گروه ورزشي: وقتی تیم ملی یونان با مربیگری اوتوری هاگل جام قهرمانی یورو 2004 را بالای سر برد جز مردم این کشور به ندرت ميشد شخص، جریان و یا تفکری را یافت که از این قهرمانی خرسند شده و یا لب به تحسین تاکتیک مربی آلمانی و سبک بازی یونانیان بگشاید.
رامین فرهادی
بودند در میان خیل عظیم منتقدین فوتبال بی روح (ضد فوتبال) یونان اشخاص سرشناس و صاحب نظر که آن قهرمانی را به مثابه مرگ فوتبال ميدانستند و به کرات بر این باور به درستی اصرار ميورزیدند که با این نوع قهرمانی باید شاهد مرگ فوتبال زیبا بود و اینکه این نوع تاکتیک دفاعی اتوبوسی در صورتی که الگو شود در تقابل با ماهیت و روح فوتبال و رسیدن به هدف(Goal ) و مغایر با لذت بردن از این ورزش به عنوان ابتدایی ترین تعریف آن یعنی بازی است.
از جمله آن صاحب نظران موجه و با دانش که شاید به جرات بتوان گفت اصطلاح " دفاع اتوبوسی" مرهون کلام و تفسیر وزین او در آن برهه از زمان است، کسی نیست جز امیر حاج رضایی. مردی که نه تنها در تحلیل ها و تفاسیر فوتبال که در عالم اخلاق و دانش همراه با تواضع نشان داده که از همنوعان مدعی خویش که در بیان واضح کلمات و جملات ساده هم مشکل دارند و در شبکههاي مختلف صدا و سیما از استودیویی به استودیوی دیگر طی طریق ميکنند (و جالب اینکه لقب مدرس فیفا را یدک ميکشند) یک سر وگردن بالاتر است و از مقبولیتی چشمگیر در اذهان خواص و عوام در اظهارنظرها و کارشناسیهاي فنی برخوردارست.
کمتر کسی ست که با فوتبال به طور تخصصی سر و کار داشته باشد و از کارشناسیهاي دقیق و خاص امیر حاج رضایی به وجد نیاید...اما ایشان آنچنانکه در بالا به خلاصه رفت در آن برهه از زمان که از منتقدین سبک فوتبال با دفاع اتوبوسی (حتی با دست آورد قهرمانی) بودند اینک در خیل حامیان بازی کاملا تدافعی و همراه با ترس کارلوس کیروش بر آمده و بر این نکته اصرار دارد که باید با این مربی تمدید قرار داد شود.
مربیای که (با همه احترامي كه براي او قائليم) اما اگر نبود خلاقیتهای فردی امثال قوچان نژاد که از یک توپ کاملا مرده و تحت تسلط بازیکن حریف برای خود موقعیت گل ميسازد و نبود اشتباه داور بازی با ازبکستان که توپ نیم متر وارد دروازه شده را گل محسوب نمی کند و اگر نبود سیوهای عجیب و دور از ذهن رحمان احمدی و امدادهايی غیبی که همیشه شامل حال ما ایرانیها ميشود( از جمله حماسه ملبورن!) که چند لحظه شادمان ميکند و سالها به عقب ميراندمان، حال نه از کیروش خبری بود نه از سه بازی همیشگی و فرمالیته جام جهانی و باز گشتی بی شکوه.
تیم ملی در مرحله مقدماتی انتخابی جام جهانی چنان در باز کردن دروازه حریفان ناتوان است و این نقطه ضعف آنچنان از دایره تخصص اهل فن بیرون افتاده و آزار دهنده و بالعین قابل مشاهده است که همگان عادت کرده اند به انتظار یک برد با حداقل گل تا تا آنجا که یک برند معروف لوارم صوتی تصویری در تبلیغات گسترده خود عنوان ميکند جوایز نفیسی به تمام خریداران محصولات خود به ازای هر گل ایران در جام جهانی ميدهد گویی گل نزن بودن تیم ایران برای این شرکت تجاری نیز محرز شده است.
به هر روی در نگرانی هایی که از عدم تمدید قرار داد کارلوس کیروش وجود دارد در جریانها و طیفهاي گوناگون فکری چند دیدگاه دیده متفاوت دیده ميشود:
1_ طیف الیت فوتبال ایران
امیر حاج رضایی؛ عادل فردوسی پور و در کل کارشناسان کاربلد جامعه فوتبال که نگرانی ایشان از رفتن کارلوس کیروش بابت بازگشت به عقب و سیر قهقرایی و سپرده شدن ترتیبی سکان هدایت تیم ملی به مربیان امتحان پس داده و مردود وطنی و درجا زدن است. بی شک هیچکس مانند عادل فردوسی پور و به اندازه او با ماهیت فوتبال ایران؛ پلشتیها؛ دستهای پشت پرده و امکانات و حقیقت و ایده آل فوتبال ایران آشنایی و اشراف ندارد. شخصی که امروز یکی از فعالترین اشخاص در صف حمایت از کارنامه کی روش و تمدید قرارداد با اوست بی شک چیزهایی را در احتمال رفتن کی روش پیش بینی ميکند که به حداقل دست آوردهاي این مربی پرتقالی با منطق و کلام قاطع و گیرای خود استناد ميکند.
با توجه به هوش و آینده نگری و قدرت تحلیل مسایل فردوسی پو و دوستان( حاج رضایی، مزدک میرزایی و...) محور نگرانی ایشان با توجه به امکانات و حقیقت فوتبال ایران بر این نکته استوار است که با توجه به شرایط فعلی، امکانات، استعدادها و سابقه و حضور سه و نیم ساله کیروش بی شک رفتن او یک برگشت به عقب بزرگ و سپرده شدن فوتبال به کارنابلدهایی ست که موفقیتهای داخلیشان مرهون ادبیات سخیف ؛ لمپنیسم و یا مافیا و حضورشان در راس کادر فنی تیم ملی به برکت لابیهاي قوی تر ست و نه دانش و مهارت اگرچه هستند مربیان بسیار باسواد و خوش آتیه داخلی که علی رقم داشتن دانش روز و قابلیتهای لازم در نبرد نابرابر انتخاب (انتصاب) با دستان پشت پرده و سران مافیا و منظق لمپنیسم و جار و جنجال و... چاره ای جز دور از گود نشستن ندارند.
2-فدراسيوننشینان؛
فدراسیون فوتبال و تاج و دوستان که با رفتن کی روش خود بخود برنامههاي آنان نیز به پایان راه ميرسد و در راس آن رییس خندان آن که به زعم عادل فردوسی پور توان و اختیار جابجا کردن یک لیوان آب را هم نداشت اینک ميخواهد قدرت اختیار و نفوذ خویش را به رخ منتقدین و رقبای خویش بکشد و در این راه او نیز دست بکار شده و زمزمههاي به گوش رسیده حاکی از آن است که موافقت دولت و وزارت ورزش را نیز بطور تلویحی با تامین و پرداخت قرارداد سنگین کیروش جلب کرده است.
3- اپوزوسیون؛
مربیانی که دستشان از نیمکت تیم ملی دوراست و ترکیب حمایت ایشان از کی روش اوپوزیسیونی برابر مربیان همیشه حی و حاضر و تکراری تاریخ گذشته فوتبال ملی ست...
از این سه گروه؛ عقیده و نگرانی آن که محترم تر و منطقی به نظر ميرسد بی شک دسته نخست است که به نظر برای دفاع تمام قد خود از کیروش و ماندگار شدن او ساکت و منفعل ننشسته اند که نقطه نظر و نگرانیشان را چه در کارشناسیها و مصاحبههاي مختلف و چه در گزارش به مخاطب از چندی پیش آغاز کرده اند و در همراه کردن عموم نیز خواسته و ناخواسته به توفیقاتی دست یافته اند (رجوع شود به گزارش فوق العاده بازی ایران آرژانتین و جملات ناب عادل فردوسی پور{"به به!... یک تیم هستیم، به معنای واقعی"})
شاید اگر بازی را شخص دیگری جز فردوسی پور گزارش ميکرد( یک تصور درد آور مثلا ج-خ) شادی پس از شکست به خیابانها کشیده نمی شد. در دقیقه هشتاد به بعد بازی فردوسی پور تاکید دارد که اگر همین الان ایران سه گل هم بخورد چیزی از ارزشهای کار شاگردان کیروش کم نمی شود. (و نمی شد) اما سوال منتقدان کیروش اینجاست که درحالی که تیم ملی فوتبال کشورمان با سه بازی کسالت بار و تنها با هدف گل نخوردن (منهای بازی با آرژانتین که البته گزارش بی عیب و نقص عادل فردوسی پور و جملات او در زیبا جلوه نمودن آن بی تاثیر نبود) خیلی زود به کشور بازگشت تا طبق روال سه دوره پیش مردم را از دوری خود نگران نکند.
خوشحالی از شکست با حداقل گل خورده برابر تیمی که در هر چهار بازی انجام داده تا اینجا با وجود داشتن بهترین مهرههاي سرشناس جهان و به یمن درخشش فوق ستاره مریخی اش مسی هنوز تیم مورد انتظار همگان نیست؛ کمی غیر فوتبالی مينماید و علت را باید در رتبه دوم ناشادمانی ایران میان کشورهای جهان جستجو کرد تا مسایل فنی فوتبالی.
اگر نام ایران را از تیم کارلوس کیروش بگیریم و نگاه توام با تعصب به نوع بازی تیم او نداشته باشیم با استناد به آمارهای شبکهها و سایتهای گوناگون تخصصی از سایت فیفا گرفته که پس از بازی با نیجریه مينویسد"... زمان تملک توپ در تیم ایران به سه ثانیه نمیرسد" تا خبرگزاریهاي مستقل شخصی جهان که از حضور ایران و نبود تیمهای سوئد، ایرلند، دانمارک و... هردو با حسرت یاد ميکنند؛ نمی توان لب به تحسین و تمجید این نوع فوتبال که نه تنها خوشایند نیست که در هرکجا از سوی تماشاگران و کارشناسان به ضدفوتبال شهره است با اعتراض روبرو ميشود، گشود.
