به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۳:۳۴
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۹ ساعت ۱۱:۱۲
کد مطلب : ۴۷۳۱۱۱

هشدار نسبت به پراکنده شدن زنان آسیب‌دیده در سطح شهر با تعطیلی مراکز حمایتی

هشدار نسبت به پراکنده شدن زنان آسیب‌دیده در سطح شهر با تعطیلی مراکز حمایتی
گروه جامعه:خانه بود که آوار شد بر سر زنان و کودکان آسیب دیده بی‌پناه که در خیابان ها و کوچه‌ها، در پشت دیوارهای بزرگ شهرها در معرض آسیب بودند. سرپناه و مامن گاه بود، تنها نور امیدی که در این سرای ظلمات به آن دلخوش بودند. محلی برای یادگیری چگونه زیستن؛ مراکزی که نام خانه را با خود به یدک می‌کشید، خانه‌ای برای دوباره نو شدن، دوباره زیستن به درست، سرای امید و نور بود، برای نگاه به آینده‌ای که برایشان غیرقابل تصور بود، بارقه امید بود برای بودن و جنگیدن در روزهای سرد و گرم که هیچ روزنه‌ی امید نبود. 

به گزارش ایلنا، خانه‌ی خورشید (موسسه حمایت از زنان آسیب دیده و معتاد بی‌خانمان)، موسسه نور سپید هدایت (مرکز اقامت و خدمات کاهش آسیب دیده و معتاد بی‌خانمان)، سرای غزل (مرکزی که به زنان آسیب دیده با در معرض آسیب حمایت و خدمات بهداشتی و درمانی و اجتماعی ارایه می‌کرد) و تعداد دیگر از این دست مراکز مردمی در دو سه سال گذشته تعطیل شده اند؛ مراکزی که توسط مردم و انجمن‌های غیر دولتی راه اندازی شده بود.حال سوال این است زمانی که این دست مراکز که افراد آسیب دیده را حمایت می‌کردند تعطیل می‌شود، چه بر سر اقشاری که به این خانه‌ها رجوع می‌کردند می‌آید؟ آیا دوباره این افراد به غلط زیستن خود ادامه نمی‌دهند و به مسیر گذشته‌ی خود برنمی گردند؟ و از پس آسیب‌هایی که بر آن‌ها وارد می‌شود، جامعه هم دچار آسیب نمی‌کنند؟

مشکلات زنان و کودکان آسیب دیده در موقعیت جغرافیایی سکونت آنها باقی نخواهد ماند
«لیلا ارشد» موسس خانه خورشید در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره پیامد بسته شدن مراکز حمایتی مردم نهاد از جمله سرای غزل و خانه خورشید در جامعه گفت: نهادهای دولتی و سیاستگذاران آمار کافی و کاملی از تبعات اجتماعی بسته شدن این مراکز در دست دارند که شرایط جامعه و اجتماع چه مقدار سخت تر خواهد شد. زنان و کودکانی که به این مراکز پناه می‌بردند، در شرایط سخت و اسفباری بوده‌اند و اکنون با بسته شدن این خانه‌ها یا سازمان‌های مردم نهاد مشکلات زنان و کودکان بیشتر از پیش خواهد شد و مجدد در معرض آسیب‌های اجتماعی بیشتری قرار خواهند گرفت، به گونه‌ای که مشکلات آن‌ها بیشتر و پیچیده‌تر خواهد شد. 

وی خاطرنشان کرد: مشکلات زنان و کودکان بسته به موقعیت جغرافیایی که در آن زندگی می‌کنند، در چارچوب محله و خانواده باقی نخواهد ماند و بقیه افراد جامعه فارغ از طبقه‌های اقتصادی و اجتماعی درگیر این وضعیت دشوار خواهند شد. زمانی که این سازمان‌های مردم نهاد که محلی امن برای زنان آسیب دیده یا در معرض آسیب، کودکان نباشد، شرایط این دسته افراد در جامعه بسیار سخت و دردآورتر خواهد بود.

تعطیلی مراکز حمایتی به سود هیچ کس نخواهد بود
ارشد درباره پیامدهای تعطیلی مراکز حمایتی در جامعه اینطور  گفت: بنا به دلایلی ابتلا به بیماری‌های ویروسی که از مشکلات این گروه است، هزینه‌های بی‌شماری برای دولت و وزارت بهداشت به ارمغان خواهد آورد. پس در راستای تعطیلی و بسته شدن این مراکز حمایتی، هیچ گروهی سودی نخواهد برد.

