به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۷ - ۰۱:۲۸
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۰۷ ساعت ۲۰:۴۰
کد مطلب : ۵۰۳۱۶۵

شاعری که رهبر شبه نظامیان شورشی شد!

شاعری که رهبر شبه نظامیان شورشی شد!
گروه بین الملل:  آن‌ها سرود آزادی، انقلاب و عشق می‌خواندند که ناگهان غرشی از دور در آسمانِ شب شنیده شد. صدای گیتار به یکباره در جنگل قطع می‌شود. یک نفر اقدام به خاموش کردن شمع در پناهگاه می‌کند تا نور آن در دل شب مشخص نباشد. تنها صفحه نمایش تلفن همراه که نور آن را می‌توان مشاهده کرده متعلق به "مانگ سانگکا" است. چشمان رهبر شورشیان به یک وب سایت ردیابی پرواز‌ها خیره شده است. او سپس فضای سکوت را می‌شکند و می‌گوید: "پرواز دوبی". ناگهان بقیه اعضای گروه شورشیان نفس خود را آزاد می‌کنند.
به گزارش فرارو و به نقل از اشپیگل؛سر و صدا‌هایی که از آسمان به گوش می‌رسید مربوط به هواپبیمایی امارات بود نه یک جنگنده. این داستانی است که هر شب تکرار می‌شود. ارتش میانمار مردم خود را بمباران می‌کند. هیچ سامانه پدافندی نیز برای حفاظت از مردم در برابر این بمباران‌ها وجود ندارد. سنگر‌ یا پناهگاه‌ مستحکمی هم نیست. هر صدایی در آسمان می‌تواند به این معنا باشد که خطر به شدت نزدیک است. آن‌هایی که برخلاف سانگکا هیچ دسترسی به اینترنت ندارند باید دقت زیادی را به خرج دهند تا متوجه شوند آیا صدایی که می‌شنوند کشیده و نرم است یا خیر با غرش همراه است شبیه به صدای پرواز جنگنده‌ها است.
تا همین چند سال قبل، سانگکایِ ۳۱ ساله خود از هواپیما‌های مسافربری استفاده می‌کرد. با آن‌ها به ویتنام یا فرانسه و همچنین آسیا سفر می‌کرد. اکنون او فرمانده نیرویی است که بیش از هزار مرد و زن جوان عضو آن هستند و از وی در جنگل پیروی می‌کنند و علیه حکومت نظامیان می‌جنگند. اکنون این فعال سابق حقوق بشر عملا به رهبر یک گروه شورشی تبدیل شده است. پس از یک دوره مختصر از حاکمیت دموکراسی، ژنرال‌ها در میانمار بار دیگر قدرت را به دست گرفتند (در فوریه سال ۲۰۲۱). در این راستا، مردم به مدت چند هفته دست به اعتراضات مسالمت آمیز زدند. با این حال، سربازان با استفاده از گاز اشک آور و همچنین گلوله‌های جنگی به آن‌ها واکنش نشان دادند. به طور خاص افراد جوان به شدت از تحولات تازه عصبانی شدند و حاضر بودند تا کشته شوند، اما بار دیگر زندگی تحت حاکمیت یک دولت نظامی را تجربه نکنند. آن‌ها پیشتر به مدت ۱۰ سال تجربه زندگی در لوای یک حکومت دیکتاتوری را داشتند. از این رو، خیلی زود جنگ داخلی در میانمار آغاز شد. 
در این چهارچوب، در میانمار کنونی افرادی که پیشتر هیچ نسبتی با جنگ نداشتند، به یکباره دست به اسلحه بردند و از مناطق حاشیه‌ای میانمار علیه حکومت نظامیان این کشور دست به اقام زدند. حکومتی که کارخانه‌های موشک سازی خود را دارد و البته که از نظر ادوات نظامی هم کاملا برتری دارد.
دشواری برنامه‌ریزی در زمان جنگ
مدتی قبل، در یک روستا در جنوب شرق میانمار، سانگکا با پوزخندی روی صورتش در جلوی یک مغازه ایستاد که در حال فروش چای و برنج سرخ‌شده بود. این اتفاق تنها اندکی پس از پرواز‌های مشکوک بر فراز روستای مذکور صورت گرفت. سانگکا شلوار نظامی به تن دارد و یک اسلحه را نیز به کمر خود بسته است. او اینجاست تا خبرنگار اشپیگل را به خود به اردوگاهشان ببرد. حاضر شدنِ ناگهانی وی از پیش اعلام نشده بود دلیل آن هم این است که وی مایل نیست قولی بدهد که قادر به اجرای آن نیست. جدای از همه این ها، بسیار سخت است که افراد در زمان‌های جنگ و در گیری دست به اتخاذ تصمیماتی درست بزنند. او با یک محافظ است. محافظ او آمادگی جسمانی خوبی دارد و انگشتش روی ماشه است. 
سه روز طول می‌کشد تا به اردوگاه شورشیان برسیم. سانگکا می‌گوید که او حس خوبی ندارد که انسان‌ها مجبور باشند سیلی از مشکلات و سختی‌ها را تحمل کنند تا او را ببینند. در طی فصل بارانی، حملات هوایی کمتری رخ می‌دهند، زیرا آسمان ابری است. در عوض، این بدان معناست که جاده‌ها صعب العبورتر از همیشه می‌شوند. از این رو، صرفا باید از موتور‌هایی استفاده کرد که زنجیرچرخ‌های خاصی دارند. هیچ بیمارستان مجهزی در منطقه وجود ندارد و مجروحان باید چند روز را تحمل کنند تا به مرز با تایلند برسند و درمان خود را آنجا آغاز کنند. برخی از مجروحان نمی‌توانند این موضوع را تحمل کنند و جانِ خودشان را از دست می‌دهند.   سفر به اردوگاه سانگکا با عبور از روستا‌های متروک و مزارع برنج همراه است. اغلب مردم محلی خانه‌های خود را ترک کرده اند. دلیل آن هم تبدیل منطقه زندگی آن‌ها به میدان جنگ بوده است. برای چندین دهه، ارتش میانمار دست به وحشت افکنی علیه اقلیت قومی "کارن" زده است. سربازان به زنان تجاوز می‌کنند و از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کنند و روستا‌ها را هم آتش می‌زنند.
جنگ و درگیری‌های فرسایشی در میانمار طولانی‌تر از هر کشور دیگری در جهان بوده است. این کشور از زمان کسب استقلال خود از انگلیس در سال ۱۹۴۸، شاهد جنگ‌های مختلفی میان گروه‌های قومیتی با حکومت نظامی در میانمار بوده است. در پی کودتا در میانمار، شمار زیادی از زنان و مردان از اکثریت قومی "بامار" که مانگ سانگکا هم جزو آن‌ها است به نیرو‌های اقلیت پیوستند و به جنگ علیه حکومت نظامی میانمار پرداختند.
جنگ به مناطقی از میانمار کشیده شده که سال‌ها در صلح و آرامش بودند. اضافه بر این ها، نیرو‌های مختلفی برای آنچه دفاع از مردم خوانده می‌شود هم شکل گرفته اند. کارشناسان معتقدند که اکنون صد‌ها گروه مسلح در میانمار فعال هستند. گروه‌هایی که یک دشمن مشترک دارند و آن هم ارتش میانمار است.
بخش پایان سفر باید با پایِ پیاده انجام شود. پس از گذشت حدودا یک ساعت، اردوگاه موسوم به "ارتش آزادیبخش خلق بارمار سانگکا" از دل تاریکیِ جنگل ظاهر می‌شود. در میان درختان بلند نخل، نیرو‌های پیرو سانگکا یک پایگاه نظامی را در کرانه رودخانه درست کرده اند. موضوعی که دسترسی آن‌ها به آب سالم را هم تسهیل می‌کند. محل آموزش نظامی نیز خالی از درخت است. قرار است این اردوگاه به زودی تغیر مکان دهد تا از دسترس و آتش نیرو‌های ارتش میانمار در امان باشد. موضوعی که برای پنجمین بار رخ می‌دهد.
آموزش زنده ماندن در جنگل
یکی از نیرو‌های زن حاضر در اردوگاه، مثل بچه‌ها ذوق می‌کند و با خبرنگاران اشپیگل به گرمی رفتار می‌کند. اینجا در جنگل، او خود را "پنگوئن" می‌نامد! موهایش کوتاه هستند همچون دیگر نیرو‌های شبه نظامی. او باید کل موهایش را وقتی آموزش‌های نظامی آغاز می‌شوند بتراشد. 
پنگوئن تازه ۱۸ ساله شده است. وقتی در فوریه گذشته ویدئویی منتشر شد که در قالب آن نیرو‌های حکومت نظامی میانمار دو شبه نظامی را به درخت بستند و آن‌ها را زنده زنده سوزاندند، دیگر نتوانسته تحمل کند و از شهری که در آن ساکن بوده یعنی یانگون خارج شده تا به شبه نظامیان بپیوندد. وی می‌گوید: "اکنون من برادرانم را دارم". او به جنگجویان شبه نظامی اشاره می‌کند. پنگوئن آموزش‌های ابتدای را گذرانده و اکنون منتظر دستورالعمل‌های بیشتر و اضافی قبل از پیوستن به یگان پهپادی است.        در اردوگاه مذکور ۲۵۰ جنگجو حضور دارند که حدودا ۱۰ درصد از آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند و هیچکس هم سنش بالاتر از ۳۰ سال نیست. برخی از آن‌ها زمانی زبان کره‌ای و پزشکی می‌خواندند و یا آرایشگر و کشاورز بوده اند. آن‌ها اهل شهر‌های بزرگ و همچنین شهر‌های کوچک و روستا‌ها بودند. قبل از پیوستن به گروه شبه نظامی سانگکا، به هیچ وجه نمی‌دانستند که چطور باید در جنگل دوام بیاورند و زنده بمانند و البته که رهبر آن‌ها هم همینطور بود. آن‌ها باید یاد بگیرند چطور لباس خود را با آتش در جریان یک فصل بارانی خشک کنند. آن‌ها باید یاد بگیرند که چگونه با خوردن بامبو و قارچ زنده بماند یا چگونه پشه‌ها و حشره‌های موذی را تحمل کنند و مالاریا را درمان کنند.
ساعت ۱۱، سرپرست بخش آموزش نظامی سوت می‌زند و اعلام می‌کند که وقت نهار است. جنگجویان در یک پناهگاه جمع می‌شوند. همچون هر چیز دیگری در اردوگاه، این پناهگاه از چیزی ساخته شده که بیش از همه دَم دست است: بامبو. از آنجایی که سلاح به اندازه کافی وجود ندارد، جنگجویان برخی سلاح‌های چوبی را به پشت می‌بندند. آن‌ها صاف می‌نشینند و نظم دارند. آن‌ها می‌گویند که ما جانمان را برای مردممان می‌دهیم. سانگکا در میان ردیف‌های مختلف جنگجویان قدم می‌زند و هیچ حس خاصی در چهره اش نیست. او ناگهان در کنار یک جنگجوی جوان توقف می‌کند. کسی که جرات نمی‌کند سرش را بالا بیاورد و در چشمان سانگکا نگاه کند. وی می‌گوید که "آیا همه چیز خوب است؟ شما خیلی غذا می‌خورید".
مثل هر روز، غذای شبه نظامیان برنج است. البته که امروز آن‌ها ماهی هم دارند. امروز یکشنبه است و آن‌ها ۱۰ دقیقه وقت برای غذا خوردن دارند. در دیگر روزها، وقت غذا خوردن تنها پنج دقیقه است. اندکی بعد، صدای سوت بلند می‌شود و به این مساله اشاره دارد که زمان بازگشت به منطقه آموزش نظامی فرارسیده است. افراد باید بدوند و قدم زدن پذیرفته نیست. سانگکا می‌گوید که شما باید قادر باشید به چیز‌هایی که خوشتان نمی‌آید بی اعتنا باشید.
زمانی که سانگکا گروه مذکور را در سال ۲۰۲۱ تشکیل داد، ابتدا تعدادی کمیته‌های مختلف تشکیل شد که هرکدام از آن‌ها حرف خودشان را می‌زدند. با این حال، اکنون خودِ او رئیس است و اوضاع بهتر شده است. این یک ارتش است و جامعه مدنی نیست. اینجا هیچ بحث اضافی وجود ندارد. سانگکا پیشتر شاعر بوده و در سال ۲۰۱۵ برای حمایت از آزادی و دموکراسی در کشورش به زندان رفته است. وی در آن دوره یک شعر کنایه آمیز را سروده که شهرتی جهانی پیدا کرده است. وی معتقد است که اکنون هم در زندان است. بسیاری از دیگکر فعالان آزادی در میانمار که شبیه به سانگکا بودند هم سرنوشت خوبی نداشته اند و یا به تبعید فرستاده شده اند و یا به تایلند فرار کرده اند. سانگکا می‌گوید که در میانمار متولد شده و می‌خواهد در همین کشور بمیرد. او می‌گوید که قصد ندارد وطن خود را تسلیم ژنرال‌های نظامی میانمار کند.
میانمار می‌توانست یک کشورثروتمند باشد. این کشور منابع زیادی نظیر نفت خام و گاز طبیعی و چوب دارد. با این حال، حکومت نظامی در میانمار منابع این کشور را استثمار می‌کند و با مردم به مثابه دشمن رفتار می‌کند. منابع میانمار تا حد زیادی در اختیار ژنرال‌های میانمار است و ثروت آن‌ها روز به روز بیشتر می‌شود. در این رابطه هیچ پیشرفت محسوسی در این کشور نظیر افزایش تعداد بیمارستان‌ها و مدارس و ... رخ نمی‌دهد. زندان‌های میانمار پُر از زندانیان سیاسی است و ژنرال‌ها به شدت غیرقابل پیش بینی هستند. 
سانگکا علی رغم درگیر بودنش با جنگ هنوز شعر می‌سراید. وی در قطعه‌ای که در سال ۲۰۲۱ سروده می‌گوید: "شاید دشمن تسلیحات داشته باشد با این حال، ما یک هدف مهم داریم". افرادی که به ارتش سانگکا می‌پیوندند متعهد می‌شوند که تا پایان انقلاب وفادار بمانند. هیچ تعطیلی در این میان وجود ندارد. جوانانی که به مبارزه با حکومت نظامی در میانمار می‌پردازند از چشم این حکومت تروریست هستند. سانگکا می‌گوید که از یک شبه نظامی در اردوگاهش که می‌خواسته فرار کند پرسیده که چه کاری می‌خواسته بکند؟ سرباز پاسخ داده که وی دلتنگ والدینش شده و غم غربت او را گرفته است. او گفته می‌خواهد به خانه برود. سانگکا می‌گوید ما او را زندانی کردیم و این یعنی او دیگر نمی‌تواند لبخند بزند!
برچسب ها: میانمار
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها