به روز شده در ۱۴۰۳/۰۸/۲۳ - ۲۲:۰۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۸/۱۹ ساعت ۱۹:۱۸
کد مطلب : ۵۰۰۳۳۵

تیم ترامپ بسیار مهم است

تیم ترامپ بسیار مهم است
گروه سیاسی: بعد از مشخص شدن ساکنِ کاخ سفید برای چهار سال پیش رو، صحبت‌های زیادی درباره اهمیت این انتخاب و تاثیر آن بر مسائل ایران مطرح می‌شود. دونالد ترامپ یک بار در سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا بود و حالا با یک فاصله چهار ساله به دفتر بیضی‌شکل برمی‌گردد. برخورد‌های پیشین میان ایران و آمریکا در دولت اول ترامپ این مساله را برجسته می‌کند که ایران باید در دوران جدید چه سیاستی را در پیش بگیرد.
به گزارش فرارو، اگر چند هزار کیلومتر میان ایران و آمریکا از لحاظ جغرافیایی فاصله وجود دارد، اما دو کشور در حوزه خاورمیانه دچار برخورد و تضاد منافع هستند. همین تضاد منافع باعث می‌شود که دو کشور روابط پرفرازونشیبی با یکدیگر داشته باشند که پرونده‌های حل‌نشده زیادی در آن وجود دارد. برای بررسی سیاست ایران در قبال دولت جدید ترامپ، با نصرت‌الله تاجیک دیپلمات، سفیر پیشن و تحلیلگر حوزه سیاست خارجی گفتگو کردیم که به خاطر گستردگی بحث در دو بخش تقدیم شما می‌شود. 
 آقای تاجیک؛ ایران در برابر آمریکا در دوره جدید ترامپ چه سیاستی را باید در پیش بگیرد؟ 
 در پاسخ به این سوال که ما به عنوان ایران به عنوان یک کشور تاریخی و مقتدر، اما با مشکلات ریز و درشت، باید با ترامپ چه کنیم، به نظرم نیازمند استفاده از ابزار‌های تجزیه تحلیل درون و برون سازمانی و محیط پیرامونی و مدل‌سازی از اطلاعات مکتسبه از این ابزار‌ها هستیم تا به جواب درستی برسیم. باید اطلاعات، نکات کلیدی و دغدغه‌های خود را درون این چارچوب تحلیلی قرار بدهیم و در این مدل آن را تجزیه و تحلیل کنیم تا به پاسخ واقعی و نه احساسی برسیم. البته قبل از ورود به بحث فکر میکنم ایرانی‌ها کمی بیش از اندازه به این مساله می‌پردازند! ایکاش یک بررسی مقایسه‌ای با ملت‌های دیگر می‌شد تا تصویر بهتر و یا دلایل آنرا هم به دست می‌اوردیم. از همان لحظات اول سیل پیشنهادات به دولت سرازیر شد و خوب است دفتر آقای رئیس جمهور هم بگوید تا بحال چند نامه سرگشاده و سر بسته در این زمینه برای مذاکره با ترامپ دریافت کرده؟!
علی ایحال، من این مساله را در چارچوب یک مدل مثلثی تحلیل می‌کنم. در سه راس این مثلث، سه فرضیه را قرار می‌دهم. یک راس این مدل مفهومی، سیاست‌های دوحزبی آمریکا نسبت به ایران قرار دارد. حمایت از اسرائیل سیاست دو حزبی آمریکاست و این یکی از اصول ثابت حاکمیتی است؛ و الان مخالفت با ایران یک سیاست حاکمیتی و دو حزبی است؛ و استراتژی آمریکا حذف عوامل استراتژیک قدرت ایران در داخل و خارج یعنی گروه‌های مقاومت، صنایع موشکی و هسته‌ای است؛ و این کار را به اسرائیل برونسپاری کرده است به شرطی که هزینه زیادی برای آمریکا ایجاد نکند، که بعدا" توضیح می‌دهم.
پس میتوان ادعا کرد هر دو حزب در صدد تضعیف ایران هستند، اما ابزار و روش آنها فرق می‌کند؛ بنابراین از این منظر برای ایران هم فرقی نمی‌کند که کدامیک از این احزاب بر سر کار باشد. اما در این مورد به یک بحث فرعی می‌رسیم که ما معتقدیم افراد در تشکیلات و سازمان‌ها موثر هستند و این قابل فهم است که تفاوت می‌کند چه کسی در آن جایگاه قرار بگیرد. در ایران یا آمریکا یا هر نقطه جهان هم فرق نمی‌کند و این فرد تاثیرگذار است.
هرچند میزان و نوع تاثیرگذاری‌اش متفاوت باشد. به این دلیل که در آمریکا، این سیستم است که کار می‌کند، اما افراد هم تا حدی موثرند. در ایران و یا در کشور‌های در حال توسعه دیگر، چون سیستم کمی شل‌تر است افراد علاقه و جای بیشتری برای مداخله و دخل و تصرف دارند؛ و در اثر همین وضعیت آمریکا نسبت به ایران ما از حالت عدم اعتماد گذشته به آمریکا وارد وضعیت تخاصم غیرمستقیم شدیم؛ بنابراین از یک منظر، به طور مطلق نمی‌توانیم بگوییم فرق نمی‌کند چه کسی از چه حزبی رئیس‌جمهور باشد.
ایران بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل را مورد هدف موشک‌های بالستیک قرار داده! چطور می‌تواند ادعا کند انتخابات آمریکا برایش مهم نیست؟! ضمنا" آمریکا یک قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی تاثیر گذار در جهان است و متناسب با این ظرفیت‌ها باید نحوه تعامل تنظیم شود؛ و همین پرداختن به انتخابات آمریکا و انتخاب شدن ترامپ و این ظرفیت‌ها باعث شده افکار عمومی ایرانیان در داخل و خارج نسبت به این مساله ملتهب و پرسشگر است و ضرورت دارد جدای از این مواضع دولت، رسانه‌ها به واکاوی ریشه‌ها به آن بپردازند.
همانطور که گفتم رأس دوم این مثلث، این است که آمریکا ماموریت تضعیف ایران و از بین بردن برگ‌های برنده‌اش مثل قدرت منطقه‌ای و غیرمنطقه‌ای را برون سپاری کرده است؛ و به جای این که مستقیم با ایران درگیر شود، دست اسرائیل را باز گذاشته و اسرائیل این نقشه تضعیف قدرت و زدن سرشاخه‌های قدرت ایران را به عهده گرفته است به شرط اینکه هزینه زیادی برای آمریکا ایجاد نکند. به نوعی می‌توانیم بگوییم اسرائیل به صورت کنترل شده این ماموریت را انجام می‌دهد.
راس سوم نیز تضاد منافع آمریکا و ایران در خاورمیانه است. ما همسایه آمریکا نیستیم که با هم مشکلات مرزی و ارضی داشته باشیم و رقابت سیاسی نیز با هم نداریم. ما با آمریکا به طور مشخص در مورد مسائل خاورمیانه، دفاع تمام قد آمریکا از اسرائیل و پیوند زدن امنیت و موجودیت اسرائیل به امنیت ملی خودش دارای تضاد منافع هستیم؛ بنابراین تجزیه تحلیل و جمع آوری اطلاعات ما باید در میان این سه ضلع صورت بگیرد.
وجه دیگر پاسخ به این سوال، بررسی نقاط ضعف و قوت شخص ترامپ در داخل این مدل مفهومی مثلثی است. در بررسی مسائل استراتژیک ابزار ساده‌ای به نام سوات (SWOT) در اختیار ماست که اجازه می‌دهد نقاط ضعف و نقاط قوت (درون): فرصت‌ها و تهدید‌ها (بیرون) یک پدیده را بررسی کنیم و در نهایت به این نتیجه برسیم که آیا می‌شود از نقاط قوتش برای تضعیف نقاط ضعف استفاده و تهدیدات خارجی را تبدیل به فرصت کند یا نه. اگر ما ترامپ را در درون ماتریس سوات بررسی کنیم، به این نتیجه می‌رسیم آیا می‌تواند مشکلاتش را از سر راه بردارد یا نه؟!
 مساله‌ای که برخی در داخل به آن دامن می‌زنند، اما تحلیلگران شناخته‌شده حوزه آمریکا آن را رد می‌کنند، این است که سیاست خارجی تا آن حدی که گفته می‌شود، در انتخاب آمریکایی‌ها تاثیر ندارد. 
 این تا حدی درست است و انتخاب‌کنندگان آمریکایی بیشتر به مسائل داخلی و مخصوصا اقتصادی توجه می‌کنند؛ این پاشنه آشیل ترامپ است که باید سیاست خارجی خود را بر این اساس تنظیم کند. پس ترامپ زخم خورده مسائل داخلی خود است. درست است که الان کنگره هم به دست جمهوری‌خواهان افتاده و دموکرات‌ها فقط ریاست‌جمهوری را نباختند؛ این مساله در انتخاب دادستان‌ها، دادگاه‌ها و قوه قضائیه هم تاثیرگذار است. جمهوری‌خواهان در حال حاضر این دست بالا را دارند و به نظر می‌رسد دموکرات‌ها که در حال حاضر شکستی را متحمل شده اند، اما آنها پس از بازیابی خود شروع میکنند به برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری و لذا جمهوری‌خواهان ناچارند خود را برای رویارویی مجدد با دموکرات‌ها در انتخابات آینده دو سال دیگر مجلس و چهار سال دیگر ریاست جمهوری هم آماده کنند.
ممکن است در این میان، بعضی از محور‌ها یا سیاست‌های جمهوری‌خواهان با خواست‌های ترامپ همخوانی نداشته باشد. البته فعلا نباید این را به عنوان یک مساله خیلی مهمی جلوه بدهیم، اما واقعیت امر این است که چنین پارامتری وجود دارد. این طور نیست که ترامپ با انبساط خاطر به ریاست‌جمهوری رسیده باشد. بیشتر رای‌دهندگان آمریکایی به خاطر مشکلات داخلی این کشور به ترامپ رای دادند و او اگر نتواند بخشی از این مطالبات را حل کند، مخصوصا بار سنگین جنگ‌های خاورمیانه و اوکراین روی دوش مالیات دهندگان، مسائل داخلی آمریکا تشدید شود.
نکته دوم، تشدید دو قطبی‌ها و گسل‌ها در جهان است. ما شخصیت ترامپ رو می‌شناسیم. مشکلاتش با اروپا: از جمله آلمان و فرانسه، نگرانی فرا آتلانتیکی آنها در مورد امنیت اروپا و نزدیک شدن این دو به یکدیگر، چین و قضیه تعرفه‌های تجاری را می‌دانیم. بخشی از مشکلات هم به مسائل بین‌المللی برمی‌گردد. ما باید به این موضوع توجه کنیم که نباید وسط دعوای احتمالی ترامپ با کشور‌ها و مسائل بین‌المللی و کشور‌های دیگر شویم. نباید خودمان را طرف دعوا‌های دیگر قرار بدهیم چرا که با توجه به آن مثلثی که عرض کردم، همین الان با آمریکا دچار تضاد منافع و رویارویی در خاورمیانه هستیم. 
ترامپ در پیام پیروزی‌اش از مسلمانان و اعراب تشکر کرد که به او رای دادند و بار‌ها گفته من این جنگ را تمام می‌کنم. مهم است که این جنگ را چگونه تمام خواهد کرد. یک سال است که جنگ و جنایت و نسل‌کشی به خصوص در غزه جریان دارد. لبنان درگیر جنگ است. مقاومت لبنان در نبرد زمینی مقابل اسرائیل ایستاده و آنها توفیقی در این جبهه به دست نیاورده اند. نه گروه‌های مقاومت دستشان را به نشانه تسلیم بالا بردند نه اسرائیل کوتاه آمده است. اینکه آقای ترامپ می‌تواند از قدرت تاثیرگذاریش روی اسرائیل استفاده و آنان رو متقاعد کند که شرایط مذاکره را بپذیرند، جای بحث است. اما اسرائیل به هر صورت با سیاست مشت آهنین دنبال خلع سلاح حزب الله است و حزب الله نه تنها به این تن نمی‌دهد بلکه همچنان در جنوب لبنان می‌جنگد؛ لذا این مسائل مقداری نیاز به زمان دارد و این که ببینیم ترامپ کدام افراد را بکار میگیرد و چه رویکردی را انتخاب می‌کند.
برچسب ها: دونالد ترامپ
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها