گروه بین الملل: اقدامات اخیر "فومیو کیشیدا" نخست وزیر مستعفی ژاپن به سمت نظامی سازی مجدد ژاپن بحث ها و ناراحتی های شدیدی را برانگیخته است. منتقدان استدلال می کنند که این سیاست ها ممکن است پیامدهای امنیتی عمیقی برای منطقه هند و اقیانوس آرام به همراه داشته باشد. آنان باور دارند که چنین اقداماتی می تواند با منشور ملل متحد به ویژه با ماده 107 آن مغایرت داشته باشد و نشان دهنده انحراف آشکار از موضع صلح طلبانه ژاپن پس از جنگ جهانی دوم است.
به گزارش فرارو به نقل از اینترنشنال پالسی دایجست؛سیاست های کیشیدا نشان دهنده یک تغییر چشمگیر در استراتژی دفاعی ژاپن می باشد که مدت هاست مبتنی بر اصول صلح طلبی که در قانون اساسی پس از جنگ و سه اصل غیر هسته ای آن ذکر شده بود تنثبیت شده است. این محور استراتژیک که با افزایش قابل توجه هزینههای دفاعی، نقش نظامی گسترده تر و مانورهای نظامی مشترک فشرده تر با ایالات متحده مشخص می شود زنگ خطرهای داخلی و بین المللی را به صدا درآورده است.
پیامدهای نظامی سازی مجدد ژاپن تحت رهبری کیشیدا به طور بالقوه بسیار گسترده است. موضع صلح طلبانه ژاپن و اتکا به اتحاد امنیتی ایالات متحده و ژاپن از لحاظ تاریخی به ثبات نسبی در منطقه کمک کرده بود. با این وجود، فشار کیشیدا برای تقویت قابلیتهای نظامی ژاپن و بازنگری در سیاستهای دفاعی آن کشور به ویژه از طریق برگزاری مانورهای نظامی مشترک با ایالات متحده تهدیدی برای برهم زدن این توازن ظریف است. افزایش قابل توجه بودجه دفاعی ژاپن همراه با برنامه هایی به منظور تقویت سخت افزار نظامی و توسعه استراتژی های دفاعی جدید آن کشور از سوی برخی بازیگران منطقه ای به عنوان یک تهدید بی ثبات کننده تلقی می شود.
چنین مانورهای نظامی مشترکی میان ژاپن و ایالات متحده با هدف بهبود قابلیت همکاری و آمادگی به طور خاص بحث برانگیز هستند. علیرغم آن که هدف از انجام آن مانورها تقویت همکاری های دفاعی است از دید برخی از قدرت های منطقه ای تحریک آمیز قلمداد می شوند. کشورهایی مانند چین و کره شمالی ممکن است این فعالیت ها را به عنوان چالش های مستقیم برای امنیت و حاکمیت خود تعبیر کنند که به طور بالقوه باعث اقدامات تلافی جویانه از سوی آنان می شود. این تهدید محسوس می تواند تنش های منطقه ای را تشدید کند و باعث آغاز رقابت تسلیحاتی تازه شده و سبب شود تا کشورهای همسایه قابلیت ها و استراتژی های نظامی خود را در پاسخ به وضعیت دفاعی پیشرفته ژاپن مجددا مورد ارزیابی قرار دهند.
علاوه بر این، نقش نظامی گسترده ژاپن ممکن است اتحادهای منطقه ای و پویایی های امنیتی را مجددا تنظیم کند. افزایش فعالیت های نظامی مشترک با ایالات متحده می تواند کشورهای همسایه را به سوی مشارکت های امنیتی قوی تر یا تسریع برنامه های نظامی خود سوق دهد. این تغییر چشم انداز میتواند منجر به ایجاد یک محیط امنیتی منطقه ای متلاشی تر و ناپایدارتر شود و تلاش ها برای حفظ ثبات و همکاری در اقیانوس هند و اقیانوس آرام را تضعیف کند.
منتقدان رویکرد تازه ژاپن استدلال می کنند که نظامی سازی مجدد ژاپن به طور مستقیم مفاد منشور ملل متحد به ویژه ماده 107 آن را به چالش می کشد. علیرغم آن که در آن ماده قید شده که حق دفاع از خود در صورت مواجهه با حمله مسلحانه برسمیت شناخته می شود اما بر اهمیت حفظ صلح و امنیت بین المللی تاکید کرده و اشاره شده که کشورهای عضو باید از اقداماتی که می تواند باعث تشدید درگیری ها شود اجتناب ورزند.