تمام افرادی که به این مراکز پناه آورده بودند، جزو شهروندان این مملکت به حساب می‌آیند و آسیب‌هایی که زنان پس از بسته شدن مراکز حمایتی خواهند دید، به تبع بازخورد آن را در  لایه لایه پیکره جامعه می توان مشاهده کرد، چرا که حمایت نکردن و قطع حمایت‌های اجتماعی از این گروه، آسیب‌ها را افزایش می‌دهد و نه تنها خود این گروه از افراد مورد آسیب قرار می‌گیرند، بلکه جامعه هم به همراه آن آسیب خواهد دید.در واقع باید گفت نهادهایی که باید حمایت‌های بهداشتی و درمانی برای زنان آسیب پذیر در جامعه در نظر داشته باشند، شرایط را برای آن‌ها پر هزینه  و سخت‌تر می‌کنند، بنابراین با تعطیل شدن و بسته شدن این مراکز هیچ گروهی سودی نخواهد کرد.

هشدار نسبت به پراکندگی زنان و کودکان آسیب دیده در سطح شهر
ارشد درباره رسالت و اهداف مراکز حمایتی چنین گفت: خانه خورشید، سرای نور سپید هدایت، سرای غزل و… تمام این مراکز، مردم نهاد هستند که هیچ باری بر نهادها و سازمان‌های دولتی ندارند، این دست مراکز با حمایت‌های مردم و افراد داوطلب به فعالیت خدمت‌رسانی به زنان و کودکان آسیب دیده می‌پردازند.

زنان و کودکان آسیب دیده وجود دارند، شهروندان این سرزمین هستند و در جامعه همچون دیگر شهروندان حضور دارند و به زندگی خود ادامه می‌دهند، زمانی که این مراکز بسته می‌شوند و اجازه حضور این افراد به پارک‌ها را نمی‌دهند، این گروه در جامعه و در شهر پراکنده خواهند شد. 


ارشد تصریح کرد: رسالتی که این سازمان‌های مردم نهاد همچون خانه خورشید در جهت آن تلاش می‌کردند، برای کاهش آسیب‌ها و مشکلاتی بود که این زنان آسیب دیده در گذشته داشتند و به دنبال بازگشت عزت نفس و باور زنان آسیب دیده به توانایی‌هایشان بودند تا عنوان یک شهروند معمولی به روند زندگی خود ادامه دهند توانایی‌هایی که به دلایلی هرگز امکان بروز آن وجود نداشته بود.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: همه فعالان برای به دست آوردن یک قانون حمایتی از زنان آسیب دیده تلاش کرده اند، ما نیازمند قوانین حمایتی هستیم، همه شهروندان انتظار این قانون را در زندگی اجتماعی خود دارند تا از قبال این قوانین، جامعه سالم داشته باشیم. تنها خواستی که از سیاست گذارها داریم این است که از این گروه حمایت صورت بگیرد تا آن‌ها بتوانند در جایگاه و نقش مادر، همچنین به عنوان یک شهروند در اجتماع نقش خود را به خوبی ایفا کنند. زمانی که حمایت از زنان و کودکان آسیب دیده صورت گیرد، تمامی افراد جامعه به صورت جمعی از آرامش و رفاه و از زندگی کردن در کنار همدیگر لذت خواهند برد.

زنانی که هیچ مهارتی ندارند؛ چگونه باید شغل پیدا کنند؟
وی با تاکید بر سرنوشت زنان و کودکان آسیب دیده پس از بسته شدن این مراکز برای تامین نیازهای اولیه خود چنین گفت: بسیار عیان است، با توجه به تورم موجود، زنانی که مهارت زیادی برای حل مسئله ندارند، زنانی که امکان شغل مناسب و درآمد مناسب ندارند، واقعا جای سوال است با توجه به شرایط اقتصادی جامعه چگونه می‌توانند زندگی کنند؟ چه فعالیت‌ها و کاری باید انجام دهند تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند؟ چه رفتارهایی ممکن است انجام دهند که بتوانند حداقل هزینه‌های خودشان را تامین کنند؟ تا زمانی که در این مراکز حمایتی بودند؛ ابتدا به شرایط تثبیت شده ‌ای می‌رسیدند و کم کم از آسیب ها رها می‌شدند تا یک زندگی مستقل برای خود بسازند. با توجه به شرایط حاضر اشتغال و با توجه به اینکه این زنان مهارت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ندارند، واقعا جای تامل وجود دارد که به چه صورت قادر خواهند بود امرار معاش کنند؟

ضرورت سیاستگذاری درست برای مهارت زیستن به زنان و کودکان و مردان آسیب دیده
لیلا ارشد درباره سیاستگذاری برای اقشار آسیب دیده گفت: اکنون در کشور پیشگیری سطح یک برای تمامی شهروندان در سنین مختلف و طبقه های متفاوت جامعه به صورت رایگان و عمومی وجود ندارد و سطح پیشگیری تا سطح سه تحقق پیدا می‌کند و به روشنی مشخص است که در حال حاضر هزینه‌های بسیار زیادی را باید متحمل شد که یک انسان با سلامت کامل به زندگی عادی خود برگردد و به  یادگیری مهارت های لازم بپردازد، تا در مسیر زندگی فردی خود مستقل شود. زنان آسیب دیده و در معرض آسیب در جامعه در کنار همه‌ی ما زندگی می‌کنند و برای امرار معاش خود و فرزندش به اجبار تن به کارها و رفتارهایی می‌زند که جبران ناپذیر و پر ریسک خواهد بود، وظیفه دولت است که از این گروه حمایت کند، کار سخت و مشقت باری نیست و کشور ما از لحاظ اقتصادی در شرایطی نیست که نتواند این افراد را تحت حمایت قرار دهد، با یک سیاستگذاری درست و نظم دهی می‌تواند شرایط مناسبی را برای این دست افراد ایجاد کنند. 

مدیر و موسس خانه خورشید با تاکید بر آسیب‌هایی که بر پیکره جامعه در پی تعطیلی مراکز حمایتی که مامن گاه زنان آسیب دیده است، وارد می شود، گفت: اگر دولت برنامه‌ای برای حمایت از این سازمان‌ها تدوین نکند در آینده‌ای نه چندان دور زنان آسیب دیده و کودکان آن‌ها در جامعه رها خواهند شد و مشکلات آنها به جامعه رخنه خواهد کرد و جامعه هم به موازات مشکلات این گروه دچار مشکل می‌شوند. وظیفه شهرداری این است که مکانی را در اختیار نهادهای مدنی و مستقل قرار دهد که به فعالیت خود بپردازند، به هر حال این فضاها متعلق به شهر است و شهر متعلق به شهروندان و این زنان، مردان و کودکان هم بخشی از این شهر هستند و شهروند جامعه به حساب می‌آیند، بودن این فضاها در شهرها به بهبود انسان‌ها و سپس جامعه کمک خواهد کرد.

آیا کمپ‌ها از مددکار اجتماعی و روانشناس برخوردار است؟
ارشد درباره فرستادن افراد آسیب دیده به کمپ‌ها چنین گفت: فضا برای نگهداری بسیار محدود است و امکان نگهداری تمام این افراد که بالای چند هزار نفر هستند، وجود ندارد. اعتیاد یک بیماری فیزیکی، اجتماعی و روانی است، که اگر فکر کنیم مواد مخدر را از آن‌ها بگیریم مسئله تمام می‌شود، این چنین نیست. آن‌ها نیازمند مددکار اجتماعی و روانشناس هستند، آیا کمپ‌ها از مددکار اجتماعی و روانشناس برخوردار است؟ آیا زمان کافی برای این افراد گذاشته می‌شود که از مرحله یا شرایطی که در آن  هستند، عبور کرده و وارد مرحله سلامت و بهبودی شده و نسبتا از شرایط خوبی برخوردار شوند، آیا از روند بهبود کامل آن‌ها اطمینان ایجاد می‌شود که به مرحله تثبیت شده رسیده‌اند و امکان برگشت به زندگی مستقل خود را دارند؟

زمانی که این دست از  زنان و مردان توسط نهادهایی دستگیر می‌شوند آن‌ها به کمپ‌ها سپرده می‌شوند، آیا آماری است که چند نفر از این کمپ‌ها به سلامت برگشتند؟ افرادی که هنوز در کمپ ها هستند چه سرنوشتی خودشان و فرزندانشان پیدا کردند؟ آیا این موضوعات توسط نهادی پیگیری می شود؟ آیا آمار و اطلاعاتی وجود دارد که چند نفر از افرادی که به کمپ ها رفته اند به سلامت برگشتند؟

حمایت کردن از زنان آسیب دیده، فقط غذا دادن نیست
لیلا ارشد مددکار اجتماعی در پاسخ به چشم‌اندازی که با تعطیلی مراکز حمایتی برای زنان و کودکان آسیب دیده متصور است، گفت: یکی از نقاط مثبت و بارز خانه خورشید طی این سال‌ها در این بود که زنانی که به این مرکز مراجعه می‌کردند به بیماری‌های واگیردار دچار نشدند. خیلی تلخ و دردآور است، افرادی که با پیشگیری سطح یک می‌توانستند  شهروندان سالم‌تری باشند و زندگی معمولی داشته باشند درگیر آسیب های اجتماعی شدند که نیازمند پیشگیری سطح سه خواهند بود و با توجه به شرایط کنونی این سطح از پیشگیری وجود ندارد، این آدم‌ها از بین نمی‌روند و زنده هستند و به دلیل مشکلات و محدودیت‌ها می‌توانند بیماری را انتقال بدهند و فرزندانشان هم آسیب ببینند و از طرفی هم این افراد بیمه نیستند و درمان رایگان برای آنها وجود ندارد.فضاهای فراوان تاریکی وجود دارد که آن‌ها را در گیر کند.

وی افزود: فعالیت برای بهبودی و برگشت زنان به اجتماع خیلی متفاوت است، فرستادن زنان به کمپ‌های اجباری برای یک مدت طولانی بدون هر گونه امکانات رفاهی و اجتماعی، بدون فعالیت‌های نظیر ورزش یا فیلم دیدن و حتی نداشتن احترام و شناسنامه میسر نخواهد بود، حمایت کردن از زنان آسیب دیده فقط یک غذا دادن ساده نیست، زمانی که درگیر مسائل عاطفی و روانی باشد آیا در کمپ‌ها به آن‌ها کمکی می‌شود و اگر درگیر مسائل اجتماعی برای بازگشت به جامعه شود آیا کمکی از سمت نهادهای دولتی و غیردولتی به آن‌ها می‌شود نگهداری فیزیکی به تنهایی راهکار نیست، ماندگاری برای درمان در میان زنان دشوارتر است.

مدیر و موسس خانه خورشید گفت: دانشجویان زیادی در این مراکز حمایتی به صورت داوطلبانه با علاقه‌ای که به سرزمین خود، زنان و فرزندان ایران در  قلب خود داشتند به فعالیت خود ادامه می دادند که در این مسیر، تجربیات بسیار ارزشمندی به دست می‌آوردند. و به این جهت که برای جامعه و اقشار آسیب دیده و در معرض آسیب سودمند بودند بسیار خوشحال بودند. داوطلبانی که به مراکز حمایتی مراجعه می‌کردند در سنین مختلف، با تخصص‌های متفاوت بودند که علاقه مندی به حمایت و کمک کردن به افراد آسیب دیده آن‌ها را به این مسیر سوق می داد و در این مراکز توانایی‌های خودشان را با این گروه از جامعه تقسیم می‌کردند.

وی افزود: بهبودی زنان و کودکان آسیب دیده برای افراد داوطلب بسیار لذت بخش بود، به طور نمونه زمانی که یک کودک اوراق هویت به دست می‌آورد تا به ادامه تحصیل بپردازد و یک زندگی معمولی در پی آن داشته باشد، برای داوطلبان بسیار امیدوار کننده بود که متاسفانه اگر نگاهی به شرایط حاضر که بر مراکز حمایتی مردمی اعمال شده؛ داشته باشیم بسیار تلخ است، با توجه به این شرایط موجود دیگر افراد داوطلب کمتر در این مسیر حضور پیدا می‌کنند و حتی کسانی که از لحاظ مالی حامی بودند هم دل سرد خواهند شد.
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها