به روز شده در ۱۴۰۳/۰۶/۳۱ - ۱۴:۳۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۳۱ ساعت ۱۲:۳۲
کد مطلب : ۴۹۲۰۶۴
خانه‌های اشتراکی، سرپناه یا تله اقتصادی؟

بحران مسکن و اشتراکی‌نشینی؛ راه‌حلی موقت یا کابوسی دائمی؟

بحران مسکن و اشتراکی‌نشینی؛ راه‌حلی موقت یا کابوسی دائمی؟
گروه اقتصادی: اگر فکر می‌کنید بحران مسکن فقط یک ترکیب تکراری است که هر از چند گاهی در اخبار می‌شنوید، دوباره فکر کنید. حقیقت تلخ این است که بازی اجاره‌نشینی در تهران دیگر به یک گزینه اختیاری ختم نمی‌شود، بلکه به زنجیری گره‌خورده با هزینه‌های هنگفت تبدیل شده که حتی طبقات متوسط هم از آن رهایی ندارند.

به گزارش اقتصاد24،در این مسیر، خانه‌های اشتراکی به جای راه‌حلی برای همزیستی مسالمت‌آمیز، تبدیل به چاره‌ای ناگزیر شده‌اند؛ جایی که میز شام با غریبه‌ها، صدا‌های تلویزیون همسایه و اختلاف نظر‌ها در مورد دمای اتاق، بخشی از زندگی روزمره می‌شود.

وقتی اجاره‌ها سر به فلک می‌کشند و قیمت‌ها به عدد‌هایی می‌رسد که گویا از آینده‌ای خیالی خبر می‌دهند، هم‌خانه شدن دیگر یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت است. اگرچه در ظاهر، خانه‌های اشتراکی شاید به عنوان راه‌حلی موقت مطرح شوند، اما زیر پوست این تغییر، یک مسئله ساختاری پنهان است: عدم توازن بین قدرت خرید مردم و سیاست‌گذاری‌های ناپایدار در بخش مسکن. این اشتراک‌گذاری‌ها نماد همبستگی نیستند؛ بلکه تابلویی از فروپاشی تدریجی اقتصادی است که در آن، حتی رویا‌های کوچک یک خانه مستقل هم زیر بار اجاره‌ها له شده است.
 
وقتی زندگی تبدیل به هزینه‌های مشترک می‌شود!
در شرایطی که خرید خانه به رؤیای محال نسل جوان تبدیل شده، خانه‌های اشتراکی به نظر یک راه‌حل موقت و البته ناگزیر برای بسیاری از اقشار شده است. اما پشت این سرپناه ظاهری، حقایقی تلخ و پرسش‌هایی بی‌پاسخ پنهان است. در این خانه‌ها، حریم خصوصی از معنا به دور است و عوض کردن هم‌خانه‌ها ممکن است به پدیده‌ای شبیه به سازمان‌دهی اضطراری تبدیل شود. زندگی در این فضاها، که در آن هیچ‌کس مالک کامل نیست، به تضاد‌های اجتماعی و فکری دامن می‌زند و شاید تنها چیزی که به اشتراک گذاشته نمی‌شود، حس راحتی و آرامش است.

هزینه‌های هم‌خانه‌ای، یک ریال صرفه‌جویی، ده‌ها ریال هزینه پنهان
یکی از جذابیت‌های ظاهری خانه‌های اشتراکی، تقسیم هزینه‌هاست، اما بیایید واقعیت را ببینیم؛ هزینه‌های پنهانی که در این مدل زندگی به وجود می‌آیند، بیشتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر می‌رسد. از اختلاف بر سر پرداخت‌ها گرفته تا هزینه‌های روانی ناشی از هم‌زیستی با افرادی که شاید تنها نقطه اشتراک‌شان، جیب خالی است! منازعات درباره قوانین خانه و حتی مسائل بهداشتی می‌تواند به مشکلات عمده‌ای تبدیل شود که زندگی روزمره را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. به علاوه، هزینه‌های اقتصادی این مدل زندگی نیز اغلب بیشتر از آن چیزی است که تصور می‌شود.

پرداخت‌های مشترک برای اجاره، قبض‌ها و هزینه‌های غیرمنتظره، به راحتی می‌تواند منجر به بحران مالی و استرس‌های بزرگتری شود که تحت تأثیر هزینه‌های عمومی قرار دارد. آیا این مدل زندگی واقعاً اقتصادی‌تر است یا تنها توهمی از کاهش هزینه‌ها است؟ هم‌خانه شدن، اگر چه ممکن است راه‌حل موقتی برای تحمل تورم افسارگسیخته باشد، اما وقتی این مدل زندگی به یک گزینه دائمی تبدیل می‌شود، به چه قیمتی؟ آیا ما به زودی شاهد یک نسل بی‌خانمان در میان دیوار‌های به ظاهر امن خانه‌های اشتراکی نخواهیم بود؟

ابعاد اجتماعی بحران؛ وقتی وضعیت قرمز می‌شود!
ابعاد اجتماعی این بحران، بسیار فراتر از اجاره‌های بالا و هزینه‌های سرسام‌آور است. این نوع زندگی اجباری باعث کاهش کیفیت زندگی، افزایش تنش‌های اجتماعی و حتی تشدید انزوا و افسردگی در میان ساکنان می‌شود. تصور کنید کودکانی که باید اتاق بازی خود را با افرادی که حتی نمی‌شناسند، شریک شوند یا بزرگسالانی که برای لحظه‌ای سکوت و آرامش، باید به توافقی ناگفته با دیگر هم‌خانه‌ها برسند. این فضا‌های اشتراکی، هر چند که برای کاهش هزینه‌ها طراحی شده‌اند، اما در واقعیت، به‌طور ناخواسته به یک منبع تنش و درگیری تبدیل می‌شوند.

در بُعد اجتماعی عمیق‌تر، این وضعیت همچنین به نوعی از محرومیت اجتماعی نوین منجر می‌شود. خانه اشتراکی دیگر فقط یک سقف نیست، بلکه نمادی است از از دست رفتن رویا‌های خانوادگی و استقلال فردی. در گذشته، داشتن خانه به‌عنوان یک هدف اجتماعی، نماد موفقیت و استقرار بود، اما امروز، همین مفهوم در حال فروپاشی است.

خانواده‌ها به جای تلاش برای خرید خانه یا حتی اجاره یک واحد مستقل، باید خود را با کمترین‌ها تطبیق دهند و حتی خصوصی‌ترین لحظات زندگی‌شان را با دیگران به اشتراک بگذارند. نتیجه؟ کاهش حس مالکیت و اعتماد به نفس، و گسترش احساس بی‌پناهی در برابر وضعیت اقتصادی‌ای که هیچ پایانی برای آن متصور نیست. این تغییرات اجتماعی، به نوعی تخریب آرام و مداوم بافت خانواده است. حالا دیگر خانه، آن فضای گرم و خصوصی که سرپناهی برای استراحت و بازسازی روحی بود، نیست، بلکه تبدیل به محیطی شده که در آن، هر روز باید خود را برای تطبیق با دیگران و تحمل شرایط آماده کرد. در بلندمدت، این تحولات می‌تواند به نوعی از فروپاشی اجتماعی منجر شود، جایی که افراد نه تنها از فضای خصوصی خود، بلکه از امنیت و آرامش ذهنی‌شان نیز محروم می‌شوند.

اجاره و رهن مسکن در آینه ارقام
اما بررسی اجاره و رهن در مناطق مختلف تهران نشان می‌دهد که هزینه‌های مسکن به شدت متغیر است. در مناطق گران‌تری مانند آرژانتین، اجاره به ازای هر دانگ سه میلیون تومان و رهن ۳۰ میلیون تومان است، در حالی که در مناطق ارزان‌تری مثل مولوی، اجاره هر دانگ یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان و رهن ۱۷ میلیون تومان است. مناطق گران‌قیمت‌تری مانند شهرک پرواز حتی ارقام بالاتری را نشان می‌دهند؛ در این منطقه، اجاره هر دانگ به ۱۰ میلیون تومان و رهن به ۲۰۰ میلیون تومان می‌رسد. در منطقه دانشگاه تهران نیز طبق آگهی‌های موجود، میانگین نرخ اجاره هم‌خانه، ۱۰۰ میلیون ودیعه و ۳ و نیم میلیون تومان اجاره است.

برای هم خانه شدن در تهران نیز قیمت‌ها نجومی است. در تهرانپارس ارزان‌ترین آگهی هم خانه شدن مربوط به ودیعه ۱۰ میلیون تومانی و اجاره ۳ میلیون تومانی برای یک سوئیت ۵۰ متری بدون اتاق است؛ یعنی در چنین مساحتی حداقل دو نفر با انواع و اقسام تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... باید در کنار هم زیست کنند تا بتوانند از عهده اجاره خانه برآیند. در منطقه جنت آباد متوسط ودیعه ۵۰ تا ۷۰ و اجاره ۵ تا ۸ میلیون تومان برای یک واحد ۷۰ متری است. این اختلافات قیمتی، به‌وضوح بیانگر فشار اقتصادی شدیدی است که بر دوش خانوار‌ها سنگینی می‌کند و موجب می‌شود بسیاری از افراد توان اجاره یک واحد مستقل را نداشته باشند.

بحران مسکن: فاجعه‌ای که عادی شده است
در این میان، باید از بحران مسکن به عنوان فاجعه‌ای یاد کرد که به نوعی با آن سازگار شده‌ایم. قیمت خانه‌ها در ایران طی سال‌های اخیر چنان افزایش یافته که حتی تصور خرید مسکن برای بسیاری از جوانان تبدیل به یک شوخی تلخ شده است. گزارش بانک مرکزی از تحولات بازار مسکن شهر تهران در فروردین ۱۴۰۳ حاکی از آن است که رشد نقطه به نقطه شاخص اجاره در تهران بالغ بر ۴۵.۲ درصد بوده است.

این در حالی است که برخی مستاجران از سال گذشته تاکنون در تمدید قرارداد‌های خود با تورمی بیش از ۷۰ درصد نیز مواجه شده‌اند. در این بین، دولت‌ها یکی پس از دیگری وعده می‌دهند، طرح‌هایی به میان می‌آید و بعد به بایگانی‌های فراموشی سپرده می‌شوند. در این میان، تنها کسانی که هر روز بیشتر زیر این فشار خرد می‌شوند، مردمی هستند که بین انتخاب خانه‌های گران یا اشتراکی‌نشینی دست و پا می‌زنند.

زمان تغییر است
بحران مسکن و رشد خانه‌های اشتراکی تنها نشانه‌ای از شکاف عمیق‌تری است که در حال بلعیدن جامعه است. این وضعیت نیازمند نگاه تازه‌ای است؛ سیاست‌هایی که نه تنها به تأمین مسکن برای اقشار مختلف جامعه می‌پردازد، بلکه به هزینه‌های روانی و اجتماعی آن نیز توجه کند. بازی با زمان و چسب زدن به زخم‌های عمیق اقتصادی دیگر کافی نیست.

جامعه ایران نیازمند سیاست‌های جسورانه، مؤثر و فوری است تا این بحران را به یک فاجعه تمام‌عیار تبدیل نکند؛ فاجعه‌ای که به دنبال آن، دیگر خانواده‌ها نه به دنبال خانه‌های بزرگ‌تر، بلکه به دنبال سقفی برای زندگی مشترک با دیگران هستند. تقسیم اتاق‌ها، تقسیم هزینه‌ها و تقسیم زندگی به یک نُرم جدید تبدیل شده است؛ اما شاید این سوال تلخ مطرح شود: آیا در آینده‌ای نزدیک، مفهوم خانه چیزی بیشتر از یک اتاق مشترک خواهد بود؟
** ارسال نظر برای اين مطلب در تاريخ ۱۴۰۳-۰۷-۰۷ ۱۲:۲۷ بسته می شود. **
نام شما

آدرس ايميل شما
توجه: نظرات حاوی توهين، افترا، اتهام و ... به اشخاص حقيقی و حقوقی، و نظرات شعارگونه «مرگ، درود و مشابه آنها»، و همچنين نظرات طولانی تر از 500 حرف، به هيچ وجه منتشر نخواهند شد.
نظر شما *

پربيننده‎ترين مطالب و خبرها