به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۰:۴۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۸ ساعت ۲۳:۲۷
کد مطلب : ۴۸۸۷۰۱

یارکشی آمریکا و چین در خاورمیانه

یارکشی آمریکا و چین در خاورمیانه
گروه بین الملل: گروهی از ناظران براین باورند که فرصت‌سازی چین از تنش‌ها در خاورمیانه موجب شده تا این بازیگر درگیر بازی پرهزینه‌ای شود؛ بازی که در صورت تداوم ترکش‌های مرگباری را بر این بازیگر وارد می‌کند.
به گزارش اقتصادنیوز، سال گذشته، دیپلمات‌های چینی توافق ایران و عربستان سعودی را میانجیگری کرده و بدین طریق موقعیت پکن را در خاورمیانه ارتقا دادند. چین امیدوار بود که این توافق زمینه ساز «موج آشتی» بزرگتر در منطقه و تقویت موقعیت این بازیگر شود.
اما حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل محاسبات پکن را تغییر داد. در باب موضوعاتی چون جاه طلبی‌های چین در خاورمیانه، موقعیت پکن در مناقشه اسرائیل و حماس، و معنای همه اینها برای منافع آمریکا در منطقه، زینب ریبوآ از موسسعه مطالعاتی هادسون میزبان گفتگو با جان لیعضو ارشد موسسه هادسون و توویا گرینگ، پژوهشگر بنیاد دایان و گیلدفورد گلیزر مرکز سیاست اسرائیل و چین در موسسه مطالعات امنیت ملی بود.
اقتصادنیوز این مصاحبه را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «پوست اندازی چینی/ از عادی‌سازی روابط ایران و عربستان تا اشتی‌کنان فتح و حماس؛ آیا مراسم آشتی‌کنان پکن معادلات امنیتی خاورمیانه را تغییر می‌دهد؟ / سلاح تازه پکن برای رویارویی با واشنگتن» منتشر و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
بازی چین با کارت ایران
توویا گرینگ در پاسخ به سوالی درباره نیاز چین به ایران و چرایی نزدیکی پکن به تهران گفت: شواهد نشان می‌دهد چین به دنبال افزایش نفوذش در منطقه و به‌ویژه ایران است. طبق گزارش رسانه‌ها، امروز چین بزرگ‌ترین واردکننده نفت ایران است که بیش از ۹۰ درصد از این منبع انرژی را به خود اختصاص داده است. از آنجایی که نفت ایران تحریم است راهکارهایی لحاظ شده که به واسطه‌اش نفت ایران وارد سواحل شرقی و سپس از طریق پالایشگاه‌هایی در چین فرآوری می‌شود. طبیعتا این راهکار، از منظر اقتصادی برای تهران نیز تعامل فرصت ساز است.
این تحلیلگر در ادامه افزود: در سال‌های اخیر، به جز این راه نجات اقتصادی، چین راه‌هایی را در اختیار تهران قرار داده تا محدودیت‌های ایران در عرصه جهانی و منطقه‌ای را کاهش دهد. من فکر می‌کنم مهم‌ترین آن‌ها پذیرش ایران در سازمان شانگهای و سپس بریکس پلاس و نهادینه‌سازی روابط با ایران برای یک قرارداد ۲۵ساله به عنوان بخشی از مشارکت استراتژیک جامع میان دو کشور است.
توویا خاطر نشان کرد، چین اکنون با پنج کشور دیگر مشارکت استراتژیک جامعی دارد. پکن روابط خود را با بحرین ارتقا داد. اما پیش از آن، چین در سال ۲۰۱۶، با عربستان سعودی و امارات، مشارکت راهبردی جامعی برقرار کرد. هرچند سرمایه‌گذاری‌های این بازیگر در این دو کشور عربی بیش از ایران است. با این همه نمی‌توان گفت که ایران کاملا به چین اعتماد دارد. با این همه و در میانه رقابت قدرت‌های بزرگ، چین تلاش دارد تا با استفاده از جنگ در غزه تعادل را برقرار کند. مراد برقراری تعادل بین فلسطینی‌ها یا اسرائیلی‌ها نیست، بلکه میان بازیگران خلیج فارس و ایران است. چرا که هرگونه بی‌ثباتی می‌تواند منافع پکن را به خطر بیاندازد.
از همین رو می‌توان گفت که تلاش برای عادی‌سازی روابط با ایران و بقیه منطقه و جهان عرب در قاب تلاش برای حفظ تعادل معنا می‌شود و این چیزی است که ما در همه این روابط و قراردادهای ۲۵ساله و نهادینه کردن روابط شاهدش هستیم. از سوی دیگر، به دلیل ویژگی‌های ایران به عنوان یک نیروی ضد هژمونیک در منطقه، من فکر می‌کنم که چین و روسیه برای تضعیف هژمونی ایالات متحده بیش از همه به تهران نیاز دارند. به بیانی دیگر نفرت مشترک آن‌ها از لیبرالیسم، از دخالت در امور داخلی و هژمونی ایالات متحده در جهان، به نظر من این گروه از بازیگران را در یک بستر قرار داده است.
راه دشوار «شی»
به باور جان لی هدف چین سخت کردن شرایط برای آمریکاست. به باورش وقتی می‌خواهید رهبر شوید، نه لزوماً یک هژمون، بلکه رهبر جهانی، یعنی مسئولیت‌هایی را بر عهده می‌گیرید، مسئولیت‌های نهادی، برای حفظ ثبات. سپس با نزدیک شدن به یک قدرت، اغلب از قدرت دیگر دورتر می‌شوید. این فقط واقعیت سیاست بین‌الملل است که ایالات متحده همیشه باید آن را متعادل کرده و با آن مبارزه کند. حالا اگر چین بخواهد به عنوان مثال وارد خاورمیانه شود، آن هم به عنوان بازیگر اصلی، تصمیمات سختی می‌بایست اتخاذ کند.
اگر به ایران نزدیک شود، روابطش با سایر کشورها آسیب خواهد دید و بالعکس. بنابراین نکته‌ای که من به آن اشاره می‌کنم این است که هرچه چین بیشتر در بخش‌های مختلف جهان درگیر شود، بیشتر درگیر پس لرزه‌های رویارویی‌ها خواهد شد. بنابراین تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که چینی‌ها واقعاً باید مراقب خواسته‌هایشان باشند، زیرا تبدیل شدن به قدرت بزرگ جهانی که رویای شی جین‌پینگ است، آسان محقق نمی‌شود.
توویا گرینگ نیز با لی موافق است و در این باره گفت: چین در حال حاضر در تلاش است تا بازی کم خطر را در منطقه و در سطح جهانی انجام دهد و از جهاتی اگر به این نظرسنجی‌ها نگاه کنید فکر می‌کنند که برنده است. اما وقتی جزئیات را غربال می‌کنید متوجه می‌شوید که چین وقتی ایالات متحده در عرصه دیپلماسی عمومی شکست می‌خورد، قدرت برای مانور بیشتر پیدا می‌کند. بنابراین نتایج نظرسنجی‌ها این نیست که به طور مثال اعراب می‌خواهند رهبری چین را بپذیرند، بلکه معنایش این است که در باب فلسطین نظرشان به نظر چین نزدیک‌تر است.
چین تلاش می‌کند تا به مرکز صحنه جهانی برسد، شی جین پینگ این خواسته را به عنوان ماموریت خود لحاظ کرده است. با این همه آنگونه که تحلیلگران چینی چون پروفسور یین گانگ از آکادمی علوم اجتماعی چین هشدار داد، اگر پکن مراقب نباشد درگیر پس لرزه‌های رویارویی‌ها خواهد شد. از طرفی دیگر این تحلیلگر با اشاره به اظهارات ضد و نقیض مقام‌های سعودی مدعی است، موج آشتی چینی ساختگی است. چرا که هنوز تضادها بین جهان عرب و ایران عریان است.
ترکش‌های یک رقابت
لی در ادامه این گفت و گو مدعی شد: ایالات متحده به عنوان قدرت جهانی، مسئولیت‌های جهانی سختی را بر عهده دارد و چالش‌ها را در سطحی وسیع قلمداد می‌کند. ایالات متحده برخلاف چین از استراتژی بزرگی پیروی نمی‌کنند، بلکه فقط از یک مشکل به مشکل دیگر پل می‌زند. از همین رو اگر نفوذ جهانی چین به رشد خود ادامه دهد، فضا تغییر خواهد کرد، چون دنیا جای ساده انگاری نیست. هنگامی که نفوذ جهانی افزایش یابد، مسئولیت‌های جهانی بسیار بسیار سخت خواهد شد. چین در حال تمرین مسئولیت‌پذیری است اما آمریکا در این زمینه منفعل است.
