گروه بین الملل: از آخرین باری که رهبر چین به اروپا سفر کرده بود، دنیا تغییرات زیادی کرده و جهان تحولاتی را از سر گذرانده که کمتر کسی پیشبینی میکرد تمام این رخدادها در کمتر از یک دهه رقم بخورد چه برسد به پنج سال.
در سال ۲۰۱۹ وقتی شی جینپینگ در رم مورد استقبال سرجو ماتارلا، همتای ایتالیایی خود قرار گرفت، آندرهآ بوچلی، خوانندهٔ شهیر این کشور، در ضیافتی که به افتخار حضور شی ترتیب داده بود، آواز خواند و طرفین امیدوار بودند پیوستن ایتالیا به طرح «کمربند جاده» چین بتواند فصل تازهای در مناسبات دوجانبه رقم بزند.
اما شی در حالی پس از پنج سال به اروپا بازگشته و پا به فرانسه گذاشته که امانوئل مکرون حتی پیش از حضور او از لزوم نوعی بهروزرسانی روابط که در آن تعادل و توازن اقتصادی در مناسبات طرفین حکمفرما شود، سخن گفته بود. این رویکرد نشان میدهد که اروپا خواستار تغییر موازنهٔ تجاری است که کفهٔ آن فعلاً به سود پکن سنگینی میکند.
شی جین پینگ در پاریس در نشستی سهجانبه حاضر شد و علاوه بر مکرون، با اورزولا فن در لاین، رئيس کمیسیون اروپا، نیز دیدار کرد. طرفین مطابق انتظار کمی تعارفات دیپلماتیک بین یکدیگر ردوبدل کردند و از اهمیت روابط فیمابین سخن گفتند.
رئيسجمهور چین مناسبات با اروپا را برای کشورش راهبردی و طولانیمدت خواند، مکرون تأکید کرد که جهان در نقطهعطف خود قرار دارد و گفتوگوهای اروپایی و چینی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ مورد نیاز است. فن در لاین هم جایگاه چین در نظام بینالملل را قابل توجه خواند و احترام متقابل میان دو طرف را برای حل مشکلات جهانی ضروری دانست.
اما صرفنظر از تعارفات مرسوم میان طرفین، شی جین پینگ در اروپا به دنبال چیست؟ نگرانیها، خواستهها و امیدهای رهبران غربی را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ و البته پرسش مهمتر اینکه با توجه به چالشها، فرصتها و منافع و تضادهای مشترک و اختلاف دیدگاهها، چشمانداز پیش روی روابط اروپا و چین را چگونه میتوان به تصویر کشید؟
از آخرین باری که رهبر چین به اروپا سفر کرده بود، چندین چالش منطقهای و جهانی بر اختلافات طرفین افزوده شده و در عین حال سهم و اندازهٔ برخی منازعات نیز گستردهتر شده است. آن زمان هنوز چیزی به نام کووید ۱۹ جهان را تحت تأثیر قرار نداده بود، روسیه جنگی تمامعیار علیه همسایهٔ خود اوکراین به راه نینداخته بود، خودروهای برقی چینی هنوز بازارهای اروپایی را تحت تأثیر قرار نداده بودند و البته ایتالیا به عنوان نخستین کشور گروه هفت به طرح بلندپروازانهٔ کمربند جادهٔ پکن پیوسته بود که حالا دیگر نامی از این کشور در این طرح دیده نمیشود.
در طی این سالها نگرش عمومی در اروپا نسبت به چین منفیتر شده است که مجموعهای از عواملی که ذکر شد، از جمله دلایل آنها به شمار میرود. اما احتمالاً میتوان مجموعهای از مسائل را فهرست کرد که میتوانند روی میز گفتوگوهای اروپا و چین قرار گیرند؛ مواردی که بیشتر مایهٔ افتراق دو طرف به شمار میروند تا اینکه بُعد مشترکی بتوان برای آنها یافت.
۱- مسئلهٔ تایوان
مسئلهٔ تایوان همچنان یکی از موضوعات کلیدی است که غرب و شرق بر سر آن اختلافنظر جدی دارند. هرچند امانوئل مکرون در سفر خود به پکن که حدوداً یک سال پیش انجام شده بود، تأکید کرده بود که اروپا در مسئلهٔ تایوان دنبالهرو ایالات متحده نخواهد بود، اما باور کلی در میان رهبران اروپای غربی مخالفت با سیاست جمهوری خلق چین در قبال این جزیره است.
پکن تایوان را بخشی از سرزمین خود میداند، درحالیکه اروپا و آمریکا از موضع دولت تایوان که همواره این ادعا را رد کرده حمایت کرده است. مکرون سالهاست که از ایدهٔ «خودمختاری استراتژیک اروپا از آمریکا» سخن میگوید و شاید همین موضوع از جمله دلایلی باشد که شی جین پینگ را به این نتیجه رسانده در این تور اروپایی خود در میان کشورهای اروپای غربی تنها به پاریس برود و پس از آن راهی مجارستان و صربستان سفر کند؛ دو کشور دیگر اروپایی که برای او فرش قرمز پهن میکنند.
۲- عدم موازنهٔ تجاری در روابط طرفین
موازنهٔ تجاری از دیگر مسائلی است که بهویژه پس از دوران کووید-۱۹ میان اروپا و چین مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس آمار گمرک چین، در طول یک دههٔ اخیر، نسبت صادرات و واردات چین و اروپا به شکل قابل توجهی به سود پکن تغییر کرده و بیش از اینکه بازار چین پذیرای محصولات اروپایی باشد، این کشورهای اتحادیه هستند که برای تولیدات چینی پول پرداخت میکنند.
این موضوع سبب شده در ماههای اخیر مسئلهٔ افزایش تعرفهها بر محصولات چینی در میان رهبران اروپایی بسیار مطرح شود.
۳- روابط چین و روسیه
روابط چین و روسیه را میتوان یکی دیگر از محورهای نگرانی کشورهای اروپایی برشمرد. از زمان آغاز تهاجم نظامی مسکو به اوکراین، اروپا با همراهی آمریکا تحریمهای جهانی گستردهای را نه تنها علیه جنگافروزان در کرملین که علیه تمام بازیگران، دولتها، اشخاص و گروههای غیردولتی که در برافروختن آتش این جنگ به پوتین کمک میکنند، وضع کردهاند.با این حال و با وجود هشدارهای اروپا به چین، تردیدها و نگرانیهای قابل توجهی در خصوص مناسبات میان دو طرف و خدماتی که پکن به روسیه در این مسیر ارائه میدهد، وجود دارد. چین همواره از سیاست گسترش ناتو به عنوان یکی از مؤلفههایی نام میبرد که باعث تحریک روسیه شده است.
چین مدعی است در جنگ اوکراین بیطرف است اما شی و پوتین اعلام کردهاند که دولتهایشان هیچ محدودیتی برای دوستی ندارند.
چین گزارشهای مربوط به فروش تسلیحات به روسیه را رد میکند و ایالات متحده هم میگوید مستندات مستقیمی مبنی بر اینکه پکن تسلیحات در اختیار مسکو قرار داده باشد، وجود ندارد؛ با این حال طبق ارزیابیهای آمریکا، چین ماشینآلات، فناوریها و تجهیزاتی را به روسیه میفروشد که مسکو از آنها برای تولید تانک، هواپیما و سایر تجهیزات مورد نیاز در جنگ با اوکراین استفاده میکند.
۴- فعالیتهای جاسوسی و تجسسی چین در کشورهای اروپایی
فعالیتهای جاسوسی و تجسسی چین از دیگر مؤلفههایی است که اخیراً به مجموعه نگرانیهای اروپا در قبال پکن افزوده شده است. در هفتههای اخیر آلمان و بریتانیا اعلام کردند که چندین شهروند آنها به جاسوسی برای چین متهم شدهاند؛ سوئد هم یک خبرنگار تبعهٔ چین را به اتهام فعالیتهای جاسوسی به نفع چین از کشورش اخراج کرد.همچنین مقامهای هلندی و لهستانی در چارچوب طرح «تجارت ناعادلانه» به دفاتر یک تأمینکنندهٔ تجهیزات امنیتی ساخت چین یورش بردند.چین همواره مدعی است که این گزارشها پروندهسازیهایی است که نتیجهای جز ضربهزدن به روابط میان دو طرف نخواهد داشت، اما به نظر میرسد نگرانیهای اروپایی از این اقدامات پکن روزبهروز بیش از قبل در حال افزایش است.
۵- نفوذ و توان چین در حلوفصل مناقشات خاورمیانه
از جمله مواردی است که هرچند طرفین بر سر آن با یکدیگر اختلافاتی دارند، اما همانطور که اورزولا فن در لاین در نشست مشترک سهنفرهٔ روز دوشنبه به آن اشاره کرد، امیدها بر این است که نفوذ پکن بر بازیگران در خاورمیانه بتواند به صلح، ثبات و امنیت منطقهای کمک کند.
پکن با توجه به روابط خاص خود با ایران توانست تهران و ریاض را بر سر توافق ازسرگیری مناسبات بر سر یک میز بنشاند. در دوران اوجگیری حملات حوثیها به کشتیهای تجاری در دریای سرخ، فشارهای زیادی از سوی آمریکا و اروپا به چین وارد میشد که از روابط نزدیک خود با ایران استفاده کند تا تهران را به اعمال فشار بر حوثیها ترغیب نماید تا حملات به کشتیها را پایان دهد؛ حملاتی که هزینههای تجارت جهانی و بهویژه دریایی را به شکل قابل توجهی افزایش داده است.
همچنین مقامهای اروپایی امیدوارند چین از نفوذ خود برای قانع کردن ایران در جهت کنترل تنشهای منطقهای با اسرائيل و ایالات متحده استفاده نماید.
رهبر چین، در میان کشورهای اروپای غربی، پایتختهایی را برای سفر انتخاب کرده که روابط کمتر تنشآمیزی نسبت به دیگر قدرتهای اروپایی با چین داشتهاند. یک دیدگاه بدبینانه در میان تحلیلگران غربی این است که شی جین پینگ با انتخاب این کشورها تلاش دارد اتحادهای موجود در اتحادیه اروپا و ناتو را مختل کند. او ابتدا به فرانسهای سفر کرده که رهبرش بارها از لزوم «خودمختاری راهبردی اروپا از ایالات متحده» سخن گفته است.
اما مقصدهای بعدی شی میتواند از این هم معنادارتر باشد. رهبر چین در دومین بخش سفر خود به صربستان میرود و در بیستوپنجمین سالگرد بمباران سفارت چین در بلگراد توسط ناتو در جریان جنگ کوزوو در این کشور خواهد بود. نشریهٔ فایننشیال تایمز در تحلیلی در این خصوص استدلال کرده که چنین حضور و همزمانی به پکن این امکان را میدهد که روایت مورد پسند روسیه را که مدعی است «ناتو یک سازمان تهاجمی و خطرناک است»، ترویج نماید.
سومین مقصد شین جین پینگ مجارستان خواهد بود و رهبر چین در آنجا مهمان ویکتور اوربان پوپولیست و دستراستی خواهد بود که سالهاست قدرت را در آن کشور در اختیار دارد.
اوربان در طی سالهای اخیر با سیاستهایش به یکی از اصلیترین چالشهای درونی اتحادیه اروپا تبدیل شده است. در همین حال در طول این سالها بوداپست روابط اقتصادی خود با چین را عمق بخشیده است. از جمله، در نزدیکی شهر دبرسن، دومین شهر بزرگ مجارستان، چین در حال ساخت یک کارخانهٔ بزرگ باتریهای برقی به ارزش ۷.۹ میلیارد یورو است که بزرگترین سرمایهگذاری مستقیم خارجی در مجارستان به شمار میرود.
در همین حال در سال ۲۰۱۴ مجارستان و صربستان قراردادی را با پکن منعقد کردند تا بتوانند مسیر راهآهن بین پایتختهای خود یعنی بلگراد تا بوداپست را بازسازی کنند؛ پروژهای که انتظار میرود با سرمایهگذاری دو میلیارد دلاری چینیها در سال ۲۰۲۶ به نتیجه برسد.
در شرایطی که قدرتهای غربی از اقدامات و افزایش نفوذ اقتصادی چین در سراسر دنیا ابراز نگرانی میکنند، حزب کمونیست تلاش دارد با سرمایهگذاریهای اقتصادی و همچنین تمرکز بر پایتختهای غربی که پتانسیل جذب در اردوگاه شرق را دارند، بر روند همگرایی غربی اثر منفی بگذارد و ردپای پررنگتری از خود بر نظم اروپایی و غربی بر جای بگذارد؛ سیاستی که ردپای آن را میتوان بهنوعی در انتخاب مقاصد اروپایی شی جین پینگ نیز مشاهده کرد.