گروه جامعه: یادگاری نویسی، یکی از نمادهای بیفکری نسبت به ارزشهای اجتماعی است که موجب تخریب آثار باستانی میشود.
روزهای تعطیل اگر اهل سفر به مکانهای دیدنی ایران باشید، حتما با یادگاریهایی که بدن بناهای تاریخی، آثار باستانی و حتی دیوار عمارتها را پوشانده آشنایی دارید. به قدری این دست نوشتهها زیاد هستند که تصور بنایی دیدنی بدون وجودشان غیر ممکن به نظر میرسد. دست خطهای کج و بی محتوایی که فارغ از این بناها، از صندلی اتوبوس و دیوار مترو تا دیوارهای تخت جمشید را پوشش میدهد. حتی برای گیاهان و درختان هم ارزش قائل نبوده، روی آنها حکاکی میکنند. البته با افزایش قدمت درخت و تنومند شدن آن، علاقه به خاطره نویسی به همان نسبت افزایش مییابد. نکته قابل تامل اینجاست که با پیشرفت تکنولوژی و پیدایش شبکههای اجتماعی، افراد به راحتی میتوانند نظرات خود را ثبت کنند، که این نوشتههای ثبت شده از سوی بسیاری از افراد خوانده خواهدشد؛ پس چرا عده ای هنوز به یادگاری نویسی ادامه میدهند؟
یادگاری نویسی شاید نمایانگر نیاز یا میل مبهم انسان به جاودانگی باشد؛ اما شیوه ارضای این نیاز، جز بیفکری نسبت به ارزشها تلقی نمیشود. یکی از افتخاراتمان که دایم در کفتگوهای خود از آن یاد میکنیم، پیشینه تاریخی این سرزمین کهن است. اما همت ما در نگهداری از این آثار به اندازه حرفهایمان نیست. چه از طرف مسئولان که با ساخت و بهره برداری از سدی مانند سیوند موجب زیر آب رفتن آثار باستانی تنگه بلاغی و دشت پاسارگار شدند و چه از طرف مردم که بدنه تمام آثار را با دست نویسهای خود پر کردهاند. در این میان عدم آگاهی و کمبود اطلاع رسانی مسئولین و بی توجهی به سازههای باستانی را نمیتوان نادیده گرفت. شاید اگر با احترام بیشتری با آثار باستانی برخورد میشد یا اگر از سوی سازمان میراث فرهنگی برای هر اثر افرادی به منظور بالا بردن آگاهی مراجعین و محافظت از آثار در نظر گرفته میشد؛ برخورد بهتری از طرف مردمی دیده میشد.
یادگاری ملکم روی دیوار تخت جمشید
حتی روی دیوار چین هم میتوانید کلی یادگاری کنده کاری شده به زبانهای مختلف و البته به فارسی ببینید! البته سرجان ملکم و سایر دیپلماتهای انگلیسی نیز بر دیوارههای تخت جمشید یادگاری نوشتهاند. ملکم در اوایل قرن نوزدهم میلادی بارها برای انجام ماموریت به ایران آمدهبود.
غارت آثار باستانی، مرحله بعدی روند یادگاری نویسی
البته یادگاری نویسی در کنار غارت آثار باستانی رفتاری شاید به نسبه فرهنگی به نظر برسد. متاسفانه علاوه بر یادگاری نویسی شاهد به غارت رفتن کاشیهای آثار باستانی و حتی ستونهای این بناها هستیم. برای دیدن نمونه از این برخورد لازم نیست سفر کنید، ضلع جنوبی تئاتر شهر هم دچار یادگاری نویسی شده و هم کاشی هایش به سرقت رفته است. این در حالی است که مجموعه تئاتر شهر به عنوان حرفهای ترین مجموعه تئاتری ایران و ثبت شده در لیست میراث فرهنگی کشور تنها به دلیل نداشتن حریمی مشخص شاهد حضور افرادی غیراجتماعی و نقش بستن یادگاری و دیوار نوشتههایی غیراخلاقی بربدنه خود است.
پول، دفتر یادداشت جیبی!
فضای دیگری که برای یادگاری از سوی افراد در نظر گرفته شدهاست، فضاهای خالی روی پول ها است. از عیدی دادن پدری مهربان تا یادگاریهایی که مخصوص زمانهای خاص زندگی افراد است. پولی که اولین حقوق فرد است. کرایه خانهای که برای مستاجر خیلی سنگین تمام شده، طرفداری از تیمهای مطلوب و ابراز عشق به طرف مقابل تا دادن آدرس و شماره تلفن. همه اطلاعاتی هستند که میتوانیم از روی پولها بدست آوریم.
یادگاری، نماد حضور انسان در یک منطقه!
یادگاری نویسی میتواند اشارهای برای حضور انسان در یک منطقه محسوب شود. دیوارها، لبه پنجرههای مترو به فضای مناسبی برای یادگار نویسان تبدیل شدهاست. تا جایی که یکی از بنرهای مشهور مترو به این پدیده اختصاص دارد و در آن از شهروندان تقاضا شده از نوشتن یادگاری و نظرات خود بر روی دیوارهای مترو خودداری کنند. البته موضوع یادگاری نویسی در مترو با در نظر گرفتن این حقیقت که حتی در بخش مهمانان و تماشاگران مجلس شورای اسلامی نیز یادگاری نوشته شدهاست، معمولی به نظر میرسد.
افزایش گرایش با یادگاری نویسی با افزایش سن درختان
شهرستان ما درخت چنار تنومندی دارد، سالهای کودکی با حلقه زدن بر دورش گذشت. باید 6 یا هفت نفر دست همدیگر را میگرفتیم تا بتوانیم دورتادورش را بگیریم. درختی که بیشتر به یک معجزه شبیه بود. فضای کوچکی در تنهاش به وجود آمدهبود که کودکان میتوانستند با کمی پیچ و خم خود را در آن جای دهند. آن سالها متوجه رونوشتهای تنه درخت چنار نبودم. سالهای بعدی متوجه شدم که درخت ثبت ملی شده، اما وقتی به شهرستانمان سفر کردم در اولین نگاه متوجه یادگاریهایی که تنه و شاخههای درخت را پوشانده شدم. دیدم فضای کوچکی که در کودکی به سختی در آن جا میگرفتم، با آتش سوخته تاجایی که میتوانم به راحتی در این فضا بایستم. با وجود لطمات وارده، این درخت هنوز سبز است. البته نباید پدیده یادگاری نویسی تنها روی درختان کهنسال را رفتاری اشتباه تلقی کرد. شاید برخی حتی برای پایداری بیشتر، نام یا عشق خود را بر روی نهالها ثبت کنند. روی تمام درختان پارک میتوان اثری از این فرهنگ برخوردی مشاهده کرد.
یادگاری نویس روی کبد بیمار!
یادگاری نویسی در خارج از ایران خطرناکتر به نظر میرسد. تا جایی که یک جراح انگلیسی در اقدامی عجیب حروف اول اسم خود را بر روی کبد بیماری که آن را جراحی کردهبود، حک کرد. یکی از همکاران این جراح، مدتی بعد که عمل روتین دیگری را بر روی بیمار مذکور انجام میداد، متوجه حک شدن حروف اختصاری اسم همکار خود بر روی کبد بیمار شد. جراح معلق شده ظاهراً با استفاده از اشعه گاز آرگون که برای بستن رگها استفاده میشود، حروف اول اسم خود را بر روی کبد بیمار حک کرده است. متخصصان میگویند این کار معمولاً خطرناک نیست ولی اثر سوختگی را بر روی سطح کبد برجای میماند.
چه باید کرد؟
یادگاری نویسی روی بناهای باستانی مختص ایران نیست. کشورهای یونان و ایتالیا برای حفظ آثار خود و پیشگیری از یادگاری نویسی برروی آنها، لوحهایی را نصب کرده و از مردم درخواست کردهاند که یادگاریهای خود را روی آن لوحها بنویسند. این تابلوها می توانند نشان دهنده سلایق مختلف و میزان مراجعه به هر اثر باشند. برخی از روان شناسان معتقدند که حکاکی کردن و نوشتن یادگاری روی آثار تاریخی، در واقع به جنبه روانی افراد باز میگردد؛ چرا که در ناخودآگاه جمعی بشر کندن آثار وجود دارد. این دسته از افراد به دلیل نداشتن آموزش در مواجهه با آثار، کنده کاری های خودشان را جزو بزرگتری از آن اثر قرار میدهند و با کاهش تنش و هیجان در واقع خود را جزو آن اثر ثبت و امضا میکند. باید توجه داشت یادگاری نویسی روی بناهای تاریخی منجر به انجام اقداماتی برای محو آنها شده و در نهایت به کاهش طول عمر آنها می انجامد.