توویا نیز مدعی شد: اگر واقع بین باشیم، درک می‌کنیم که چین و ایالات متحده به طور فزاینده‌ای منطقه را به عنوان عرصه‌ای برای رقابت قدرت‌های بزرگ می‌بینند. در حالی که می‌توانند در باب موضوعاتی چون افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه همکاری‌های نزدیکی داشته باشند. با این حال بسیاری استدلال می‌کنند که خیلی دیر شده است. در چین بسیاری می‌گویند نمی‌توانند انتظار داشته باشند که اکنون سیاست‌های خود را تغییر دهند.
در شرایط کنونی فارغ از ایران، حملات انصار الله نیز می‌تواند به محوری برای همکاری تبدیل شود. با این همه شاهدیم که چین قصد دارد از نقض حاکمیت یمن توسط ایالات متحده انتقاد کند. علاوه بر این شاهدیم که تلاشی برای تغییر مسیر در ارتباط با ایران وجود ندارد. برعکس بالاخص در ارتباط با ایران دو قدرت به راحتی نمی‌توانند مسیر خود را تغییر دهند.
توویا در ادامه ادعایش آورد، من فکر می‌کنم که چین به بهره برداری و تضعیف ضامن امنیت این منطقه (آمریکا) ادامه خواهد داد. به باورم این یک اشتباه استراتژیک است، اما این انتخابی است که چین تحت رهبری شی جین‌پینگ دارد و آن‌ها این را بدون دخالت نظامی در خاورمیانه آن را دنبال خواهند کرد. حال اگر منطقه درگیر آشوب شود، نمی‌توان پیش بینی کرد که چین هدف چه ترکش‌هایی قرار خواهد گرفت.
بازی خطرناک چین
لی در ادامه مصاحبه تاکید دارد، چین مطمئناً مایل است که ایالات متحده از نظر نظامی و استراتژیک در جاهای دیگر خارج از تنگه تایوان و خارج از آسیا درگیر باشد. اما من فکر می‌کنم چینی‌ها در خاورمیانه درگیر بازی خطرناکی شده‌اند بالاخص آن که شاهد محور چین، ایران، روسیه هستیم. در این میان آنچه چین را از دو بازیگر دیگر متمایز می‌کند این است که پکن برخلاف تهران و مسکو هدف تحریم نیست.
نکته دیگر مرتبط است به اولویت‌های داخلی. حزب کمونیست چین نمی‌تواند از یک فاجعه اقتصادی جان سالم به در ببرد، بنابراین ایجاد مشکلات و حواس‌پرتی‌های جهانی برای ایالات متحده بسیار خوب است، اما وقوع جنگ منطقه‌ای در خاورمیانه موجب خواهد شد تا چین در سطح داخلی و بین‌المللی بسیار بیشتر از ایالات متحده، تحت فشار قرار بگیرد. پس جاه طلبی‌های «شی» می‌تواند برای او پرهزینه باشد.
توویا گرینگ نیز براین باور است که ماهیت روابط چین با خاورمیانه و با بقیه جنوب جهانی، به ویژه پس از ابتکار یک کمربند و یک جاده، بیش از همه بر محورهایی چون تجارت، سیاست‌های مالی و زیرساخت‌ها و سپس فن‌آوری‌ها و فناوری‌های سبز متمرکز است و اگر چین درگیر رویارویی به طور مثال با تایوان شود، سعی می‌کند خود را از سیستم اقتصادی دلاری شده و تحریم‌ها دور نگه دارد؛ به همان روشی که روسیه از سال ۲۰۱۴ به این سو تلاش کرده است. توویا در ادامه خاطر نشان کرد، چین به دنبال ویرانی نیست، بلکه از تنش‌ها در خاورمیانه، بهره برداری می‌کند.
علاوه بر این، در باب روابط اسرائیل با چین ذکر این نکته لازم است که فارغ از دوستی هزارساله چینی‌ها و یهودیان و ۳۰ سال روابط دیپلماتیک که اکنون وارد سی و دومین سال شده، نقاب از روی چین افتاده و امروز پکن نشان داده که حاضر است تل آویو را قربانی منافع خود کند.
با این همه ملاحظات سیاسی میان دو بازیگر نیز وجود دارد بالاخص به واسطه نیاز چین به فن آوری اسرائیل. از طرفی دیگر دو بازیگر می‌خواهند که بعد از پایان جنگ بار دیگر تعاملات تجاری دوجانبه‌شان را داشته باشند.
برچسب ها: خاورمیانه
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها