گروه سیاسی: دولت و نیروهای نظامی در تصمیمی مشترک دست به پاسخ موشکی به اسرائیل در پی ترور اسماعیل هنیه در ایران، سیدحسن نصرالله و عباس نیلفروشان زدند و انتظار میرود الان آن مخالفانی که «صبر» را برابر «ترس» گرفتند (مانند حمید رسایی، نماینده مجلس) یا بقیه آنهایی که دولت را متهم به بیعرضگی به دلیل عدم پاسخ به اسرائیل دانستند؛ (چه این تصمیم را مدبرانه بدانند و چه ندانند) از همان تریبونهایی که دست به هجمه و حمله به دولت زدند عذرخواهی کنند و تنشی که در فضا ایجاد کرده بودند و دعواهایی را که پیگیری میکردند کاهش دهند.
طی همین 4 روز فاصله بین حوادث لبنان و ترور سیدحسن نصرالله تا پاسخ ایران به اسرائیل، فضای داخلی کشور از رسانههای رسمی و صداوسیما تا فضای مجازی به جبهه اختلافات بدل شد. از یک سو لشکر سایبری که فرصت را غنیمت شمرده عملاً چشمش را بسته و دهان گشوده بود و هر چه به ذهنش علیه دولت و گاه حتی نیروهای نظامی میرسید بر زبان و قلم جاری میکرد؛ از یک سو تندروهای سیاسی و بنیادگرایان ضددولت مسعود پزشکیان که توانسته بودند به تریبونی برسند در قامت نماینده مجلس و فعال سیاسی از هیچ تلاشی برای تضعیف دولت فروگذار نکرده و حتی در بخشی از موارد به نظر میرسید دستشان برای استفاده از فحش به خاطر موقعیت بسته است وگرنه در این زمینه هم کم نمیگذاشتند. آنها با بیان اینکه ایران درباره اسماعیل هنیه کوتاهی کرده و مقصرش هم دولت است عملاً راه را در جنگافروزی البته با رویکردی در مسیر مقابله با دولت عنوان میکردند.
سوی دیگر این دوقطبی هم تحلیلگران و البته افراد نگرانی بودند که خواهان صبر استراتژیک و تصمیمگیری مدبرانه و با برنامهریزی بودند؛ بهعبارتی آنها نه دنبال مقصری برای حوادث بینالمللی در داخل کشور میگشتند و نه خواستار اعزام نیرو برای جنگیدن بودند و البته بخش قابل توجهی از آنها خواهان تمرکز بر تصمیم بدون درگیری مستقیم بوده و طبیعتاً پیگیر رفتار بیتفاوت از سوی حکومت ایران هم نبودند. موضعی که بخشی از آنها با تاکید بر تدبیر در امور و سپس تصمیمگیری و با نگاه حمایت از آن تصمیم به اظهارنظرها مطرح شد.
در پی همین مسیر و در پس بحثهایی که پیش آمد در نهایت با مصوبه شورای عالی امنیت ملی سهشنبهشب پاسخ موشکی ایران به اسرائیل انجام گرفت؛ تصمیمی که بنا بر گفته تحلیلگران با تایید رهبری و همراهی مسئولان مربوطه در دولت و نیروی نظامی به اجرا درآمد. اینکه این تصمیم و عمل ایران بر جنگ شعلهور شده در خاورمیانه چه تاثیری دارد، موضوعی است که فعلاً نیاز به زمان دارد و از حوصله این مطلب خارج است اما همین زمان کنونی فرصتی است برای نگاه به اثرگذاری آن در فضای داخلی کشور. بهعبارتی در پی این تصمیم گرفتهشده از سوی مسئولان و واکنشهای صورتگرفته نسبت به اسرائیل آثاری در فضای داخلی در پی خواهد داشت و شاید بتواند نقطه عطفی برای اصلاح برخی رفتارها باشد.