تعهد دیرینه ژاپن به صلح طلبی به عنوان بازتابی از پایبندی آن کشور به این اصول قلمداد شده است. برخی منتقدان سیاست های کیشیدا را که شامل افزایش هزینه های نظامی، افزایش قابلیت های دفاعی و مانورهای مشترک با ایالات متحده است انحراف از آن تعهد قلمداد می شود. گسترش فعالیت های نظامی ژاپن و ماهیت تحریک آمیز این مانورهای مشترک را می توان به مثابه تضعیف روح ماده 107 تعبیر کرد که به دنبال ایجاد توازن بین حق دفاع از خود با ضرورت حفظ صلح بین المللی است.
هم چنین، رویکرد کیشیدا می تواند پیامدهای مهمی برای جایگاه ژاپن در چارچوب سازمان ملل داشته باشد. جامعه بین الملل ممکن است این پرسش را مطرح سازد که آیا نظامی سازی مجدد ژاپن با تعهدات آن کشور تحت منشور سازمان ملل متحد همسو می شود و به طور بالقوه بر نقش آن کشور در بحث های دیپلماتیک و امنیت جهانی تاثیرگذار خواهد بود یا خیر.
درک ژاپن به عنوان یک قدرت نظامی به ویژه در ارتباط با فعالیت های نظامی مشترک آن کشور با ایالات متحده می تواند روابط ژاپن با سایر کشورهای عضو سازمان ملل را متشنج ساخته و مانع از توانایی آن کشور برای ارائه کمک سازنده در راستای تلاش های صورت گرفته به منظور تقویت صلح و امنیت بین المللی شود.
برنامه نظامی سازی مجدد کیشیدا در داخل ژاپن بحث های قابل توجهی را برانگیخته است. در حالی که برخی ژاپنی ها از قابلیت های دفاعی قوی تری در پاسخ به تهدیدات درک شده حمایت می کنند برخی دیگر نگران بازگشت احتمالی به نظامی گری و فرسایش هویت ژاپن پس از جنگ هستند. بیزاری تاریخی ژاپنی ها از نظامی شدن که با میراث آسیب های تروماتیک و همراه با روان زخم های ناشی از جنگ جهانی دوم شکل گرفته نقش مهمی در شکل دادن به نگرش داخلی در ژاپن نسبت به تغییرات اخیر در سیاستگذاری ها ایفا می کند.
"میتسوئو یوشیدا" استاد برجسته تاریخ نسبت به فراموش کردن بستر تاریخی نظامی گرایی گذشته ژاپن هشدار میدهد. او بر ایجاد توازن بین رشد نظامی و تلاش های دیپلماتیک به منظور جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته تاکید می کند. یوشیدا به نقل از "جورج سانتایانا" فیلسوف می گوید:"کسانی که نمی توانند گذشته را به خاطر آورند محکوم به تکرار آن هستند. ژاپن یک راه دارد راه صلح و رفاه. تاریخ چرخه ای است. اگر دوباره نظامی سازی را انتخاب کنیم با همان پیامدهای وخیم گذشته مواجه خواهیم شد".
در سطح بین المللی نظامیسازی مجدد ژاپن با نگرانی و ارزیابی موشکافانه مواجه می شود. کشورهای متحد ژاپن از جمله ایالات متحده ممکن است افزایش قابلیت های نظامی و مانورهای نظامی مشترک ژاپن را به مثابه تحولات مثبتی برای امنیت منطقه قلمداد کنند مشروط بر این که ترتیبات امنیتی موجود را تکمیل کرده و به بی ثباتی منطقه منجر نشوند. با این وجود، کشورهای هند و اقیانوس آرام به طور خاص کشورهایی که نارضایتی های تاریخی یا اختلافات ارضی با ژاپن دارند ممکن است این تحولات را با تردید و نگرانی دنبال کنند.
تصمیم کیشیدا برای نظامی سازی مجدد ژاپن و تشدید مانورهای نظامی مشترک با ایالات متحده چالشی پیچیده برای منطقه هند و اقیانوس آرام و جامعه بین المللی در سطح گسترده تر است. نگرانی های مهم شامل احتمال افزایش تنش های منطقه ای، مسابقه تسلیحاتی و پرسش هایی پیرامون پایبندی ژاپن به منشور سازمان ملل است. همان طور که ژاپن تغییر اساسی را در سیاستگذاری دفاعی خود انجام می دهد باید به دقت منافع امنیتی خود را با تعهدات تاریخی و تعهدات بین المللی اش متوازن سازد. جامعه جهانی بدون شک اقدامات ژاپن و تاثیر آن بر ثبات منطقه ای و صلح بین المللی را به دقت رصد خواهد کرد.