گروه بین الملل: جمعه گذشته ۳۰ اوت سومین سالگرد خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان و پایان اولین کارزار ایالات متحده در آنچه «جنگ جهانی علیه تروریسم» خوانده شد، بود؛ کارزاری که با توجه به شواهد میدانی، در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده است.
فاکس نیوز در گزارشی به همین مناسبت به نقل از یک فرمانده سابق ارتش افغانستان مدعی شده است که طالبان و القاعده ضمن گسترش روابط خود با ایران همچنان تهدیدهای بالقوهای علیه ایالات متحده به حساب میآیند.
در این گزارش با اشاره به جنگ بیست ساله آمریکا علیه تروریسم در افغانستان آمده است: این جنگ که منجر به کشته شدن بیش از ۶۲۰۰ سرباز و پیمانکار آمریکایی، بیش از ۱۱۰۰ سرباز نیروهای متحد، ۷۰ هزار نظامی و پلیس افغان و بیش از ۴۶ هزار و سیصد غیرنظامی افغان شد، در نهایت به فروپاشی افغانستان و افتادن آن به دامان طالبان انجامید و سبب شد که این کشور پناهگاهی امن برای القاعده باشد.
نویسنده گزارش سپس به بخشی از اظهارات سمیع سادات، ژنرال سابق ارتش افغانستان اشاره میکند که مدعی شده است افغانستان پس از سقوط به دست طالبان به «کانون تروریسم» تبدیل شده است.
سمیع سادات، در کتابی تحت عنوان «آخرین فرمانده: نبرد کنونی و آینده برای افغانستان» آورده است: با وجود هزینه بیش از ۲.۳ تریلیون دلاری برای جنگ در افغانستان و اعلام جو بایدن مبنی بر اینکه القاعده «از بین رفته است»، گروه تروریستی القاعده اکنون قویتر از دوران قبل از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ است.
این افسر سابق افغان که نزدیک به دو دهه در ارتش و دستگاه امنیتی کشورش خدمت کرده است، به فاکس نیوز میگوید: « حدود ۵۰ هزار عضو القاعده و گروههای وابسته به آن در افغانستان حضور دارند که بیشتر آنها طی سه سال گذشته برای عملیاتهای خارج از کشور آموزش دیدهاند.» فاکس نیوز در گزارش خود تاکید دارد که نمیتواند به طور مستقل شمار دقیق اعضای القاعده در داخل و خارج افغانستان را تأیید کند، هرچند رقم ذکر شده توسط سمیع سادات تنها نصف تعداد اعضای القاعده است که او معتقد است در سراسر جهان عرب پراکنده شدهاند؛ این میزان به طرز شوکآوری با ۴ هزار عضو القاعده در زمان قبل از حملات ۱۱ سپتامبر متفاوت است. گفته می شود این سازمان تروریستی حدود ۶۰ پایگاه در ۱۹ کشور دارد، از جمله حداقل ۱۲ اردوگاه آموزشی در افغانستان که پس از خروج ایالات متحده تأسیس شدهاند.
سمیع سادات در کتاب خود میافزاید که به القاعده امکان داده شد تا به همراه طالبان در سال ۲۰۲۱ افغانستان را پس بگیرند.
وی در این خصوص آورده است: «القاعده نه تنها زنده ماند، بلکه خود را با سیاستهای متغیر دولتهای آمریکایی تطبیق داد؛ منتظر خروج غرب از عراق و افغانستان ماند و تماشاگر حمله ایالات متحده به گروه خلافت اسلامی در خاورمیانه شد که رقیب آنها به حساب میآمد.»بر اساس ارزیابی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، القاعده با وجود برخورداری از شمار قابل توجه نیروهای عضو، در حال حاضر قادر به انجام حملات طولانی مدت نیست.
اگر چه کارشناسان امنیتی در گفتگو با فاکس نیوز این ارزیابی را به چالش کشیدند و سمیع سادات نیز مدعی شده که القاعده هم اکنون قادر به انجام یک «حمله بزرگ» است. القاعده، مانند بسیاری از گروهها و سازمانهای تروریستی، مدتها برای آسیب رساندن گسترده به جمعیتهای غیرنظامی، به روشهای نسبتاً ساده و کمتر پیچیده از حملات تکیه داشت.
اما اکنون یک تفاوت عمده وجود دارد که سب تمایز گروه القاعده امروز با سازمان تروریستی عامل حملات ۱۱ سپتامبر میشود و آن هم برخورداری از حمایت دولت-ملتها است.
طبق گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر که پس از این حادثه در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد، القاعده در اواخر دهه ۱۹۹۰ عمدتاً توسط تسهیلکنندههای مالی خصوصی در سراسر منطقه خلیج فارس تأمین مالی میشد؛ منابع مالی قابل اتکایی که به انتقال پول به این گروه کمک میکردند.
این کمیسیون همچنین در گزارش خود آورده است که «هیچ مدرک قانعکنندهای» برای اثبات دریافت هرگونه بودجه از دولتهای خارجی توسط این گروه تروریستی در آستانه حمله پیدا نکرده است. این یافتهها با گزارشهای دولتی درباره القاعده در چند سال گذشته تفاوت چشمگیری دارد.
تنها چند روز قبل از خروج دولت ترامپ از کاخ سفید، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا، روز ۱۲ ژانویه ۲۰۲۱ طی سخنانی مدعی شد که «القاعده پایگاه اصلی جدیدی پیدا کرده است: ایران.»پمپئو مدعی شد که این اطلاعات حداقل یک سال پس از کشته شدن ابو محمد المصری، عضو القاعده و طراح حملات سال ۱۹۹۸ به سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا، در تهران بدست آمده است.
