به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۰۷:۱۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۸ ساعت ۱۹:۳۳
کد مطلب : ۴۷۳۰۵۰

 سناریو‌های ۵۰ روز  پیش رو

 سناریو‌های ۵۰ روز  پیش رو
گروه سیاسی: روزنامه  هم میهن نوشت: با نامه/ فرمان وزیر کشور به استانداران و فرمانداران سراسر کشور زنگ انتخابات چهاردهمین دورۀ ریاست‌جمهوری اسلامی ایران به صدا درآمد.
با اینکه ۵ رئیس‌جمهوری (آیت‌الله خامنه‌ای، هاشمی‌رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی) ۸ سال عهده‌دار این سمت بوده‌اند همین عدد ۱۴ نشان می‌دهد که در سه مورد دیگر سه رئیس‌جمهوری دوره را به پایان نرسانده برکنار شده یا از دنیا رفته‌اند و این سرنوشت اولین، دومین و هشتمین رئیس‌جمهوری ایران است. (ابوالحسن بنی‌صدر، محمدعلی رجایی و سیدابراهیم رئیسی) و دو مورد اخیر هرچند از حیث تروریستی بودن اولی و سانحه بودن دومی متفاوت‌اند ولی به لحاظ نوع مرگ که به شدت دردناک و توأم با سوختگی بدن بوده و در اولی رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر با هم قربانی شده‌اند و در دومی رئیس‌جمهوری جان باخته که بعد از تغییرات قانون اساسی با ریاست دولت نقش نخست‌وزیر را نیز ایفا می‌کند شبیه هم هستند. (دوره ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای هم عملاً به خاطر انتخاب به رهبری چند ماه زودتر به پایان رسید اما چون انتخابات ریاست‌جمهوری براساس قانون اساسیِ تغییر یافته و هم‌زمان با برگزاری همه‌پرسی برای قانون اساسی جدید برگزار شد عنوان انتخابات زودهنگام به این فقره بار نمی‌شود.)
سخن از تشبیه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ به ۸ شهریور ۱۳۶۰ و رئیسی به رجایی شد و طی ۶ روز گذشته نیز مهم‌ترین محور تبلیغی صداوسیما همین شبیه‌سازی بوده و به همین خاطر جدای تصاویر رجایی و باهنر سرود مناسبتی‌ای که آقای گلریز خواننده در سال ۶۰ خوانده بارها و بارها از شبکه‌های مختلف صداوسیما پخش شده و می‌شود: راه رجا بسته نیست، گرچه رجایی برفت/ بی‌هنران را بگو گنج هنر زان ماست/ گرچه ز مُلک هنر باهنری می‌رود…
با فرمان شروع انتخابات اما فضای تمام عاطفی به مرور سیاسی و اسامی نامزدهای مختلف مطرح می‌شود. جدی‌ترین گزینه‌ها تاکنون سعید جلیلی و علیرضا زاکانی و مهرداد بذرپاش است و این یعنی جبهۀ پایداری ملاحظات و رودربایستی‌های گذشته را ندارد و آمده دولت را در دست بگیرد و به‌جای چانه‌زنی برای به دست آوردن ریاست مجلس که تعداد کسانی که می‌تواند مستقیماً منصوب کند از شمار انگشتان دو دست فراتر نمی‌رود سراغ ریاست‌جمهوری بروند که با همه محدودیت‌ها امکانات اجرایی و مالی فراوان در اختیار دارد.
حضور نیروهای رادیکال به میانه‌روها چه در بین اصول‌گرایان و چه اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان این امکان را می‌دهد که چنانچه از غربال شورای نگهبان گذشتند به جامعه هشدار دهند که با توجه به احتمال بازگشت دونالد ترامپ که از حالا گفته دوباره فروش نفت ایران را از یک میلیون بشکه در روز به ۳۰۰ هزار می‌رساند از قهر و بی‌اعتنایی نصیبی نخواهد بُرد.
در طیف اصلاح‌طلب هم نام‌های مسعود پزشکیان و سیدمحمد صدر یا محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری شنیده می‌شود و البته پررنگ‌تر از همه که ذیل اصول‌گرای میانه یا اعتدال‌گرا قابل تعریف است، علی لاریجانی است که به‌رغم سه دوره ریاست مجلس شورای اسلامی مجوز شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ را دریافت نکرد.