زمانی انتقادها جنبه علنی تر به خود ميگیرد که تیم ایران در بازی آخر برای صعود به مرحله بعد باید بوسنی را ببرد و چشم به بازی آرژانتین و معجزههاي مسی داشته باشد اما خبری از تغییرتاکتیک نیست. مسی و یارانش شرافتمندانه با وجود سیل توهینهاي سرازیر شده به صفحات شخصی اجتماعی ؛نیجریه را از پیش رو بر ميدارند اما مرغ کارلوس کیروش تنها یک پا دارد و گویی او جز این سبک یعنی دفاع اتوبوسی و انتظار اشتباه حریف تاکتیک دیگری یاد ندارد.
"سافت سوسیچ"مربی بوسنی پس از بازی در کنفراس خبری سبک بازی ایران را به سخره ميگیرد و متعجب است که ایران چگونه با این سبک بازی به پیروزی مياندیشیده و اما کارلوس کیروش که گویی روی ابرها سیر ميکند و همچنان مست شکست خفیف مقابل آرژانتین است نبود ابزار لازم (بازیکنان شاغل در لیگهاي معتبر اروپا) را بهانه ميکند حال آنکه پرتقال زمان مربیگری او نیز دقیقا همین سبک بازی را با وجود داشتن مهرههاي سرشناس به نمایش ميگذاشت!
جام جهانی 2014 برای ایران تمام شده اما داستان کیروش و فدراسیون فوتبال ادامه دارد. داستانی که شخصیتهای اصلی آن بقایشان در گرو وجود دیگریست و از این روی شکی برای درخشان نشان دادن کارنامه کیروش از سوی فدراسیون فوتبال وجود ندارد گرچه مبلغ مورد نظر کی روش رقمی نجومی باشد. مبلغی که برای این نوع از فوتبال کم کیفیت با توجه به ذایقه سیری ناپذیر ایرانیها درالتفات به فوتبال تهاجمی و رسیدن به گل بیشتر بسیار گزاف و به بی راهه رفتن به نظر ميرسد. مبلغی که ميتوان با آن با الگوبرداری از روند روبه رشد والیبال به روزهای خوب فوتبال نیز امیدوار بود و از شکست مقابل تیمهای خوب و تساوی به یمن امدادهای غیبی خوشنود و قانع نشد.
ميماند نتيجه نظرسنجي برنامه ديشب آقاي فردوسي پور. (نظر 89 درصدي مردم با كيروش به عنوان بهترين مربي خارجي در دو دهه اخير فوتبال ايران) متن كوتاه يك سايت ورزشي گوياي واقعيت است: «بانک ورزش: در برنامه بیست چهارده که هم اکنون در حال پخش است عادل فردوسی پور عادت قدیمیاش را ترک نکرده و تلاش دارد تا عقیدهاش را به مخاطب القا کند. او که با تمجید از کیروش برنامه را آغاز کرد بود، بارها وقتی این مربی تلاش میکرد تا نظر مثبت مردم را به سوی خود جلب کند، نظرسنجی برنامه را به بهترین مربی خارجی دو دهه اخیر فوتبال کشور اختصاص داد. مطمئنا با این اوصاف نمیتوان انتظار داشت مخاطبان این برنامه که خیلی از آنها دوران مربیگری ایویچ را به یاد نمیآورند و خیلی از آنها فقط کیروش را به خاطر دارند، سه گزینه دیگر را به عنوان بهترین مربی خارجی ایران انتخاب کنند. عادل فردوسی پور مانند همیشه تصمیمش را قبل از این برنامه گرفته و آن تمدید قرارداد کی روش است. حالا او سه روز زمان گذاشته تا این عقیده را به مردم هم تحمیل کند.
این متن هیچ نشانی از مخالفت با موافقت ما با کیروش ندارد و تنها اشاره ای به حرکت تکراری عادل فردوسی پور دارد». و ....«در برنامه بیست چهارده عادل فردوسی پور برای اینکه کارنامه کارلوس کیروش را به نمایش بگذارد، آن را با سه مربی ایرانی مقایسه کرد. در بخش نظرسنجی مربیان خارجی که کارنامه موفقی داشتند با کیروش مقایسه شدند و در بخش مقایسه آماری، مربیان ایرانی که محبوبیت بیشتری داشتند و کارنامه موفقی نداشتند با کیروش در دو طرف ترازو قرار گرفتند. شاید برای این برنامه که موضعش از قبل مشخص بود، صلاح به مقایسه آمار کیروش و برانکو نبود تا مردم رنکینگ 16 فیفا در دوره برانکو را بار دیگر به یاد بیاورند...»
_______________________________________________________________
1-عنوان تيتر؛ اقتباسي از شعر وهم سبز فروغ فرخزاد با جمله آغازین " کدام قله، کدام اوج"