گروه سیاسی: صابر گل عنبری، کارشناس ارشد خاورمیانه طی یادداشتی در عصرایران نوشت: هیثم بن طارق سلطان عمان با مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران تماس گرفت.
از چند جهت این یک تماس عادی نیست و عواملی آن را متمایز و واجد اهمیت و معنا و مفهوم خاصی میکند؛ نخست شرایط بسیار حساس و خطیر منطقه و بالا گرفتن تهدیدهای اسرائیل علیه ایران و چه بسا شروع شمارش معکوس برای یک ماجراجویی نظامی است.
دوم این که عمان همواره یک رابط کلیدی میان آمریکا و ایران بوده و در بزنگاههای حساس در رد و بدل کردن پیامهای مهم و تلاش برای کاهش تنش نقشآفرینی کرده است که در مواردی موفق بوده و در مواردی ناکام.
سوم این که سابقه نشان میدهد که سلطان عمان زیاد اهل تماس گرفتن نیست؛ مگر این که مساله مهمی در میان باشد. در همین یک سال اخیر از ژانویه تاکنون اگر تماسهای تلفنی در اعیاد با برخی رهبران دول عربی و اسلامی را مستثنی کنیم، کلا دو تماس تلفنی گرفته است؛ نخست با نخست وزیر کانادا در سپتامبر گذشته و البته آن هم گویا در پاسخ به تماس تلفنی ترودو در ژانویه بوده؛ و تماس دیگر هم امروز با رئیس جمهور ایران بوده است.
چهارم این که وزیر خارجه ایران دیروز در مسقط بود و اگر یک امر نسبتا مهم هم در میان بود باید دیروز با عراقچی طرح میشد. اکنون باید دید در این فاصله چه عامل و «امر خیلی مهمی» حادث شده است که سلطان عمان را بر آن داشته تا خود با پزشکیان تماس بگیرد و طرح موضوع کند.
مجموعه این عوامل، تماس را حائز اهمیتی ویژه میکند و حس کنجکاوی را برای رمزگشایی از آن بر میانگیزد. متن خبر منتشر شده در سایت ریاست جمهوری ایران و خبرگزاری سلطنت عمان هم کلیاتی بیش نیست و بین سطور آن هم چیزی دندانگیر ندارد.
چند احتمال را میتوان درباره محتوای این تماس تلفنی مطرح کرد: نخست این که پای یک ابتکار عمانی در لحظات آخر قبل از یک تنش جدی نظامی در منطقه برای آرامسازی اوضاع منطقه در میان است و پیشبرد آن مستلزم تماس و مداخله از خود سلطان هیثم بوده است. در این صورت عمان یا قبلا با آمریکا مذاکراتی داشته یا خواسته است که ابتدا واکنش ایران را بسنجد.
احتمال دوم این که خود پادشاه عمان نظر به حساسیت اوضاع و ارتباط نزدیک با آمریکا به یک جمعبندی درباره امکان خروج اوضاع منطقه از کنترل و وقوع یک جنگ رسیده و با توجه به دوستی دیرینه کشورش با ایران خواسته باشد، نگرانی جدی خود را در این موقعیت دشوار به اشتراک بگذارد.
اما احتمال سوم این که ایشان حامل یک پیام «جدی و مهم» از جانب آمریکا برای ایران بوده است. در این صورت چه پیامی؟ آن هم در لحظاتی قبل از اقدام احتمالی اسرائیل که مشخص نیست به کجا خواهد انجامید. آیا آمریکا پیام هشدار فرستاده است؟ که مثلا ایران پاسخی به اسرائیل ندهد؟
یا هشداری درباره تعرض به منافع و نیروهای آمریکا در منطقه؟
که بعید است انتقال این دست پیامها در سطح سلطان عمان باشد.
یا مثلا پیام فرستاده باشد که ما اسرائیل را از هدف قرار دادن تاسیسات هستهای و نفتی منصرف کردیم و اگر زد شما هم بیخیال شوید تا اوضاع از کنترل خارج نشود؟
آیا آمریکا خواسته است که پیشنهادی «مهم» را برای کاهش تنش به واسطه سلطان عمان منتقل کند؟
در این صورت، این پیشنهاد چیست؟ وعده توافق آتش بس فراگیر در منطقه؟ در ازای چه چیز؟ اگر واکنش نشان ندهید چنین و چنان میکنیم؟
یا ممکن است پیشنهاد خودداری اسرائیل از پاسخ در مقابل دادن امتیازاتی مهم به آن به ویژه در جنوب لبنان مطرح باشد؟
هر چه فکر میکنم ظاهر امر نشان نمیدهد که طرف مقابل «فعلا» آماده توافق باشد.
اما میتوان تماس سلطان هیثم را صرف نظر از محتوا بخشی از دیپلماسی کلان آمریکا برای جلوگیری از خروج اوضاع از کنترل در آینده نزدیک دانست.
آنچه گفته شد صرفا گمانهزنی درباره یک تماس پرمعنا در موقعیتی پرخطر در سایه فقدان دادههاست.