گروه جامعه: رئیس مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و سلامت اجتماعی، دادههای یک مطالعه انجام شده درخصوص تاثیر کرونا بر وضعیت اقتصادی و سلامت کودکان توسط این مرکز را تشریح کرد.
به گزارش ایسنا، مروئه وامقی با اشاره به انجام مطالعهای درخصوص تاثیر کرونا بر کودکان در چند حوزه از جمله اقتصاد و آموزش در سال ۱۴۰۱ که توسط مرکز تحقیقات و مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و با همکاری دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام شده است، اظهار کرد: در ابتدای شروع همه گیری کرونا، در مطالعات داخلی و جهانی مطرح میشد که کودکان به کرونا مبتلا نمیشوند و در صورت ابتلا هم، بیماری آنها خفیف است، از همین رو، کودکان چندان در موضوع همهگیری این ویروس موردتوجه نبودند. اما در همان ماههای اولیه بعد از همهگیری کرونا مشخص شد که ابتلا به این ویروس در هر کشوری براساس عوامل اجتماعی متفاوت است، به گونهای که ابتلا به این بیماری در کودکانِ ساکن کشورهای اروپایی و توسعهیافته در مقایسه با کشورهای کم درآمد، کمتر بود.
وی ادامه داد: در واقع با یک نابرابری در شیوع ابتلا به کرونا در کشورهای مختلف و حتی در کشورهای توسعه یافته بین گروههای کمدرآمد و پردرآمد مواجه بودیم. اما پرسش مطرح شده در ایران این بود که آیا شیوع ابتلا به کرونا در کودکان براساس عوامل اجتماعی در ایران متفاوت است یا خیر و اینکه پیامدهای همهگیری کرونا در کودکان تنها محدود به ابتلا به کروناست؟.
به گفته رئیس مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و سلامت اجتماعی، نتایج این مطالعه که در سال ۱۴۰۱، در تمام مناطق ۲۲ گانه تهران و مناطق ۱۲ گانه شهر کرج انجام شد، نشان داد که تدابیری مانند قرنطینه، آموزشهای آنلاین، تعطیلی مدارس و... که به طور کلی در جهان و ایران برای کنترل همهگیری کرونا استفاده شده، پیامدهای جدی برای کودکان داشته است.
وامقی تاکید کرد: این مطالعه جهت بررسی پیامدهای منفی حاصل از کرونا در حوزههای مختلف از جمله وضعیت اقتصادی و سلامت کودکان در سال پایانی همهگیری ویروس کرونا (سال ۱۴۰۱) انجام شد تا مشخص شود که این پیامدها چه ارتباطی با وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنها دارد. جامعه مورد هدف در این مطالعه، خانوادههای دارای کودکان ۷ تا ۱۷ سال با تعداد نمونه ۲۸۷۸ کودک بوده است.
وی در ادامه به ارائه نتایج حاصل از این پیمایش پرداخت و با اشاره به تاثیر شیوع ویروس کرونا بر وضعیت اقتصادی کودکان، گفت: در این مطالعه، دو گروه سنی ۷ تا ۱۴ سال و ۱۵ تا ۱۷ سال مورد مطالعه قرار گرفتند که کودکان ۷ تا ۱۴ سال ۷۲ درصد نمونه و گروه سنی ۱۵ تا ۱۷ سال ۲۸ درصد نمونه مطالعاتی را تشکیل میدادند. ۹۲ درصد از کودکان در این مطالعه، ایرانی و ۸ درصد افغانستانی بودند. در شهر تهران در مقایسه با کرج، نسبت کودکان افغانستانی کمتر بود. سرپرست اصلی در حدود ۹۰ درصد خانوادهها، پدر و حدود ۸.۷ درصد سرپرست اصلی فقط مادر بود. بیشترین مشاغل سرپرستان خانوار که حدود یک سوم را تشکیل میدادند کارگر و مابقی دارای مشاغل آزاد و کارمند بودند.
رئیس مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و سلامت اجتماعی درخصوص وضعیت اشتغال سرپرستان خانوار در این مطالعه، تصریح کرد: از میان کودکان مورد مطالعه، ۶۸ درصد از سرپرستان به صورت همیشه شاغل و ۲.۵ درصد همیشه بیکار و ۲۸ درصد گاهی بیکار و گاهی شاغل بودند. ۵۷ درصد خانوادهها گفته بودند که به غیر از اشتغالِ سرپرست اصلی، هیچ منبع درآمدی دیگری ندارند و ۴ درصد از موارد، خود کودک شاغل بود.
به گفته وامقی، ۱۸ درصد از این خانوادهها در مقطع زمانی مورد مطالعه، وضعیت اقتصادی خود را ضعیف و ۴.۶ درصد وضعیت خود را بسیار ضعیف و ۵۰ درصد وضعیت خود را متوسط و سایرین وضعیت اقتصادی خود را خوب و خیلی خوب عنوان کرده بودند.
وی با اشاره به یکی از پرسشهای مطرح شده در این مطالعه مبنی بر تاثیر همهگیری ویروس کرونا بر اقتصاد خانواده طی دوره همهگیری کرونا، گفت: ۳۶ درصد از خانوادههای این کودکان تاثیر کرونا بر وضعیت اقتصادی خانواده را بد و ۱۸ درصد تاثیر آن را بسیار بد عنوان کردند. همچنین زمانی که از این خانوادهها سوال شده بود که همهگیری ویروس کرونا چه تاثیری بر تامین نیازهای فرزندانشان داشته است، حدود ۴۵ درصد از خانوادهها گفته بودند که تامین نیازهای فرزند در دوران همهگیری بر آنها، بسیار بد و خیلی بد بوده است.
در نهایت مجموعه این یافتهها نشان داد که در سال پایانی شیوع همهگیری کرونا، یک بیکاری قابل توجه و وضعیت اشتغال ناپایدار در خانوادهها وجود دارد که این وضعیت اقتصادی، تامین نیازهای کودکان را تحت تاثیر قرار داده است.
وامقی در ادامه به تاثیر همهگیری ویروس کرونا بر وضعیت سلامت کودکان پرداخت و افزود: در این مطالعه، دو روش اصلی پیشگیری از کرونا که شامل استفاده از ماسک به شکل منظم و واکسیناسیون بوده را مورد مطالعه قرار دادیم. در این راستا، از میان کل نمونه در مقطع زمانی سال ۱۴۰۱، ۴۷ درصد از این کودکان طی سه ماه قبل از این مطالعه به طور منظم از ماسک استفاده کردهاند که در این میان، درصد کودکان ایرانی بیشتر از کودکان افغانستانی بوده است.
وی تصریح کرد: زمانی که از خانوادهها و کودکان پرسیده شد که چرا از ماسک استفاده نمیکنند؟ ۴۰ درصد از کودکان ایرانی به علت اینکه در آن زمان شیوع کرونا را پایین و یا رو به اتمام میدانستند، ۲ درصد به دلیل هزینه بالای ماسک و ۱۳ درصد از کودکان به علت اعتقاد نداشتن به تاثیر ماسک در کنترل همهگیری، از ماسک استفاده نمیکردند. در کودکان افغانستانی نیز ۱۵ درصد اذعان کرده بودند که کرونا تمام شده است، ۳۴ درصد کودکان افغانستانی معتقد بودند که ماسک تاثیری در کنترل ویروس کرونا ندارد و همچنین ۱۱ درصد کودکان افغانستانی به علت هزینه بالای ماسک، از آن استفاده نمیکردند.
رئیس مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و سلامت اجتماعی درخصوص وضعیت واکسیناسیون در کودکان نیز خاطرنشان کرد: تا زمان اجرای مطالعه، ۵۴ درصد شرکتکنندگان در این مطالعه با بازه سنی ۷ تا ۱۷ سال حداقل یک دوز از واکسن و ۳۶ درصد، دو دوز واکسن را دریافت کردند که از این میان، شایعترین واکسن مورد استفاده به ترتیب واکسن سینوفارم، برکت و مابقی سایر واکسنها بوده است.
به گفته وی، بیشترین علت عدم واکسیناسیون در ۴۶ درصد از کودکانی که هیچ گونه واکسنی نزدند نگرانی از عوارض تزریق واکسن عنوان شده است. همچنین برخی از والدین این کودکان معتقد بودند که کودکشان از نظر سنی مشمول تزریق واکسن نیست و برخی دیگر از ابتلا به این ویروس در محل تزریق واکسن نگرانی داشتند. ۷ درصد از والدین معتقد بودند واکسن تاثیری در عدم ابتلا به این ویروس ندارد و ۳ درصد از آنها معتقد بودند که کودکان مبتلا به کرونا نمیشوند.
وامقی با استناد به یافتههای این مطالعه تصریح کرد: این مطالعه نشان داد که جمعیت قابل توجهی به اهمیت این دو روش پیشگیرانه از ابتلا به ویروس آگاه نیستند و این ناآگاهی میتواند ناشی از دسترسی نابرابر به اطلاعات باشد. تحلیلهای آماری این مطالعه نشان داد که با افزایش سن کودکان شانس واکسن نزدن آنها کمتر بوده است، به این معنی که کودکان ۷ تا ۱۴ سال شانس اینکه واکسن نزدهاند ۸۰ درصد کمتر از کودکان ۱۵ تا ۱۷ سال بوده است که این داده در مطالعات جهانی کشورهای دیگر نیز مشخص شده است.
وی تصریح کرد: در پسران شانس واکسن نزدن، ۱.۵ برابر بیشتر از دختران بوده است. در کودکان افغانستانی حدود ۳ برابر بیشتر از کودکان ایرانی بوده است. کودکان خانوادههایی که وضعیت اقتصادی بد یا خیلی بدی داشتهاند، شانس واکسن نزدنشان ۱.۵ برابر خانوادههایی بوده است که وضعیت اقتصادی متوسط داشتهاند.