گروه اقتصادی: بحران بازنشستگی به «بمب ساعتی بازنشستگی» هم معروف است. این بحران در واقع یک مشکل پیشبینی شده بابت پرداخت مستمری بازنشستگی کارکنان دولتی یا شرکتها در کشورهای مختلف است که به دلیل کسری منابع دولت برای پرداخت تعهدات (بدهیهای) بازنشستگی به وجود میآید.
به گزارش رویداد۲۴،تغییرات جمعیتی و افزایش سن جمعیت باعث کاهش نسبت کارگران به ازای هر بازنشسته میشود و به این ترتیب در آمد حاصل از حق بیمه کارگران نسبت به هزینه پرداخت مستمری کاهش خواهد یافت و صندوقهای بازنشستگی با ورشکستگی مواجه میشوند و دولت باید از منابع مازاد خود را برای پرداخت حقوق بازنشستگان صرف کند.
برای حل این بحران مجلس شورای اسلامی ۲۸ آبان سال گذشته یکی از بندهای لایحه برنامه هفتم توسعه را که به معنای افزایش سن بازنشستگی بود تصویب کرد. بر اساس این قانون جدید، سقف سالهای خدمت حداکثر ۳۵، سقف سن بازنشستگی برای مردها ۶۲ و برای زنان ۵۵ سال تعیین شده است
.
مهدی کرباسیان معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در دولت روحانی سابقه حضور در هیات مدیره چند صندوق بازنشستگی از جمله ریاست هیئت رئیسه صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت و عضویت در هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی را دارد. او وضعیت صندوقهای بازنشستگی و چرایی بحران این صندوقها را بررسی کرده است.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه بخوانید؛
همه صندوقهای بازنشستگی کشور دچار بحران جدیاند
*در کشور غیر از یکی دو صندوق، که هنوز تابآوری دارند و با بودجه دولتی اداره میشوند یا تعدادی که با فروش سرمایههایشان اداره میشوند، کلیه صندوقهای بازنشستگی کشور دچار بحران جدی هستند؛ اگر فکری اساسی و زیربنایی نشود، گرفتاری بسیار جدیای ایجاد خواهد شد.
*کشور با دچار رکودی بسیار جدی شده است و این وضعیت، بروز و ظهور ناترازی صندوقهای بازنشستگی را تشدید میکند. میزان ورودی صندوقها، از حق بیمه است و درآمدشان هم به دستمزد متصل است؛ از طرفی تورم ۴۵ درصد و دستمزد پایین، حق بیمه کمتری را به همراه دارد. ضمن اینکه متوسطِ تورم ۴۵ درصد است و تورم خوراک و مسکن بیش از ۶۰ درصد است؛ و از آنجایی که دستمزدها با هزینهها همخوانی ندارد، نارضایتی در جامعه ملموس و آشکار است.
*مشکل، اصلاحات پارامتریک است. امید به زندگی در سال ۵۷ در مردان ۵۷ سال و در بانوان ۶۰ سال بود؛ این اعداد الان به ۷۳ و ۷۶ رسیده است. این یعنی ۱۶ سال حق بیمه کمتر و مستمری بیشتری پرداخت میشود که خودِ این مشکلی جدی ایجاد کرده است.
حقوق بازنشستگان رضایت بخش نیست
*ظرف این مدت، مخصوصا در صندوق تامین اجتماعی به دلیل دخالتهای دولتها و همچنین عدم شایسته سالاری در مدیریتها و البته تصمیمهای غیر کارشناسی و بعضا ضد کارشناسی، ناترازی صندوقها بیشتر شده است. در تامین اجتماعی نسبت ۹ نفر پرداخت حق بیمه به یک نفر مستمری، به زیر ۴ نفر رسیده است که این عدد خطرناک است. مخصوصا که صندوق تامین اجتماعی حدود ۴۵ میلیون نفر را پوشش میدهد. بدیهی است، اصلاحات پارامتریک اضطراری است و باید مورد توجه قرار بگیرد و البته تصمیم ها، نباید هیجانی و احساسی باشد. یعنی تصمیمات باید در یک دوره آرام و با حوصله و همچنین با اعلام قبلی به مردم اصلاحات صورت بگیرد. این تصمیمات در زمان اشتغال و رونق میتواند عملیاتی شود.
*مستمری که امروز به بازنشستگان پرداخت میشود، رضایتبخش نیست. از طرف دیگر حدود ۲۷ درصد، حق بیمه پرداخت میشود که فرد ۷ درصد و کارفرما ۲۰ درصد را میپردازد که خود این تقسیم بندی هم دچار مشکل است. در اینکه در سیاست صندوقهای بازنشستگی تجدیدنظر لازم است، هیچ شک و تردیدی نیست.
راه حل کشورهای پیشرفته برای حل بحران صندوقهای بازنشستگی چیست؟
*راه حل کاری که در کشورهای پیشرفته و حتی بعضی از کشورهای آسیایی انجام شده و موفقیتآمیز بوده، طرح «سه لایحهای کردن بیمههای اجتماعی» یا صندوقهاست. لایحه اول که عام است و روی حداقل سهم کارفرما اعمال میشود، باعث خواهد شد به هنگام بازنشستگی، فرد حداقل مستمری را برای معاش دریافت کند.
*لایحه دوم این است که شرکتهای بزرگ، صندوقهای بازنشستگی خاص خودشان را تشکیل میدهند که در این حالت با پراخت حق بیمه توسط کارگر یا کارمند با مشارکت کارفرما، پول جمع آوری شده در صندوقی جمع میشود که دولتی نیست و خصوصی است. اداره این صندوقها و سودآوری شان بر مبنای بازار سرمایه و بخش خصوصی است که سود حاصل از آن هم وارد سرمایه گذاری میشود. وقتی کسی بازنشسته میشود، همان کمک خرج لایحه اول را دریافت خواهد کرد. در نتیجه بازنشستهها میتوانند رفاه بهتری داشته باشند. ضمن اینکه صندوق دوم به میزان دریافتهای فرد در دوران اشتغال محاسبه میکند. پس کسی که در زمان شاغل بودن، دریافتی بیشتری داشته ، به همان میزان در بازنشستگی، مستمری بالاتری را دریافت خواهد کرد.
*لایحه سوم، بحث صندوقها یا بیمههای عمر و سرمایه گذاری است که الان در کشور داریم، اما متاسفانه میزان نفوذ کمی در جامعه دارند. دولت و خودِ بیمهها هم آنچنان که باید روی این موضوع تمرکز نداشتند و البته مردم هم استقبال نکردند؛ لذا در مورد سوم افراد خودشان را بیمه عمر میکنند تا با سرمایه گذاری در زمان بازنشستگی، مبلغ قابل توجهی به حسابشان واریز شود که در چنین حالتی افراد بعد از بازنشستگی دنبال کار جدید نمیرود و موجب میشود در آرامش و آسایش زندگی کند. این رویه برخلاف خیلی از ایرانیهاست که بعد از بازنشستگی دنبال کار دیگری برای تامین معاش میروند، که این یکی از بدترین تصمیمات برای شهروندان همه کشورهاست.
*احیای صندوقهای بازنشستگی اراده حاکمیتی میطلبد.