گروه بینالملل: استیون کوک در یادداشتی در نشریه فارن پالیسی نوشت: تابستان امسال در منطقه خاورمیانه تابستانی داغ بوده و تاثیرات آن در حال گسترش به سایر نقاط جهان است.به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: در طی ده ماه گذشته، توجه جهانی معطوف اسرائیل و نوار غزه بوده و جنگی که در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با حمله حماس به اسرائیل آغاز شد. اما این منازعه بر بحران دیگری که منطقه را تهدید میکند سایه افکنده است: گرمای شدید و کمبود منابع آبی.
در اواسط ماه جولای، شاخص گرما در دوبی به ۱۴۴ درجه فارنهایت رسید. در اواخر ماه ژوئن مسجدالحرام در مکه دمای ۱۲۵ درجه فارنهایت را به ثبت رساند. این گرما با موسم حج همزمان بود. در اثر موج گرما بیش از ۱۳۰۰ حاجی جان خود را از دست دادند. در مصر نیز دمای هوا از ماه میتاکنون به ندرت به زیر ۱۰۰ درجه رسیده است.
دمای هوا در منطقه خلیج فارس گرمتر بوده و در مناطق ساحلی ایران و امارات دمای واقعی ۱۵۸ درجه احساس شده است. این گرمای بی امان در این فصل از سال، از "دمای حباب خیس" که اگر انسان ۶ ساعت در معرض آن قرار بگیرد منجر به گرمازدگی و مرگ میشود نیز فراتر بوده است.
بانک جهانی برآورد کرده که تا سال ۲۰۵۰ میلادی، کمبود منابع آبی منجر به کاهش ۱۴ درصدی تولید ناخالص داخلی در منطقه خواهد شد. گزارشی که یونیسف در سال ۲۰۲۱ منتشر کرد نشان میدهد که منابع آبی مصر ممکن است تا سال ۲۰۲۵ به اتمام برسد و رودخانه نیل تحت فشار ویژهای قرار گیرد. تنش آبی در کشورهایی نظیر مصر با محدود شدن جریان آب نیل به دلیل احداث سد بزرگ رنسانس اتیوپی تشدید شده است. سوریه و ترکیه نیز سال هاست بر سر احداث سدهایی بر روی رودخانههای دجله و فرات از سوی ترکیه درگیر اختلافات آبی هستند. از جمله مسائل محل اختلاف بین اسرائیلیها و فلسطینیان نیز مسئله آب است و اینکه چه کسی حق برداشت از آبخوان کوهستانی کرانه باختری را دارد.
علاوه بر تهدیدی که گرمای شدید هوا متوجه جان و معیشت مردم خاورمیانه و شمال آفریقا میسازد، گرمتر شدن دمای منطقه این پتانسیل را دارد که سبب بی ثباتی سیاسی در آنسوی مرزهای این منطقه شود.
اساسا آژانسهای جاسوسی دولت آمریکا معتقدند برقراری یک رابطه علی بین تغییرات اقلیمی و بروز جنگ و بی ثباتی امری دشوار است، زیرا متغیرهای بسیار زیادی وجود دارند که به بروز جنگ منجر میشوند.
اما یک مشکل واضعتر و مهمتر این است که مردم چگونه خود را با افزایش دما و کمبود منابع آبی تطبیق میدهند. آنها به مکانهایی با دمای پایینتر و آب بیشتر مهاجرت میکنند. بر اساس آمارهای بانک جهانی، ۱۹ میلیون نفر یعنی حدود ۹ درصد از جمعیت محلی شمال آفریقا تا سال ۲۰۵۰ میلادی به دلیل بحران اقلیمی آواره خواهند شد؛ و برای مردم منطقه مقصد انتخابی جایگزین جایی نیست جز اروپا.
البته در این میان برخی سناریوهای خوش بینانه نیز وجود دارند: اولا، این احتمال وجود دارد که تغییرات سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی ایجاد شود که تعداد مهاجران را محدود کند. ثانیا، همه افراد در حال جابجایی به دلیل تغییرات آب و هوایی مهاجرت نمیکنند؛ و در نهایت، برخی از این آوارگان با توجه به منابع مورد نیاز برای عبور از دریای مدیترانه، جایی در منطقه خواهند ماند. (این مسئله خود مجموعهای از مشکلات را ایجاد میکند.
آوارگان داخلی، که عموما در مناطق شهری ساکن میشوند، بر بودجه و زیرساختهای مکانهایی که منابع و ظرفیتشان برای جذب مهاجران محدود است فشار وارد میآورند.) ثالثا، با وجود همه اینها مهاجرت در مفهومی انتزاعی برای کشورهای اتحادیه اروپا که جمعیت سالخوردهای دارند و برای تامین منابع مالی شبکههای تامین اجتماعی خود به کارگر نیاز دارند پدیدیای مثبت تلقی میشود. با این حال، این ادعا که مهاجران مزایایی را برای جامعه به ارمغان میآورند برای تعداد قابل توجهی از اروپاییها که مخالف ورود تعداد زیادی تازه وارد به کشورهایشان هستند، گزاره قانع کنندهای نیست.
حزب جبهه ملی فرانسه که مدتها با مواضع فاشیستی و انکار هولوکاست شناخته میشد، به دلیل مخالفت با پدیده مهاجرت به ویژه از مبدا کشورهای اسلامی به یک نیروی مهم در عرصه سیاسی فرانسه تبدیل شده است. ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان، به عنوان نماد مخالفت با لیبرالیسم اروپایی، سیستم استبدادی خود را بر اساس ترس از تهدیدی که مهاجران متوجه جامعه مجارستان میکنند بنا کرده است.
برگزیت که در سال ۲۰۱۶ رای دهندگان بریتانیایی با آن موافقت کردند، درباره موضوعات متعددی بود، اما مهاجرت، نیروی محرکه اصلی تصمیم بی محابای انگلیس به ترک اتحادیه اروپا بود.
ایالات متحده منافع زیادی در یک اروپای باثبات، یکپارچه، آزاد و مرفه دارد. ظهور و موفقیت احزاب بیگانه هراس، فاشیست و نزدیک به فاشیسم که دارای هدفی مشترک با دشمنان لیبرالیسم غربی هستند تهدیدی برای منافع اصلی ایالات متحده به شمار میرود. به همین دلیل است که واشنگتن باید در جهت جلوگیری از مهاجرت دسته جمعی به اروپا تلاش نماید. ایالات متحده نمیتواند برای جلوگیری از منازعاتی نظیر آنچه در سودان در جریان دارد که یکی از عوامل مهاجرت به شمار میروند اقدام چندانی صورت دهد، اما سیاستگذاران آمریکایی میتوانند در زمینه بحران اقلیمی که به افزایش تعداد متقاضیان مهاجرت به اروپا کمک میکند اقدامات موثری را صورت دهند.
این امر مستلزم افزایش کمکهای مالی یا پروژههای زیرساختی سازگار با محیط زیست نیست، بلکه به اقدامی مقرون به صرفهتر و تاثیرگذارتر نیاز دارد و آن دیپلماسی خلاق است.گرمای شدید موجب تشدید مشکل کمبود آب میشود و به همین دلیل مردم به مهاجرت روی میآورند. ایالات متحده با استفاده از تجربه و تخصص فنی خود در زمینه مدیریت منابع آبی در غرب این کشور که به نحو فزایندهای در حال گرم شدن است، میتواند نقش مفیدی را در کمک به کشورهای خاورمیانه ایفا نماید تا بتوانند مدیریت بهتری روی منابع آبی موجود خود داشته باشند.
واشنگتن ممکن است وسوسه شود که به سمت تلاش برای حل مشکل کمبود آب از طریق یک دستور کار محیط زیستی گستردهتر برای خاورمیانه حرکت کند. اما این دقیقا کاری است که مقامهای آمریکایی نباید انجام دهند. واشنگتن باید بر روی مسائلی متمرکز شود که شانس واقع بینانهای برای موفقیت و اثربخشی داشته باشند.
ایالات متحده نمیتواند کار چندانی درباره گرمای شدید هوا انجام دهد. کاهش سطح گازهای گلخانهای نیز یک دغدغه اساسی در این منطقه نیست، زیرا خاورمیانه گاز گلخانهای آنچنان زیادی تولید نمیکند. با این حال آب مسئلهای بسیار مهم و حیاتی است و این حوزهای است که واشنگتن در آن تخصص دارد. در واقع، کمک به انعقاد موافقتنامههایی برای مدیریت کمبود آب در خاورمیانه راهی کم هزینهتر است که ایالات متحده میتواند انحرافات سیاست اروپا را کاهش دهد و به شکل دهی نظم آینده جهانی کمک نماید.