طی روزهای اخیر مخالفان دولت، اتهام بیعرضگی و فریبخوردگی به دولت زدند. نمایندگان مجلس به جای آنکه به وظایف خود در حوزه قانونگذاری و اظهارنظر در حیطه وظایف خود بپردازند بارها از تریبون رسمی و غیررسمی بر آتش این اتهام دمیدند و حتی از این سخن گفتند که اگر جای رئیسجمهوری فعلی رقیب او در انتخابات پیروز شده بود، اصلاً تروری صورت نمیگرفت چه برسد به بقیه مسائل(ابوالفضل زهرهوندو...).
به عبارتی تلاش برای ایجاد دوقطبی از سوی مخالفان مسعود پزشکیان و دولت او آنهم در مسائل مرتبط با امنیت ملی و منافع ملی بیش از گذشته در پی این رخداد بینالمللی صورت گرفت. البته اظهارنظر مخالف و متفاوت چیزی نیست که خواهان حذف آن باشیم و طبیعتاً خواستار برخورد با نگاه منتقد و مخالف دولت و مسئولان در هر سطحی نیستیم اما تضعیف گسترده رئیسجمهوری و دولت، آن هم از سوی مثلاً رسانه ملی قطعاً وجهه جالبی نهتنها در سطح ملی بلکه در سطح بینالمللی ندارد و شاید به نوعی عدم هماهنگی و چنددستگی برای تصمیمگیری در سطح کلان را به جهان مخابره کند.
ایجاد این دوقطبی همچون همه دوقطبیهای تندروانه که مرزهای اخلاق را هم درمینوردد، آسیبهای خودش را دارد و طبیعتاً عوارض و تبعات آن در سطح جامعه در افزایش اختلافات میان مردم بروز پیدا میکند و در برابر علاوه بر آنچه در سطح بینالملل مخابره میشود بر وفاق ملی نیز آثار سوءاش را میگذارد. موضوعی که به دلیل فرامرزی بودن شاید در سایر کشورها کمتر به مبحث اختلافی مردم در جامعه منجر شود.
حالا اما دولت و نیروهای نظامی در تصمیمی مشترک دست به پاسخ موشکی به اسرائیل در پی ترور اسماعیل هنیه در ایران، سیدحسن نصرالله و عباس نیلفروشان زدند و انتظار میرود الان آن مخالفانی که «صبر» را برابر «ترس» گرفتند (مانند حمید رسایی، نماینده مجلس) یا بقیه آنهایی که دولت را متهم به بیعرضگی به دلیل عدم پاسخ به اسرائیل دانستند؛ (چه این تصمیم را مدبرانه بدانند و چه ندانند) از همان تریبونهایی که دست به هجمه و حمله به دولت زدند عذرخواهی کنند و تنشی که در فضا ایجاد کرده بودند و دعواهایی را که پیگیری میکردند کاهش دهند.
البته طبیعتا انتظار میرود آنها که ترجیحشان گزینه نظامی نبود هم حالا با تصمیم گرفته و اجراشده پشت دولت را در مسئله بینالمللی بهعنوان بخشی از جامعه خالی کنند و اگرچه حق انتقاد و اعتراض برایشان باید محفوظ باشد اما این اعتراض را در مسیر حفظ وفاق ملی که برای هر بحرانی بهویژه بحرانها در سطح بینالمللی ضروری است نگه دارند. در راستای آسیبشناسی اتفاقات اخیر هممیهن گفتوگوهایی با حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب، رسول منتجبنیا، دبیرکل حزب جمهوریت، حسن بیادی، دبیرکل جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی و سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان انجام داده است؛ آنها از آثار این دوقطبیسازی که بر فضای داخلی و وفاق ملی سایه انداخته، سخن گفتهاند و پاسخ موشکی ایران به اسرائیل را در ابعاد مختلف ارزیابی کردهاند؛ که در ادامه میآید.
* در پی ترور سیدحسن نصرالله شاهد دودستگی درباره سیاست خارجی ایران بودیم که گاهی به واکنشهای تند نمایندگان انجامید. اول تحلیلتان از علل دودستگی ایجادشده آن هم نهتنها در سطح سیاسی بلکه در جامعه چیست؟
حمیدرضا جلاییپور: در این بحث اگر تندروی خالصگرایان را که علیه دولت پزشکیان شمشیر را از رو بستهاند (و متاسفانه افرادشان در برنامههای سیاسی صداوسیما اعمال نفوذ میکنند) کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم تا قبل از مقابله موشکی جمهوری اسلامی با نتانیاهوی نسلکش در میان نخبگان سیاسی کشور در برابر جنایت نتانیاهو در شهادت نصرالله و فرمانده سپاه در لبنان (شهید عباس نیلفروشان) دو نظر وجود داشت. عدهای معتقد بودند که باید جمهوری اسلامی مستقیم جواب بدهد. چون نتانیاهوی دیوانه کارهایش حد یقف ندارد و اگر جمهوری اسلامی واکنش نشان ندهد، این فرد نسلکش با حمایت آمریکا مدام پیشروی میکند. در مقابل عده دیگری از نخبگان بر این باور بودند که با توجه به ناترازیهایی که ایران با آن روبهرو است، جمهوری اسلامی نباید به اسرائیل - آمریکا به صورت مستقیم واکنش نشان دهد. چون با اصل موازنه قوا تناسب ندارد.
لذا این عده از واکنش شبکه مقاومت در منطقه علیه اسرائیل حمایت میکردند. آن چیزی که غروب دهم شهریور پیرو تصمیم شورایعالی امنیت ملی کشور اتفاق افتاد، چیزی بین این دو نظر بود. یعنی پس از اینکه دو ماه ایران در برابر جنایات نتانیاهو خویشتنداری کرد، اما نتانیاهو به جنایات خود اوج بخشید (مثل شهادت فرماندهان، به شهادت رساندن هفتصد نفر از حزبالله و آواره کردن یک میلیون شیعه لبنانی). لذا شورایعالی امنیت ملی کشور برای ادب کردن نتانیاهو تصمیم به حمله موشکی به سه پایگاه نظامی اسرائیل گرفت، که در مجموع در برابر چشم جهانیان این حمله موفق بود و موشکهای ایران در این پایگاهها فرود آمد، که البته حکومت اسرائیل اجازه اطلاعرسانی نمیدهد.
رسول منتجبنیا: به چند موضوع باید توجه داشت و آنها را از هم جدا کرد. در ارتباط با جنگ و صلح و مذاکره و امثال اینها، تصمیمگیری نهایی با دولت نیست و آنهایی که رئیسجمهور یا دولت را با این بهانه مورد حمله قرار میدهند، باید بدانند که در نهایت شورای امنیت ملی بررسی میکند و تصمیمگیر است و بعد از تصمیم به تایید فرمانده کل قوا میرسد. رئیسجمهور هم رئیس شورای عالی امنیت ملی نیست و تصمیمگیر مطلق نیست. لذا این موارد حتماً در شورای امنیت ملی بررسی شده است و آنچه انجام شده و یا نشده با تصمیم آنجا و تایید مقام رهبری بوده است.
نکته دیگر این است که طبع عمومی مردم این انتظار را دارد که در برابر هر سرکش و طغیانگری نظام واکنش نشان دهد و سکوت نکند. کمااینکه در حمله صدام به کشور ما مردم وارد صحنه شدند و غیرت دینی و ملی مردم به جوش آمد و خواستار مقابله نظام در برابر متجاوز شدند. حتی مردم خیلی جلوتر رفتند و درخواست داشتند که مثل آنها مقابلهبهمثل کنیم که حضرت امام کنترل کردند و اصول و مفاهیم و موازین دینی و اخلاقی را رعایت کردند. بنابراین مردم حق دارند که نظام در زمانی که کشور مورد تعرض قرار میگیرد، انتظار واکنش داشته باشند.
قضیه مرحوم سیدحسن نصرالله وظیفه دینی و اسلامی است که از مقاومت دفاع کنیم ولی وقتی اسماعیل هنیه در ایران ترور میشود، اینجا تعرض به کشور ما شده و این انتظار در مردم وجود داشت و مسئولان هم عاقلانه برخورد کردند، مقداری طول کشید و اقدام کردند و این اقدام هم بجا بود و اگر انجام نمیشد دلیل بر ضعف جمهوری اسلامی تلقی میشد. حضرت امام در زمان شاه تشبیه به جانورها میکرد، یعنی وقتی انسان مقابل سگ قرار گرفت، اگر فرار کند سگ به او آسیب میرساند ولی اگر انسان به سگ حمله کرد، سگ فرار میکند. این تشبیه خوبی است که برابر آنهایی مانند اسرائیل که متجاوز هستند و روح تجاوزگری و جنایت در آنها وجود دارد، سکوت کردن جایز نیست. منتها باید عاقلانه و حسابشده و با توجه به شرایط موجود تصمیمگیری شود.
حسن بیادی: ابتدا شهادت سید و آقاى مقاومت شهید سیدحسن نصرالله را تسلیت عرض میکنم اما در پاسخ به سوال شما باید به این نکته اشاره کنم که بدبختی و مصیبت جامعه سیاسی ما نوعاً به دلیل نداشتن تجربه و عدم شناخت صحیح افراد از موضوعات بینالمللی است. از سوی دیگر این باور را ندارند که این کشور دارای رهبری هوشمند با مشاورانی زبدهاند و باز هم باور ندارند که نباید در این امور دخالت ماهوی داشته باشند. نکته دیگر اینکه بعضاً دچار توهم و غفلت شدهاند و نمیدانند که راه نجات این کشور در این شرایط حساس وحدت، همدلی و تقویت وفاق ملی است و همچنین اطاعت همهجانبه از فرامین رهبری.
سعید نورمحمدی: دوگانه تندرو و میانهرو، یک دوگانه واقعی در همه جای دنیاست. در همه کشورها شما با جریاناتی روبهرو هستید که راهحل نظامی را اولین راهحل میدانند. در مقابل جریاناتی هستند که برخورد نظامی را آخرین راهکار تصور میکنند. دوگانه پیشآمده در پی ترور شهید سیدحسن نصرالله از همین جنس بود. طبیعتاً برخی جریانات تحلیلشان این بود که همان ابتدا باید ایران واکنش سخت نشان دهد. جریان مقابل ولی به صبر استراتژیک معتقد بود. این دوگانگی چیز بدی نیست. باعث میشود در درون یک ساختار سیاسی همه ابعاد بحرانهای اینچنینی بررسی و سنجیده شود و در نهایت تصمیمگیری شود.
*این هجمهها و تخریبها چه آثار و تبعاتی بر فضای داخلی و خارجی کشور دارد؟
حمیدرضا جلاییپور: آثار کوتاهمدت واکنش موشکی جمهوری اسلامی مثبت بود. لازم بود نتانیاهوی نسلکش که این روزها علیه ایران رجزخوانی کرده بود، تنبیه شود. دیگر اینکه مردم بیگناه فلسطین و لبنان که در زیر حملات نتانیاهوی جنایتکار بودند، خوشحال شدند و روحیه گرفتند. اما آثار این حمله در میانمدت از هماکنون روشن نیست و به شرایط آینده بستگی دارد. اگر اسرائیل دست به مقابله بزند (که احتمالاً میزند)، ایران دوباره قاطع واکنش نشان میدهد، لذا در آن زمان میشود شرایط را بهتر بررسی کرد و ممکن است ایران وارد شرایط شبهجنگی شود. با این همه من حدس میزنم راه نتانیاهو باز نیست که بتواند هر غلطی بکند. او تمام قواعد بینالمللی را عامدانه زیر پا گذاشته و اوضاع منطقه و جهان را بیشتر به هم میریزد. بنابراین باید یک جایی این دیوانه متوقف شود.
رسول منتجبنیا: اینهایی که این حملات را انجام میدهند، دو دسته هستند. یک دسته افرادی هستند که درک و تحلیل کافی را ندارند. آنها تحت تاثیر قرار میگیرند و اینها از روی نادانی به دولت و نیروهای نظامی و مسلح حمله میکنند. اما دسته دوم کسانی هستند که حسابشده عمل میکنند. آنها استراتژی خاصی دارند و این استراتژی، تضعیف نظام، دولت، حاکمیت و از جمله نیروهای مسلح است. نیروهای مسلح باید حمایت شوند که روحیه نظامی داشته باشند تا خدای نکرده اگر خطری پیش آمد، آنها بتوانند همچون دوران دفاع مقدس از تمامیت ارضی ما دفاع کنند ولی یک عدهای بداندیش و انسانهای مغرض علیه دولت و نیروهای مسلح فضاسازی میکنند. اینطور بگویم که افرادی که آن هجمهها را به دولت و نیروهای مسلح وارد کردند، نظام را قبول ندارند و قصد دارند به نظام آسیب برسانند. مردم باید مراقب باشند و مصالح عمومی کشور را در نظر بگیرند.
حسن بیادی: نوعاً این اختلافات از طریق نفوذیهای داخلی و خارجی طراحی میشود و بعضاً سیاسیون ما هم ندانسته گول این افراد را میخورند و در جامعهای که گرفتار موضوعات مختلف از جمله نابسامانی مشکلات اقتصادی است، ناامیدی تزریق میکنند و تعلقات ملی را در میان مردم کاهش میدهند. دیگر معضل وجود منحوس باندهای متصل به قدرت و ثروت است که اینها از کاسبان تحریم و جنگافروزی هستند و از این جریانات دوقطبی سود میبرند. در نتیجه این گروهها راضی به تحقق وحدت مسئولین و ایجاد وفاق ملی نیستند.
سعید نورمحمدی: رفتارهای تخریبی در فضای مجازی در مورد این مسئله نشاندهنده عدم بلوغ سیاسی افراد است. افرادی که مسائل مهم کشور را با مهد کودک اشتباه گرفتهاند و تصور میکنند هر چه به عقل ناقصشان میرسد را باید توئیت کنند و مسئولین کشورها را تخریب کنند. من جای قوه قضائیه بودم این افراد را الزام میکردم در کلاسهای فهم امنیت ملی شرکت کنند و بدیهیات امنیت ملی را بفهمند.
*در پی این اتفاق بالاخره با مصوبه شورای عالی امنیت ملی پاسخی به اسرائیل داده شد. این واکنش آیا به کاهش دودستگی در این زمینه و در قبال سیاست خارجی دولت در درون کشور میانجامد؟
حمیدرضا جلاییپور: خوشبختانه اختلاف دیدگاهی که در بالا اشاره کردم، یک اختلاف کارشناسی و طبیعی بود. ولی تمام نخبگان مذکور همه ایراندوست و به تصمیم جمعی شورایعالی امنیت ملی کشور در واکنش به اسرائیل هم احترام میگذارند و هم حمایت میکنند. اگر هم خدایی نکرده در آینده کشور حتی با مشکلات بیشتری روبهرو شود همه یکپارچه از فرماندهی کشور، زیر نظر مقام رهبری، حمایت میکنند.
رسول منتجبنیا: چارهای نیست. بالاخره باید در کشور ما وحدت نظر و اتحاد و انسجام شکل بگیرد. این سیاستی هم که آقای پزشکیان مبنی بر وفاق ملی انتخاب کرده است، به این معناست که همه طرفهای اختلاف باید مصمم باشند که وفاق را شعار خودشان قرار دهند. وگرنه اگر فقط دولت وفاق داشته باشد و دیگران نفاق داشته باشند و اختلافافکنی کنند، این وفاق شکل نخواهد گرفت. لذا هم سه قوه و هم مردم، باید بنا را بر این داشته باشند که با حفظ اختلافنظر و سلایق ملی در ارتباط با منافع ملی، وحدت و انسجام داشته باشند.
آنچه در کشور ما ضروری است، شناخت و معرفی منافع ملی است که مشترک بین همه است و هر ایرانی در منافع ملی سهیم و شریک است و بنابراین همه باید مدافع منافع ملی باشند. هیچکس نباید منافع ملی را به علت گرایش سیاسی خاص و مسائل دیگر مورد خدشه قرار دهد. این اصلی است که همه عقلا بر آن تاکید دارند و همه دنیا بر همین اساس است و شما این موضوع را در همه کشورهای جهان میبینید. شما در کشورهای پیشرفته میبینید که بهرغم اینکه احزاب قدرتمند با هم رقابت شدید دارند، اما در زمانی که بحث منافع ملی و تمامیت ارضی است، همه متحد و مشترک هستند، برای مثال ما در آمریکا میبینیم که در مسائل مختلف اختلاف بین دو حزب اصلی کشور وجود دارد اما وقتی بحث منافع ملی به میان میآید، همه به یک نقطه مشترک نگاه میکنند. ما هم باید این راه را درباره منافع ملی دنبال کنیم.
حسن بیادی: به نظر بنده، همه گروهها و احزاب باید از سیاستها، اندیشهها و تصمیمات مقام معظم رهبری و یاران همیشه همراه ایشان بهخاطر فرامین هوشمندانه و به موقع در پاسخ به اسرائیل تشکر کنند که توانستند پاسخ کوبنده و سختی را به دشمنان بینالمللی بدهند و اذناب آنان از جمله رژیم غاصب کودککش را در رسیدن به اهدافش ذلیل نمایند و دل آزادگان جهان و جبهه مقاومت جهانی را شاد نمایند. یکسری از افراد جایگاه خود را نمیدانند. و سیاست خارجی مربوط به حیطه رهبری است و در حیطه مجلس و نهاد دیگری نیست و به صورت شکلی تنها میتواند عمل کند.
در این موقعیت حساس به همدلی و وفاق ملی نیاز داریم و یکسری چون توهم دارند، در برخی از مسائلی که به آنها مربوط نیست دخالت میکنند. مجلس نباید به صورت شخصی بحث کند و خروجی مجلس باید بیان شود و نه به صورت شخصی اظهاراتی را ابراز کنند. چیزی از مجلس قابل احصا است که مصوبه باشد و در غیر اینصورت نمیتواند در مورد مسائلی که نقشی در آنها ندارد و برای آنها تعریف نشده است دخالت کند. یک بیرویهگی باب شده است و کشور را نیز همین امور بیرویه است که به هم ریخته است. دستور حمله را که رئیسجمهور نداده است، او باید به دستوری که داده تمکین کند و از اقدامات کلانی که فرمانده کل قوا میدهد پشتیبانی کند.
سعید نورمحمدی: میتوان گفت که جمعبندی همه نیروهای سیاسی پس از فرازوفرودهایی که پیش آمد و پس از اتفاقات غزه و سپس لبنان این بود که نباید اسرائیل را بیپاسخ گذاشت. الان همه جریانات داخلی در مقابل اسرائیل کنار هم ایستادهاند و دوگانگی وجود ندارد.
*در شرایط مشابه چگونه میتوان وفاق ملی را ایجاد و حفظ کرد؟
حمیدرضا جلاییپور: در این باره به سه نکته اشاره میکنم؛ نکته اول اینکه در شرایط فعلی کشور باید امکان نقد تصمیمات مقامات باشد و در عین حال نخبگان و شهروندان در این شرایط خطیر، در برابر نتانیاهوی دیوانه، از وحدت تصمیمگیری کشور در امور خطیر مثل گذشته دفاع کنند.
نکته دوم اینکه حاکمیت شایسته است در این شرایط خطیر که کشور هم در داخل و هم در خارج به وفاق نیاز دارد، دست این خالصگراهای تندرو را از صداوسیما کوتاه کند، خیلی از مواقع این تندروها به اسرائیل پاس گل میدهند.
نکته سوم اینکه دولت پزشکیان در وعدههایی که به مردم داده است مثل سرعت اینترنت و رفع فیلترینگ و عدم برخورد با زنان و... کوتاهی نکند. شایسته است دوباره جمهوری اسلامی متوجه باشد که با مردم خوبی روبهرو است. در این شرایط سخت تحریمی و معیشتی شایسته نیست مردم از سوی حکومت آزار ببینند. تا آتشبس در غزه و لبنان برقرار نشود و تا زمانی که نتانیاهو بر سر کار است ایران روزهای سختی در پیش دارد و تنها منشأ قدرت جمهوری اسلامی در برابر تهدیدات خارجی همین مردم ایران هستند.
رسول منتجبنیا: ما بهرغم همه خسارتها و تلخیها یک تجربه شیرین تاریخی داریم و آن تجربه هشت سال دفاع مقدس است. در خود انقلاب هم این وفاق شکل گرفت که انقلاب به پیروزی رسید اما در دفاع مقدس وقتی که سرزمین ایران مورد تعرض واقع شد، همه اقشار وارد صحنه شدند و خود را شریک میدانستند. هشت سال جنگ تبلور وفاق ملی بود که حضرت امام در کشور ایجاد کرد و مردم هم پذیرفتند و تا آخرین روز جنگ با اتحاد و انسجام این مسئله را دنبال کرده و رزمندگان حمایت شدند.
وقتی هم که قطعنامه پذیرفته شد، چون به امام اعتماد داشتند همه پذیرفتند و کسی نگفت چرا جنگ را ادامه ندادید. شاید تا یکی دو هفته قبل از پذیرش قطعنامه، حضرت امام تاکید داشتند که جنگ باید ادامه پیدا کند چون فرماندهان چنین زمینهای را فراهم کرده بودند ولی وقتی که امام به این نتیجه رسیدند و یک سری دیگر از مسئولان تحلیل دیگری داشتند و میگفتند که ادامه جنگ برای کشور خطر دارد، پس از این تحلیلها امام شجاعانه جام زهر را نوشیدند و قطعنامه را پذیرفتند و مردم هم این موضوع را قبول کردند. آنچه در جنگ گذشت، تجربه خوبی بوده است.
ما چالشهای زیادی در پیش داریم و باید خودمان را آماده کنیم. ما در صورتی میتوانیم در این نبرد نابرابر با قدرتهای جهانی و بهخصوص آمریکا و اسرائیل پیروز شویم که متحد باشیم. اگر که متفرق شویم و سلایق و سیاستهای مختلف ما را جدا کند، قطعاً ما شکست خواهیم خورد. همه ما مسئول هستیم، خون پاک شهدا، زحمات ملت و امام بزرگوار ایجاب میکند که همه با وحدت کامل و وفاق ملی بتوانیم این راه را ادامه داده و از انقلاب، نظام و کشورمان در برابر هر تعرض و تجاوزی دفاع کنیم.
حسن بیادی: ایجاد وفاق ملی شرایط و لوازمی خاص و نفسگیر دارد که باید اندیشمندان و کارشناسان دلسوز ساختار آن را فراهم کنند. از سویی نیز تحقق این موضوع مهم باید مورد خواست و تلاش همه حکمرانان و سیاستورزان جامعه و همه نهادهای دولتی و غیردولتی باشد. اما باید به این نکته توجه کرد که این امر مهم با مدیریتهای جزیرهای کنونی محقق نمیشود. این مدیریتهای جزیرهای نتیجهای جز تفرقه و دوقطبی شدن جامعه ندارد و لازمه اصلی خروج از این شرایط و قرار گرفتن در مسیر ایجاد وفاق ملی به وجود آمدن و استقرار یک مدیریت یکپارچه و جامع با تقویت منافع ملی و رعایت واقعی حقوق شهروندان مهم و ضروری است.
سعید نورمحمدی: بخشی از این مسئله به عهده نظام سیاسی بهخصوص سه قوه و نیروهای نظامی است که حفظ انسجام داخلی را یک اولویت ملی بدانند. بخشی هم بر عهده نیروهای سیاسی داخلی است که مراقب باشند رقابتهای سیاسی باعث شکاف جدی در کشور نشود. صداوسیما باید از این فرصت استفاده کند و از چهرههای ملی محترم در بین مردم مثل سیدمحمد خاتمی استفاده کند و وحدت ملی را به همه مردم و گروهها تعمیم دهد. اختلافات داخلی در شرایط فعلی باید به حداقل ممکن برسد. ممکن است ما روزهای سختی را پیش رو داشته باشیم. باید کنار هم بایستیم تا از آن عبور کنیم.