گروه فرهنگي_رسانهها: «ربنا افرغ علینا صبرا...» سالها است صدای آشنایی که این دعا را در هنگامه افطار میخواند در رسانهای که باید «ملی» باشد، شنیده نمیشود.
شایان ربیعی در ادامه سرمقاله امروز ابتکار نوشت: ملی یعنی منسوب به ملت! یک حساب دو دوتا چهارتای ساده نشان میدهد که ملت ما با صدای استاد شجریان قهر نکرده است و این موضوع از تیراژ و فروش آلبومهای وی و استقبال گسترده از کنسرتهایش در کشور به خوبی پیداست. اما رسانه منسوب به همین ملت، با صدای او قهر است و حالا در آستانه طلوع ماه مبارک، دوستداران این دعا و این صدا، ناچارند به هنگام افطار، صدای تلویزیون را ببندند و با گوشیهای موبایل یا لپتاپهایشان دعای خاطرهانگیز ربنا را با صدای شجریان گوش کنند.
بی تردید همین موضوع و موضوعهای بسیار دیگری از این دست است که موجب شده تا برخی به رسانه ملی بگویند: «رسانه میلی»!با این وجود همه انتقادها از صدا و سیما به این موضوعها ختم نمیشود بلکه انتقادها از عملکرد عزت الله ضرغامی به عنوان رییس بزرگترین مرکز رسانهای کشورفراتر و فراختر از اینهاست. کاهش اقبال عمومی از برنامههای صدا و سیما، فروش بیشتر زمانهای رسانه ملی به صاحبان بنگاههای تجاری و... تحت عنوان آگهی بازرگانی، صرف سرمایههای بسیار برای تولید آثار نمایشی سطح پایین و برنامههای ترکیبی کم مخاطب، الگوی دفع حداکثری و جذب حداقلی در به کار گیری نیروهای فرهنگی و هنری، مدیریت جناحی در برنامههای سیاسی و... از جمله مهمترین مفاد انتقادهایی است که این روزها و حتی پیش از این از عملکرد صدا و سیما وجود داشته است.
چیزی که ممکن است باعث شود تا آقای ضرغامی در پایان دوران مسئولیتش از مردم نمره قبولی نگیرد.با این وجود بیش از هر چیز دیگری، سوگیری برنامههای خبری و تحلیلی صدا و سیما در حوزه سیاسی مورد انتقاد رسانهها و کارشناسان است. در این برنامهها که عموما مبتنی بر مناظره یا تحلیل مستند هستند، معمولا سعی میشود تا در ظاهر امر بیطرفی رسانه ملی، به نمایش گذاشته شود اما به سادگی و با یک تحلیل ساده نشانه شناختی، میتوان جهتگیریهای جناحی و سیاسی را در همه برنامههای سیاسی و مناظرهای جستجو کرد.
در واقع صدا و سیما با رویکرد سیاسی خاص خود و با تنظیم هدفمند موضوع مناظرههای از جمله با دعوت شایبهدار و مهندسی شده از چهرههای معلوم الحال منسوب به جناحها و گروههای سیاسی رقیب، سعی دارد تا با استفاده از استراتژی «دفاع بد» مواضع این جناحها را تخریب کند. صدا و سیما در این امر تا آنجا پیش رفته است که بسیاری از چهرههای مطرح سیاسی کشور ورای جناحبندیهای سیاسی، از این عملکرد صدا و سیما شاکی باشند. انتقاد اخیر رییس قوه قضاییه به عنوان رییس قوهای که مسئولان آن به طور عمده منسوب به جناح اصولگرا و بسیار نزدیک به مواضع صدا و سیما هستند، نقطه اوج انتقادها به این نهاد رسانهای است زیرا کمتر کسی انتظار داشت که آیت الله آملی لاریجانی با این شدّت و حدّت از عملکرد صدا و سیما انتقاد کند.
جهتگیریهای مغرضانه صداوسیما در چند سال گذشته علیه همه گروههای رقیب اصولگرایان ( به ویژه اصلاح طلبان و اعتدال گرایان) و به توپ بستن مواضع و شخصیتهای اصیل این جناحهای سیاسی در قریب به اتفاق برنامههایش، موجب شده است تا اعتماد عمومی به این رسانه پرخرج و انحصاری در سالهای اخیر سقوط بی سابقهای داشته باشد. هرچند ضرغامی تلاش کرده است تا با تقویت شبکههای استانی و راه اندازی شبکههای جدید و متنوع، تلویزیون را از ورطه بی مخاطبی نجات دهد اما هرگز نتوانسته است رضایت مخاطبان قهر کرده از رسانه ملی را تمام و کمال بازپسگرداند. باید تأکید کرد که بخش قابل توجهی از مسئولیت رواج استفاده از کانالهای ماهوارهای مبتذل در کشور، رجوع گسترده به شبکههای اجتماعی ناسالم و... و تبعات ناشی از استفاده از این رسانهها همچون افزایش شمار طلاقها، سردرگمی اطلاعاتی و رسانهای و... برعهده رییس رسانه ملی است.
رسانهای که به واسطه ناهمگونی برنامههای خود و عدم تناسب آنها با نیاز مخاطبان، عنوان «صدا و سیمان» را از مردم به عنوان لقب دریافت کرده است، باید تغییرهای بسیاری را در ساختار وبرنامهسازیهای خود لحاظ کند تا بتواند اعتماد از دست رفته را بازگرداند.صدا و سیما با بیش از 60 کانال تلویزیونی سراسری، برونمرزی، استانی و اینترنتی روزانه نزدیک به 800 تا بیش از هزار ساعت، نیاز به تولید برنامه دارد که برای تولید این حجم برنامه باید سرمایههای هنگفتی صرف شود که این رقم در ماه و سال سر به فلک میکشد. با این حجم از گردش مالی در صدا و سیما باید سؤال پرسید که آیا جناحی عمل کردن، مصداق بارز استفاده شخصی از اموال بیتالمال و مصداق بارز غیرملی بودن نیست؟ باید سؤال کرد که با این حجم از درآمد و هزینه، دستآورد سازمان عظیم صدا و سیما در داخل و خارج از کشور متناسب با دخل و خرج است؟
آقای ضرغامی در این سال پایانی مسئولیتش بر صدا و سیما، باید توجه داشته باشد که زد و بندهای اقتصادی برخی افرادی که در دامن این نهاد رسانهای پرورش داده و بیزینسهای کلانی که از این طریق برای عدهای جفت و جور شده دور از چشم مردم، مسئولان و رسانهها نخواهد ماند. چه بسا که ایشان نیز پس از دوران ریاستش، از سوی نمایندگان مجلس یا... مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد و...آیا روزی هنرمندان محبوب و ساکن ایران زمین از دریچه جعبه جادویی این کشور به مردم سلامی دوباره خواهند داد؟ آیا صدا و سیما به اعتدال بازخواهد گشت؟ یا همچنان باید صدای تلویزیون را ببندیم و از گوشی موبایلمان دعا کنیم که: ربنا افرغ علینا صبرا؟