با این همه و هرچند وزیر کشور دستور شروع انتخابات را صادر کرده اما می‌دانیم که نقش وزارتخانۀ متبوع او در امر انتخابات به معاونت اجرایی شورای نگهبان فروکاسته شده و مادام که اسامی از صافی این شورا نگذشته نمی‌توان آرایش انتخاباتی را ترسیم کرد چراکه رفتار شورای نگهبان دوره به دوره تغییر می‌کند. کافی است به یاد آوریم سه رئیس‌جمهوری سابق را در سه انتخابات ردصلاحیت کرده است؛ هرچند مورد اخیر نه انتخابات ریاست‌جمهوری که مربوط به مجلس خبرگان رهبری بود.
سه سناریو
روشن است که صِرف ثبت‌نام‌های پیش رو اضلاع انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری را ترسیم نمی‌کند و باید منتظر نوع مواجهه با این نام‌نویسی‌ها بود و با این نگاه سه سناریو متصور است:
در حالت اول مدل یا فرمول ۱۴۰۰ مدنظر است به این معنی که بر سر یکی اجماع و توافق صورت می‌پذیرد و رأی‌آورها حذف می‌شوند و کسانی باقی می‌مانند تا شکل رقابت حفظ شود. هرچند گزینه‌های این مدل متعدد نیست و شاید از نام‌هایی چون محمد مخبر، کفیل کنونی ریاست‌جمهوری یا پرویز فتاح فراتر نرود و به همین خاطر تمام پایگاه رأی اصول‌گرایی را جذب نکند.
آنچه احتمال این سناریو یا گزینه را افزایش می‌دهد امید به حضور تشییع‌کنندگان پیکر مرحوم رئیسی است و اینکه برای رسیدن به این نقطه و حذف مدعیان و منتقدان هزینه بسیار صرف شده و قرار بر بازگشت نیست و در مقابل احتمال بازگشت ترامپ به کاخ سفید و جبران کاهش فاحش نرخ مشارکت در هر دو مرحلۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی انتظار انعطاف را شکل داده است.
در حالت یا سناریوی دوم رقابت شکل می‌گیرد اما بین خود اصول‌گرایان منهای محمود احمدی‌نژاد. مشکل این گزینه این است که مشاجرات و مناقشات مجلس در ابعاد بزرگ‌تر تکرار شود و می‌دانیم جایگاه ریاست‌جمهوری برای آنان اهمیت بیشتری دارد خاصه اینکه در غیاب ابراهیم رئیسی ملاحظات و محذورات گذشته را ندارند.
در حالت سوم اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان مجوز حضور می‌یابند و به جای مدل ۱۴۰۰ الگوی ۹۲ و ۹۶ تکرار می‌شود با این اطمینان که فضای عاطفی و اخلاقی و احساسی ایجادشده بعد از جان باختن آقای رئیسی مانع از طرح برخی موارد خواهد شد یا قبل‌تر بر آن توافق می‌کنند.
انتخابات متفاوت
هر یک از این سناریوها اقتضائات و تبعات خاص خود را دارد و پیشاپیش نمی‌توان نظر داد اما در این تردیدی نیست که با انتخاباتی متفاوت روبه‌روییم و اگر بنا بر افزایش نرخ مشارکت باشد به صرف اینکه جمعیت تشییع‌کنندگان در آیین‌های یادبود بیش از انتظار بوده، نمی‌توانند امیدوار باشند که همین حضور پای صندوق کفایت می‌کند زیرا به گواه مصاحبه‌های صداوسیما بسیاری از مشایعت‌کنندگان یا در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نکردند یا به او رأی ندادند و مواجهه‌شان با دو رخداد انتخابات و تشییع جنازه یکسان نیست و آنقدر که به تابوت اهمیت می‌دهند چه‌بسا برای صندوق چنین نباشد.
بیم تکرار خاطره ۹۸
واقعیت این است که هر چه شورای نگهبان کمتر مداخله کند و بگذارد رقابتی جدی‌تر و متنوع‌تر شکل گیرد و صداوسیما از وضعیت تبلیغی به درآید و به رسانه واقعی بدل شود، انتخاباتی پرشورتر را شاهد خواهیم بود.
سه چالش اصلاح‌طلبان
اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان اما تنها با نااطمینانی از واکنش و رفتار شورای نگهبان و ارادۀ غالب در ترجیح یکی از سناریوها روبه‌رو نیستند. سه چالش جدی دیگر نیز با فرض عبور از غربال صلاحیت پیش پای اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان است.
نخست اینکه لایه‌های خاکستری جامعه خصوصاً زنان زخم‌خورده از سخت‌گیری طرح‌های پلیسی پوشش را چگونه می‌توان دوباره جذب کرد: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/ ز بامی که برخاست مشکل نشیند و مراد از مرغ وحشی هم این است که می‌پرد و می‌رود برخلاف کبوترهای خانگی که باز می‌گردند و چه انرژی فراوانی باید صرف کرد تا در قبال صندوق بر سَبیل قهر نمانند و از سر مهر درآیند. مگر آنکه برخی کاندیداها چنان آیندۀ نگران‌کننده‌ای ترسیم کنند که انگیزۀ رأی به رقیب ایجاد کنند.
سال‌ها پیش دربارۀ یک نامزد خاص می‌گفتند ۱۱ میلیون رأی دارد. منت‌ها نیم میلیون برای خودش و ۱۰ و نیم میلیون برای رقیب یا رقیبان یعنی به خاطر نیامدن و موفق نشدن او پای صندوق می‌آیند و در میان اسامی ثبت‌نامی و در همین حد گمانه‌زنی‌ها چنین کسانی را می‌توان سراغ گرفت.
چالش دوم که برای آمدن تردید ایجاد می‌کند احتمال رو به افزایش بازگشت ترامپ است که کار را دشوار می‌سازد و همان بلایی را بر سر نامزد پیروز می‌آورد که بر دولت دوم روحانی آوار شد و با این نگاه برخی بر این باورند که ورود به این عرصه بدون اخذ مجوزهای لازم برای مذاکره انتحار است و وقتی دوباره صادرات و فروش نفت خام رو به کاهش گذارد توپخانه‌های رسانه‌ای و مشخصاً صداوسیما آتش باری از سر می‌گیرند و کاسه کوزه‌ها را سر آنان می‌شکنند. بنابراین چرا سری را که درد نمی‌کند دستمال ببندند و کتک‌خور دعوایی شوند که نمی‌توانند تمام ابتکارات را به کار ببندند؟ از این رو بهتر آنکه اصول‌گرایی رادیکال را با ترامپ تنها بگذارند و ببینند آنان در مقابل این پدیده چه ایده و برنامه‌ای دارند.
چالش سوم هم این است که حامیان اصول‌گرایان پایِ کارند و اگر هم اقلیت اما متشکل و در صحنه‌اند و بخش قابل توجهی از این طرف اگر هم در اکثریت اما متشتت و در این مدت کوتاه و فشرده هم باید بر خود فایق آیند و دل به دریا بزنند، هم از سد شورای نگهبان بگذرند و هم لایه‌های غیرسیاسی‌تر را مجاب کنند و هم اگر مثلاً امر دائر شد به اینکه پشت سر غیر اصلاح‌طلب قرار گیرند بر احساس خود فایق آیند و دیگران را قانع کنند.
عصر، در معنی واقعی کلمه
عصر، عصر انتخابات است؛ عصری ناگهانی از راه رسیده و این بار «عصر» نه به معنی رایج آن (زمان) که در معنی واقعی و قرآنی کلمه که در دو سه جایی که با احتساب هم خانواده‌ها آمده اشارت به فشردگی دارد و خود «عصر» هم اگر کنایه به زمان است به سبب آن است که آنچه به عنوان «عصر» می‌شناسیم در واقع فشرده و کوتاه است. (عصاره به معنی افشره نیز از همین ریشه است.)
در قرآن به «عصر» سوگند یاد شده و در این فشردگی همه در زیان‌اند جز آنان که باور دارند، کار شایسته انجام می‌دهند و به حق و به شکیبایی سفارش می‌کنند. زنگ انتخابات به صدا درآمده و عصر انتخابات فرا رسیده و این بار عصر را به معنی واقعی آن باید مراد کرد. از حیث فشردگی و زمانی که برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری فراخ نیست.
برچسب ها: انتخابات
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها