کلاس کنترل عصبانیت میروند، جامعهای ناآرام است. جامعهی ما عصبی و خشن است، این جامعه، انتقامجو نیز هست. بنابراین دنبال اخباری میرود که تخلیهی روانی شود. گرانمایهپور راه حل خروج از چنین بحرانی را سوق دادن روزنامهنگاری به سمت استفاده از سبک نرمخبر دانست.