به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۲۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۲ ساعت ۱۸:۵۸
کد مطلب : ۵۳۴۶۴
مشکل نه در کافه‌ها بلکه در جامعه است؛

دردسر تازه براي دخترهای کافی‌شاپی

گروه جامعه-رسانه ها: «اگر فردا گفتند که قهوه هم سرو نکنید، می‌گوییم چشم! کافه‌دارها باید کاملا مطیع باشند چون نه سازمان حامی‌ و پشتشان هست و نه مسوولان نظر خوبی نسبت به کافه دارند. سرمان پایین است، بگویند فقط کیک توت‌فرنگی سرو کنید، باز هم می‌گوییم چشم!»
دردسر تازه براي دخترهای کافی‌شاپی
 شرق در گزارشي با اين مقدمه نوشت: این حرف‌های خانم هرندی است؛ زنی که مدیریت یک کافه را در مرکز شهر برعهده دارد، آموزش کافه‌داری به خانم‌ها می‌دهد و اتفاقا از زنانی است که کار زنان را در کافی‌شاپ‌ها و کافه‌ها چندان نمی‌پسندد ولی این مانع نمی‌شود که دستور اداره اماکن را درباره زنان دوست داشته باشد: «به‌عنوان خانمی که استقلال کاری دارم شاید شنیدن چنین حرف‌هایی دلچسب نباشد اما اگرچه کار زنان در کافه‌ها در همه‌جای دنیا هست ولی به‌شخصه از اینکه زنی روی میز کافه‌ای را تمیز کند خوشم نمی‌آید.»

اما معلوم نیست که چرا دستور پلیس فقط شامل زنانی می‌شود که در کافه‌ها کار می‌کنند و نه زنانی که در قهوه‌خانه‌ها و سفره‌خانه‌ها هستند. به نظر می‌رسد که در قهوه‌خانه‌ها و سفره‌خانه‌های سنتی، حضور مردان و جمع مردانه پررنگ‌تر است اما در کافه‌ها، فضا صمیمی‌تر و جنسیت مشتریان متناسب با اسم و رسم کافه. اما پلیس تنها به کافه‌ها هشدار داده است که از حضور زنان در فضای کافه به‌عنوان پرسنل کاری خود‌داری کنند.

ناهید می‌گوید اگر اینجا عذرم را بخواهند می‌روم یک‌جای دیگر و بعد اگر آن کافه جدید هم خواست دستور اداره اماکن را برای عدم اشتغال زنان در محیط کافه تمکین کند شاید کافه دیگری پیدا شد، شاید هم رفتم و ظرفشور شدم، ناهید از معدود سالن‌کارهای زنی است که اینطور صریح سخن می‌گوید.بقیه که طرف صحبت می‌شوند اینقدر صراحت ندارند. بیشتر ترجیح می‌دهند از مشکلات خودشان بگویند و از اینکه چاره‌ای ندارند چرا که نه‌تنها مجبورند بلکه عاشق این کار هم هستند. مثلا فرناز که یکی، دوماه است رفته پشت پیشخوان کافه‌ای در مرکز تهران، می‌گوید که یکی از دوستانش با اینکه فوق‌لیسانس نقاشی دارد اما سالن‌کار شده!

«سالن‌کار» یعنی کسی که در محیط کافه از مشتریان پذیرایی می‌کند و پلیس اعلام کرده که از این به‌بعد نمی‌گذارد هیچ خانمی سالن‌کار باشد. بر اساس این دستورالعمل، زنان می‌توانند در کافه کار کنند اما به این شرط که در آشپزخانه کافه باشند، برای شستن ظرف‌ها یا پخت‌وپز. ناهید می‌گوید این اولین‌بار نیست که چنین چیزی را می‌شنود: «اصلا این قانون بوده و حالا دوباره دارند برای اجرایش فشار می‌آورند.»

فرناز همکار دیگر ناهید است در کافه‌ای نزدیک به بلوار کشاورز؛ جایی که قشر جوان و تحصیلکرده عصرهای خود را معمولا در فضای کافه‌ها می‌گذرانند. در لایف‌استایل فرناز، کارکردن در کافه از کار در شرکت‌ها یا ادارات، هم بهتر است و هم ممکن‌تر: «این کار تنها کاری است که می‌توانم انجام بدهم، به‌خاطر موقعیت دیگر کارها نه تمایل دارم واردشان بشوم و نه توانایی. در کافه مجبور نیستی خودت را سانسور کنی چون مشتری هم مثل توست و تو هم شبیه به خودت. اما اگر قرار باشد در یک اداره کار کنم مجبورم هرروز سر صبح به محل کارم بروم در حالی که اگر دانشجو باشم نمی‌توانم و باید از لباس فرم آنجا استفاده کنم در حالی که دوستش ندارم، لباس من همین لباس کار در کافه است.»

او همکارانی از جنس خودش در کافه‌های تهران دارد که دخترانی بین 20 تا 35سال هستند و بی‌آنکه مدرک خاصی داشته باشند تنها می‌توانند در کافه کار کنند: «اگر پلیس واقعا می‌خواهد این قانون را عملی کند باید بگوید که 80درصد دخترها که نه مدرکی دارند و نه پارتی‌ای که جذب اداره‌های دولتی شوند باید چه‌کار کنند؟ یعنی واقعا پلیس فکر می‌کند کار در کافه از کار در مطب دکتر یا بوتیک برای دختران خطرناک‌تر است؟» پاسخ‌های فرناز حکایت از آن دارد که او فکر می‌کند کارکردن در هر موقعیتی می‌تواند برای دختران خطرناک باشد چرا که مشکل نه در کافه‌ها بلکه در جامعه است.