این یافته در ابتدا مقامات دستگاه امنیتی آمریکا را شگفتزده کرد، زیرا با توجه به اختلافات دیرینه میان سازمان تروریستی سنی و کشور شیعه، چنین همکاری غیرمنتظره بود.
فاکسنیوز در ادامه این گزارش آورده است: «اما پناه دادن ایران به تروریستهای القاعده، هشداری در خصوص آغاز عصری جدید در مبارزه با افراطگرایی اسلامی بود ونشان داد که تهران در پناه دادن و مسلح کردن نه تنها گروههای تروریستی شیعه، بلکه القاعده و طالبان نیز به شدت درگیر شده است.»
نویسنده گزارش همچنین مدعی است: «پس از خروج ایالات متحده از افغانستان، گزارشهایی منتشر شد که نشان میداد ایران نه تنها در تلاش برای متحد شدن علیه ایالات متحده و متحدان غربیاش، روابط خود را با طالبان بهبود بخشیده، بلکه از سال ۲۰۰۹ نیز به طالبان کمک تسلیحاتی کرده است.»سمیع سادات به فاکسنیوز میگوید: «ایران، یکی از نخستین کشورهایی بود که روابط خود را با طالبان عادی کرد و دست به اخراج افغانهایی زد که از ایالات متحده حمایت میکردند و پس از تسلط طالبان از کشورشان گریخته بودند؛ این اقدام سبب دستگیری این افراد توسط طالبان و حتی اعدام آنها شد.»
بنا به ادعای این فرمانده سابق ارتش افغانستان: «در اکتبر ۲۰۲۱، بلافاصله پس از سقوط افغانستان، جلسهای در تهران برگزار شد که در آن اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سیفالعدل، فرمانده وقت عملیات بینالمللی القاعده (که هماکنون رهبر القاعده است)، و نماینده طالبان، ملا عبدالحکیم مجاهد، حضور داشتند.»
وی در ادامه مدعی میشود که تهران در این نشست ضمن پیشنهاد تامین مالی «بازسازی و جذب نیرو برای» القاعده، طالبان را به ارتشسازی تشویق میکند و وعده میدهد برای آموزش نیرو فضایی در اختیار این گروه قرار دهد.
سمیع سادات با اشاره به یکی از اولین آتشبسها که میان شیعیان حوثی در یمن و سنیهای القاعده در سراسر شبهجزیره عربستان شکل گرفت، گفت: «آنها روند صلح را آغاز کردند و بین این گروهها در سراسر خاورمیانه میانجیگری کردند. آنها گفتند میتوانند از جنگجویان، اطلاعات و امکانات یکدیگر برای انجام حملات علیه آمریکا استفاده کنند.»
سادات که گفته میشود آخرین فرمانده افغان بود که پس از فرار اشرف غنی، رئیس جمهوری سابق افغانستان از کابل در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، همچنان با طالبان میجنگید، توضیح داد که چگونه مجموعهای از تصمیمات استراتژیک و عملیاتی ضعیف در افغانستان که بواسطه هرج و مرج و اختلافات سیاسی در آمریکا بر این کشور دیکته میشد، پیامدهای ویرانگری نه تنها برای افغانستان بلکه برای امنیت جهانی داشت.ایالات متحده حمله به القاعده و طالبان را اکتبر سال ۲۰۰۱ بلافاصله پس از حملات ۱۱ سپتامبر آغاز کرد.
این در حالیست که پس از هفت سال جنگ، تنها یک سوم زمانی که ارتش ایالات متحده در افغانستان سپری کرد، آمریکاییها از جنگ خسته شده بودند.
تلاش برای محدود کردن عملیات جنگی در دولت اوباما، به دنبال آن توافق ناکام بین دولت ترامپ و طالبان که دولت افغانستان را غافلگیر و گروه جنگجو را قدرتمند کرد به اضافه امتناع رئیس جمهور بایدن برای بازنگری در استراتژی بلند مدت آمریکا در افغانستان، سبب تضعیف نیروهای ارتش افغانستان و سلب حمایت هوایی از سوی آمریکا شد؛ عواملی که با از دست رفتن روحیه مقاومت و ادامه حملات طالبان زمینه شکست و فروپاشی دولت سابق در افغانستان را فراهم کرد.سمیع سادات میافزاید: «جنگ شکست خورد نه به این دلیل که طالبان قوی بودند، بلکه به این دلیل که جنگ برای بیست سال به عنوان یک مداخله کوتاه مدت نظامی تلقی میشد.»
احساسات کلی در ایالات متحده که چندین دولت از هر دو جناح را در بر میگرفت، بیشتر به سوی توقف جنگهای «بی پایان» اسلامگرایی افراطی متمایل بود.
اما سادات چنین استدلال میکند که ناتوانی واشنگتن در سرنگونی طالبان، مقابله با کشورهای حامی مانند ایران و حمایت مستمر از نیروهای افغان که از دولت دموکراتیک نوپای خود محافظت میکنند، باعث شده است که گروههای تروریستی انگیزه بیشتری پیدا کنند و با دشمنان غرب مانند ایران، کره شمالی، روسیه و چین وارد ارتباط شوند.وی در کتاب خود مینویسد: «افغانستان بار دیگر تحت حکومت طالبان، کانون تروریسم بینالمللی» شده است.
سمیع سادات که خود را یک «ژنرال بدون ارتش» میخواند، میافزاید: «ما و کسانی که از کشور رفتیم، تحصیلات و تجربیات خود را با خود بردیم و اکنون اشتیاق سوزانی برای بازگشت داریم. نسل جدید، نسل من، انگیزه زیادی برای بازپسگیری افغانستان و تغییر همیشگی کشور در جهت صلح و رفاه دارد.»