گروه ورزشی: سالهاست که تیم اول ایران پیر شده؛ آنقدر فاحش و واضح که تیم ملی در جامجهانی ۲۰۲۲ پیرترین تیم مسابقات و در جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳ دومین تیم سالمند تورنمنت لقب گرفت. خب بسیار واضح است که شرایط خوب نیست و زنگ خطر به صدا در آمده؛ مخصوصا وقتی اخبار مربوط به میانگین سنی پایین رقبایی همچون ازبکستان را میشنویم. با وجود همه این انتقادها، اسکلت اصلی تیم ملی همچنان پیر است و کوشش محسوسی هم برای تغییر شرایط صورت نمیگیرد. عجیبتر آنکه تیم ملی و باشگاهها مدام توپ جوانگرایی را توی زمین هم میاندازند.
در دوران کارلوس کیروش، امیر قلعهنویی منتقد سرسخت میانگین سنی بالای تیم ملی بود و به دفعات این موضوع را ابراز کرد. مصاحبههایش هم هست و همهچیز روشن است. با این حال از زمانی که خودش بر مسند کار قرار گرفت، به کلی تغییر عقیده داد. در این مدت چندین مصاحبه از او و نزدیکان و مدافعانش منتشر شد که در آنها به وضوح تاکید کرده جوانگرایی وظیفه تیم ملی نیست و در باشگاهها باید اتفاق بیفتد. مثلا این چند خط را از قول خود امیر بخوانید: «تیم ملی نباید جوانگرایی کند، بلکه این کارها باید در باشگاهها انجام شود و ما نیز ماحصل آن را به تیم ملی بیاوریم.»
مشکل، اما اینجاست که باشگاهها هم زیر بار چنین مسالهای نمیروند. همین تازگی، بعد از توقف استقلال برابر ملوان در هفته دوم لیگ برتر، جواد نکونام مدعی شد دستش خالی است و در توضیح این موضوع گفت: «بازیکن زیر ۲۱ سال آمادگی بازی در تیمهای بزرگ را ندارد.» در این میان ظاهرا کمترین اهمیتی هم ندارد که لامین یامال ۱۷ ساله تیم ملی اسپانیا را قهرمان یورو کرد! خواسته یا ناخواسته، فلسفه پرسپولیس هم در این سالها تقریبا همین بوده و قهرمان سنتی لیگ برتر ایران، حالا در محاصره بازیکنان بالای ۳۰ سال در آمده است. در مثالی دیگر، همین حالا سه بازیکن هجومی یحیی گلمحمدی در فولاد، پریرا ۴۰ ساله، امین قاسمینژاد ۳۷ ساله و ساسان انصاری ۳۳ ساله هستند که روی هم ۱۱۰ سال دارند!
خب پرسش اینجاست که در این صورت چه کسی و در کجا باید به بازیکنان جوان بها بدهد؟ حتی بعضی مربیان تیمهای کوچکتر هم میترسند مبادا با بازی دادن به بیتجربهها شکست بخورند و پستشان را از دست بدهند. به این ترتیب روشن است که آینده چندان خوبی انتظار فوتبال ایران را نمیکشد و هر روز شاهد رویش استعدادهای کمتری خواهیم بود. پینوشت: به اعتقاد ما جوانگرایی، هم باید در تیم ملی و هم در باشگاهها بهطور همزمان صورت بگیرد. بر خلاف ادعای امیر قلعهنویی، ما در تیم ملی نمونههایی داشتیم که این کار را به شکلی چشمگیر انجام دادند، از جمله محمد مایلیکهن که میانههای دهه هفتاد با دعوت از بازیکنان جوانی همچون کریم باقری، مهدی مهدویکیا، داریوش یزدانی، نیما نکیسا، علی موسوی، مهرداد میناوند و... برای سالها یک اسکلت محکم برای تیم ملی به ارث گذاشت.