گروه سیاسی: روزنامه سازندگی در گزارشی به مناسبت تولد آیت الله هاشمی، به خاطرات او پرداخته است. در ادامه بخشی از این گزارش را می خوانید؛سوم شهریور، نودمین زادروز آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی بود. از هشت سال پیش که در آن غروب سرد زمستانی، پیکر بیجان او را از آب بیرون کشیدند، ایران عزیز حوادث بسیاری به چشم خود دید. وقایع تلخ ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و مخصوصاً پاییز غمبار ۱۴۰۱ حادث شد و اگر هاشمی زنده بود، آن زخمهای ناسور بر مام میهن زده نمیشد. او وقتی برجام به امضا رسید، نفس راحتی کشید؛ گرچه احتمال میداد بدخواهان ایران آن را برنتابند و در پی تخریبش باشند. او از زمان جنگ، پیگیر اصلاح روابط و رفع دشمنی و عداوت آمریکا بود؛ همان معضل بزرگی که مارکسیستها در دامن نظام اسلامی گذاشتند.
آیتالله اواخر پیشبینی میکرد که مساله زنان و جوانان و سبک زندگی آنها و مساله حجاب، مشکلساز خواهد شد و نظام باید زودتر برای آن تدبیری بیندیشد. برای همین دنبال راه چاره بود. او در این اندیشه بود که فردی از اعاظم حوزه قدم پیش بگذارد و برای حل آن خطشکن باشد. یک روز تصمیم گرفت به دیدار آیتالله جوادیآملی برود. درسهای حوزه تعطیل و او برای استراحت به دماوند رفته بود. آیتالله به دماوند رفت و ساعتی با آن مرجع نیکاندیش ملاقات کرد. از او به جد خواست، برای این کار مهم و حیاتی پیشقدم شود و نگذارد نظام مواجه با خیزش زنان و جوانان شود. خواسته بزرگی بود. اجل مهلت نداد تا مرد بحرانها، نظام را از این بحران بزرگ عبور دهد.
هاشمی چنان نقشی از خود بر تاریخ معاصر زده است که صحبت پیرامون انقلاب و نظام و روحانیت و سیاست، بدون یاد و حضور اساسی او امکانپذیر نیست. شاید یکی مهمترین کارهایش ۳۵ سال خاطرهنویسی روزانه باشد. کاری بسیار بزرگ و اثرگذار که هر روز که میگذرد، جلوههای تازهای از این میراث تاریخی و گنجینه اسرار نمایان میشود. تصور کنید، خاطرات آیتالله منتشر نشده بود؛ چقدر آگاهی ما از تاریخ ۵۰ سال اخیر ناقص میشد و درکیکه امروز داریم، متفاوت بود.
روز شنبه، اول فروردین ۱۳۶۰ تا روز شنبه، ۱۸ دی ۱۳۹۵ -یک روز قبل از رحلت- به مدت ۳۵ سال، آیتالله هاشمیرفسنجانی خاطرات خود را هر روز ثبت کرده است. تاکنون در تاریخ مدون ایران زمین و شاید دنیا، سیاستمدار و دولتمردی نبوده که چنین زمان طولانی، مداوم و منظمی یادداشت روزانه نوشته و از خود بر جای گذارده و در دوران حیات خود به دست چاپ سپرده باشد. اهمیت و مختصات این نوشتههای مختصر و گاه به ظاهر دوپهلو و مبهم در تاریخ معاصر ایران چیست؟ خاطرهنویسی همزاد عصر پیدایش مدرنیته است. ثبت لحظههای حساس تاریخی، بهویژه آنها که در سرنوشت یک ملت تاثیرگذارند و برخورد معرفتشناسانه با آنها، از کارکردهای اصلی خاطرهنویسی، بهعنوان یک گرایش ادبی-تاریخی مدرن است. سیرایتمیلز، جامعهشناس آمریکایی و صاحب سهگانه «نخبگان قدرت»، خاطرهنویسی را بهمثابه روشی برای تولید دانش میداند و توصیه میکند همه یک «دفتر یومیه» داشته باشند و منظم بنویسند.
به اعتقاد میلز، یادداشت روزانه، نشانهای از بلوغ روشنفکری است. او تجربه را یک منبع کار فکری اصیل میداند که ما از طریق ثبت خاطرات، به گسترش عادت خودبازتابی میپردازیم و یاد میگیریم که چگونه دنیای درونی خود را بیدار نگاه داریم. به اعتقاد میلز، اینکه گفته میشود «تجربه داشته باشید»، به این معناست که بتوانیم گذشته را در زمان حال قرار دهیم و به کار گیریم و راه اصلی بهکارگیری تجربه، ثبت خاطرات است.
خاطرهنویسی اساس معرفتشناختی دارد و روشی برای تبیین، توصیف و توضیح رفتار بهمثابه تجربه زیستی بشر و ارائه آن به صورت خلاق و نظاممند بهشمار میآید. خاطرهنویسی یک گام فراتر از تجربهکردن است، چراکه خاطرهنویس تلاش میکند آنچه را تجربه کرده است، بشناساند، شرح و توضیح دهد و آن را تبیین و توصیف کند. خاطرهنویسی، فراتر از سندیت تاریخی است؛ حتی فراتر از نوع ژانر ادبی برای توسعه خلاقیتهاست و امروز خاطرهنویسی به یک متد علمی تبدیل شده است.
مختصات خاطرات هاشمیرفسنجانی
مجموعه خاطرات هاشمیرفسنجانی گنجینهای بس ارزشمند برای تاریخ معاصر ایران است؛ به قول مسعود بهنود، از سه دوره از تاریخ معاصر ایران، سه کتاب مانده است که عبارتاند از: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه و خاطرات اسدالله علم و خاطرات هاشمیرفسنجانی که از اتاق خلوتهای قدرت، خاطره دستاول دارند؛ از این منظر، منابع دستاولی هستند که دوره ناصرالدینشاه و محمدرضاشاه و جمهوری اسلامی را بازنمایی میکنند. آثار دیگری که همین ادعا را داشتهاند، با اینها ارزش برابری ندارند. از این میان، اعتمادالسلطنه و اسدالله علم، نگران بودهاند که مبادا در زمان حیاتشان، نوشتهها به دست شاه و ماموران بیفتد و برای چاره کار، جادرجا جملاتی در ابراز وفاداری به شاه وقت باقی گذاشتهاند. خاطرات هاشمیرفسنجانی این خوف را ندارد، اما چون در زمان حیات نویسنده منتشر شده، از نگرانیهای دیگری سرشار است.
آیتالله هاشمی، سیاستمدار کلیدی نظام جمهوری اسلامی، از ابتدای انقلاب در بالاترین مناصب حضور داشته است. تصمیمگیریهای او در نظام جمهوری اسلامی، اهمیتی دستاول و تردیدناپذیر داشته و به همین دلیل، یادداشتهای روزانه آیتالله، منبعی بیبدیل برای درک درست تاریخ معاصر است و هیچ مورخی نمیتواند آن را نادیده بگیرد.
خاطرات آیتالله بیشتر از آنکه تحلیلی باشد، خبری است؛ یعنی ثبت ساده رویدادهای هر روز، بهنحوی که خواننده خاطرات امکان درک و تفسیر و تعبیر داشته باشد. مثلاً این خاطره را بخوانید: «عصر از ستاد کل نیروهای مسلح نامهای رسید که آیتالله خامنهای از من خواسته بودند، دولت با پیشنهاد کمیسیون دفاع، مبنی بر کم شدن دو درصد بودجه دستگاهها و اضافه شدن ۴۰ میلیارد تومان به بودجه نیروهای مسلح دخالت نکند. تلفنی با رهبری صحبت کردم. ایشان از این تصمیم منصرف شدند. مشکلات زیادی درست میکرد». این یک رویداد ثبت شده است. تفسیر و تأویلی ندارد، اما از نظر تاریخی دارای اهمیت است، چون فکتهایی را در اختیار مورخان قرار میدهد که از کنار هم قرار دادن آن میتوانند قضاوتهای مقرون به حقیقت، از یک دوره تاریخی به دست آورند.
خاطرات آیتالله، خودمانی و به دور از تکلف و ریاکاری است: «در خانه بودم و بیشتر تنها. مهدی و فرشته نزدیک ظهر آمدند، ولی برای ناهار نماندند. تنها خوردم. عصر عفت و محسن و فائزه و فاطی با بچههایشان از گنبد برگشتند؛ منزل شلوغ شد و رونق گرفت. فاطی سفره هفتسین را چید. سین کم داشتیم؛ کاظم رفت خرید و آورد» یا این خاطره: «عصر یک فیلم دیدم درباره آزادهای که مراجعت کرده و به خاطر سوختگی صورت زشت شده و نمیخواست به خانهاش برگردد و همسرش او را ببیند که با تدبیر دکتر روانشناس به خانه برگشت. خیلی گریه کردم؛ چندین دستمال اشک خیس شد».
در خاطرات آیتالله، اعضای خانواده، مخصوصاً همسرشان، خانم عفت مرعشی و مسائل مرتبط با آنها، نقش پررنگی دارند: «در سفر به قزاقستان، معلوم شد که همسر رئیسجمهور بهخاطر کسالت به استقبال عفت نیامده و برنامه ضیافت شام را لغو کرده است. عفت خیلی ناراحت بود و همه را هم ناراحت کرد» یا این خاطره: «ظهر عفت و محسن، ناهار در دفترم بودند. عفت بعد از ماهها که بهعنوان اعتراض به رئیس دفترم به دفترم نمیآمد، با وساطت پاسداران و خواهش آقای میرمحمدی (رئیس دفتر) آمده بود».
خاطرات آیتالله، اطلاعات نابی را در اختیار آیندگان قرار میدهد. این اطلاعات آنها را به رویداد مشخصی راهنمایی میکند و به خواننده دریافت تاریخی میبخشد. «آقای حیدر علیاف، [رئیسجمهور آذربایجان] گفت که منطقه زنگلان، زیر آتش ارامنه است و مردم برای فرار از ارس به طرف ایران میروند و عاجزانه استمداد کرد. پیشنهاد مشخص با اصرار این است که ما در جنگ بهنفع آنان شرکت کنیم و صریحاً میگویند، ما همه [کشور] آذربایجان را در اختیار شما میگذاریم و آمادهایم جمهوری اسلامی در آذربایجان تشکیل شود و بدون کمک ایران نمیتوانیم دفاع کنیم و امکان پیشرفت ارامنه تا باکو هم وجود دارد. گفتم این تصمیم بسیار بزرگی است که باید عواقب آن بررسی شود و باید در تهران بررسی کنیم و جواب دهیم».
خاطرات سبب میشود یک رویداد به صورت اصلی خود در دل تاریخ ماندگار شود. بسیاری از حوادث، به دلیل اینکه نقل نمیشوند، با وجود اهمیتی که دارند، از یادها میروند. خاطره میتواند جلوی تحریف تحولات تاریخی را بگیرد. خاطره، نقل رویداد است و میتواند نتیجه درستی از یک تحول ارائه دهد.
یا این خاطره مهم تاریخی: «فوراً با آیات مشکینی، خامنهای و امینی برای مذاکره با امام به جماران رفتیم. ساعت نهونیم شب رسیدیم. با اینکه امام معمولاً شبها ملاقات نمیدادند، ما را پذیرفتند. آیتالله خامنهای و من درباره ترجیح حفظ آیتالله منتظری صحبت کردیم؛ امام با جدیت رد کردند. پیشنهاد شد که لحن نامه تعدیل شود. این را هم نپذیرفتند. درخواست شد از صداوسیما پخش نشود، قبول نکردند. من پافشاری کردم. امام با مشاهده اشکهای من، گفتند که امشب صبر میکنند و پخش را به فردا میاندازند.
قانع نشدم و با اندوه از خدمت امام مرخص شدیم. آقایان به منزل ما آمدند و تا ساعت ۱۲ شب درباره راهکارها مذاکره کردیم. فردای آن شب تلخ، هنگام طلوع فجر، فرستاده امام به منزل من آمد و گفت امام فرمودهاند، فلانی دیشب با ناراحتی رفت؛ به او بگو که از انتشار نامه منصرف شدهام، نگران نباش». خاطرات آیتالله گاه حالت پندواندرز هم دارد و میتواند به نسلهای آینده، پندهای سودمندی را تقدیم کند. «اگر بخواهند مساله لبنان را حل کنند، راه دارد. راه مشخص است. آزادی گروگانها راهحل دارد. راهحل عاقلانه و مدبرانه دارد. با این قلدریها و این برخوردهای مغرورانه و با ستمگری نمیتوانید مساله آنجا را حل کنید. بیایید عاقلانه وارد شوید. ما هم کمک میکنیم، مسائل آنجا را حل کنیم که مردم منطقه بتوانند در صلح و صفا زندگی بکنند».
خاطرات صرفاً نقل یک رویداد برای سرگرمی نیست، بلکه خود دانشنامه کوچکی است که معلومات بسیار ارزشمندی از یک دوره تاریخی به خواننده میدهد. این خاطره را بخوانید: «[حضرت امام] چشمشان را باز کردند و شمرده با صدای ضعیف اضافه کردند: اگر متحد باشید، انقلاب پیشرفت میکند. مکثی کردند و ادامه دادند: بهخصوص بین شما و آقای خامنهای، نگذارید خنّاسان بین شما و ایشان فتنه کنند». یا این خاطره مربوط به ترور دوم آیتالله: «برای مراسم آغاز جشنهای دهه فجر به مرقد امام رفتیم. چند دقیقه از صحبت من نگذشته بود که صدای چهار شلیک تیر از راه دور شنیده شد. اول خیال کردم لامپهای برق ترکیده، ولی شعارهای مرگ بر منافق و تجمع مردم در ضلع غربی مرقد، روشن کرد که گلوله شلیک شده. ولی من تعادلم را حفظ کردم. احمدآقا هم از پشت پرده آمد و تا آخر صحبت کنار من ایستاد. خوشبختانه خونسردی خود را بهخوبی حفظ کردم».
و این خاطره مشهور: «از خاطرات جالب امروز، اظهارات علی، فرزند فاطمه است که چون او را از رفتن به لب بام نهی کردم، رنجید و به مادرش گفته میخواهد به دکتر جاسبی رای بدهد، چون باباجون با او دعوا کرده! از بچه سه ساله اظهارات جالبی است».
شخصیتهای پررنگ در خاطرات آیتالله، در ۱۰ جلد نخست مجموعه، اغلب فعالان انقلاب و فرماندهان و دستاندرکاران جنگ هستند. امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، در رأس شخصیتهای این دوره از خاطرات هاشمی قرار دارد و بخش مهمی از یادداشتها را دیدارهای او -بهعنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا- با رهبر انقلاب تشکیل میدهد.
در ۱۰ جلد بعدی، اغلب کارگزاران نظام، وزیران، سران احزاب و تشکلها، متولیان اقتصاد کشور و دستاندرکاران سیاست خارجی، در خاطرات برجسته هستند. ملاقاتهای مستمر و پربار با آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، ازجمله مهمترین موارد است. همچنین سفرهای متعدد داخلی و خارجی و مسائل عنوان شده در آنها، مخصوصاً مواردی که در ملاقات با برخی شخصیتها، ازجمله ملاقاتهای مستمر با آقای صفرمراد نیازف، رئیسجمهور ترکمنستان، درباره مسائل منطقهای و بینالمللی، بهکرات مطرح و در مجموعه خاطرات ثبت شده، بسیار مهم و دارای ارزش تاریخی است.