حاتمی کیا که بنظر می رسید برخلاف دیگر میهمانانی که به این برنامه می آیند، با مشکلی به نام محدودیت و یا کمبود وقت مواجه نیست، فرصت کافی داشت تا با خیال راحت تمامی حرف های مدنظرش را به زبان آورد. سخنانی که بخش عمده آن را نیش و کنایه به سینمای ایران و منتقدین و دیگر سینماگران تشکیل می داد.
در همین رابطه، پس از پایان سخنان حاتمی کیا، هنگامی که نوبت به بخش نقد برنامه رسید، احمد طالبینژاد از مجری برنامه فرصت خواست تا درباره سخنان حاتمی کیا یکی دو جمله بگوید. طالبینژاد گفت که برای حاتمی کیا نگران است، چرا که مسیری که وی انتخاب کرده مسیر درستی نیست و این میزان تبختر که در حاتمی کیا وجود دارد نگران کننده است.
طالبی نژاد افزود: یک سوال از حاتمی کیا دارم و آن هم اینکه چرا نسبت به سینمای ایران و منتقدان این قدر با بغض سخن می گوید؟ مگر نه اینکه همین منتقدین حاتمی کیا را برجسته کردند؟ و اینکه چرا حاتمی کیا که همیشه یهترین امکانات برای او مهیا بوده همیشه ناراضی است؟ چرا این همه تبختر؟
در ادامه گبرلو مجری برنامه نیز گفت که از حضور حاتمی کیا در مناظره ای برای پاسخ دادن به این گونه سوالات، استقبال می کند اما حسین معززی نیا، دیگر منتقد حاضر در برنامه در این باره گفت: آقای حاتمی کیا معمولا مناظره را قبول نمی کند، ایشان مثل همین الان، فقط مونولوگ را می پسندند. معززی نیا همچنین در پاسخ به طالبی نژاد که از وی خواست تا او هم نظرش را درباره سخنان حاتمی کیا بگوید، گقت: اجازه بدهید من سکوت کنم.
..........................................
حضور ديشب ابراهیم حاتمیکیا در برنامه هفت، همچون بسیاری دیگر از اتفاقهای اخیر روزگار نو در ایران، روشنگر، آکنده از تناقض و پر از افشاگریهای ناخواسته بود. وقتی یکی از نمایندههای بخشی از سینمای نفتی نظم قدیم ایران، با مقدس سازی از شعارهایش، کاملا حساباش را از مردم کشورش جدا میکند. در روزگاری که از خالی ماندن میدان از همکاران نفتیاش میترسد. میخواهد به آنها شجاعت ببخشد که به قول خودش به میدان بیایند و با انتقاد و تخریب، سویه دیگر این جریان نفتی، یعنی بخش جشنوارهای را از میدان به در کند.
روزگاری است که دوستان به جان خودشان افتادهاند تا از باقیمانده بیتالمال، برای ساخت چند اثر دیگر بهره ببرند. حاتمیکیا یک جا میگوید فرزند این مردم است و جای دیگر این گفتگو اعتقاد دارد که برای کشاندن این مردم به سینما، باید درباره پایینتنه فیلم بسازد. دقیقا همان تصویری که بخش ظاهرا مقابل این جریان نفتی، از گیشه و حضور مردم میدهند. او از دوستاناش دعوت میکند تا پیش بیایند و فضا را پر کنند.
دوست فیلمسازی را نام میبرد که با بودجه دولتی فیلمی ساخته، و میگوید که اگر مردم برای تماشای فیلماش به سینما نیایند، نگران نباشد و باز هم فیلم بسازد. به همکاران نفتیاش میگوید که از سالنهای خالی نترسند، مردم هم از تماشای این محصول استقبال نکرند، نکنند؛ چون آرمانشان جدا از مردم، مقدس است، و باید برای این آرمان از جیب اقتصاد مرکزی و بیتالمال، پول خرج کرد. هر چند که خودش را بخشی از "خانواده مردم" میداند!
در این گفتگو، میشد نگرانی حاتمیکیا را از تنها ماندن و ترک میدان در روزگار جدید دید. او فروش میلیاردی فیلمهای همکاراناش را با توجه به قیمت بالای بلیت، دست میاندازد و اندک میشمرد، اما فیلم آخر خودش هم با همه حمایتها و تبلیغات، در تهران یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان فروخته است! او در برنامه هفت ظاهر شد، حرفهای متناقض زد، و کوشید خودش و همراهاناش را به عنوان تنها گروه دارندگان آرمان، و در حقیقت واپسین مصرفکنندگان آخرین قطرههای بودجه نفتی نظم قدیم، در برابر دیگر به اصطلاح ارزشیها و روشنفکرهای این نظم، در جایی امن، دور از انتخاب واقعی مصرف کنندگان این سینما، جا بزند. و این ویژگی دوران تازه است. وقتی همه چیز مثل روز روشن میشود. حالا هر چه قدر هم بخواهیم با داد و فریاد و پر از تناقض حرف بزنیم تا سررشته اصلی سخن گم شود!
..................
حاتمی کیا در ابتدای این برنامه وضعیت سینمای ایران را غم انگیز دانست و گفت وقتی در جشنواره فجر فیلم های ایرانی را می بیند انگار وارد یک سیاره دیگر شده. حاتمی کیا اعلام کرد مشکلات سینمای ایران از زمانی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند. وی در ادامه سینمای ایران را شامل سه جریان دانست یکی فیلم های سیاه نما و جشنواره ای که فیلم هایشان برای مخاطب موبور آن طرف آب می سازند. دیگری فیلمسازانی که برای جیب مردم فیلم می سازند و حاتمی کیا یک جا آنها را حلال ترین فیلم سازان دانست و در بخش دیگری از صحبت هایش این جریان را شامل فیلمسازانی دانست که حرف های پایین تنه ای می زنند تا سینما گرم شود!
ابراهیم حاتمی کیا جریان سوم را جریان میانه ای دانست که دنبال مطرح کردن مشکلات و زخم های جامعه و آرمان هایی مثل ورود عرفان به سینما است. حاتمی کیا در این بخش از صحبت هایش گفت: الآن در سال 93 اگر آدم های آن نسل که رفتند و جنگیدند نبودند چی می شد؟ آقا وقتی در بیمارستان صحبت های آمریکایی را شوخی می داند به پشتوانه همین نسل است. جامعه در دورانی درگیر جنگ بوده و کوچه ها نام شهیدها را گرفته و در حالی که هنوز این زخم ها التیام پیدا نکرده سینما سعی می کند به آنها پشت کند.
حاتمی کیا این جریان سوم را مظلوم ترین فیلم سازان است که باید از طرف همه بخش ها اعم از سیاست گذار و بخش خصوصی حمایت شوند و برای گفتن حرف هایشان مصونیت داشته باشند. وی اعلام کرد حتی آمریکا به فیلمسازهایی که در جنگ ویتنام شرکت کرده بودند امتیاز های ویژه دادند. حاتمی کیا در ادامه صحبت هایش سعی در روحیه دادن به فیلمسازهای نا امید این جریان که یا فیلم نمی سازند یا تغییر جهت داده اند داشت و از آنها خواست در بیان حرف هایشان مقاوم باشند وبدانند هیچ مسئولی از فیلمسازی آنها استقبال نمی کند.
حاتمی کیا در ادامه گفت: من سه دهه است دارم کار می کنم که با عمر انقلاب یکی است و ادعا دارم که قصدم این بوده که تغییری ایجاد کنم. من باید اراده ملتی که انقلاب کرده را بگویم و برای گفتن این باید شجاعت داشته باشم، حوصله کنم و بجنگم. این نوع فیلمسازی آدم هایی را می طلبد که روی چیزی که می خواهند بگویند مقاومت کنند. حاتمی کیا وضعیت فعلی این جریان را هم اینگونه شرح داد: وضعیت جوری شده که ما اقلیتیم. ما را در بازی گذاشتند که داریم صفر می شویم اما بچه ها نباید کوتاه بیایند.
حاتمی کیا البته در میانه صحبت هایش از گروهی از فیلمسازها انتقاد کرد که مشخص نبود در کدام یک از دسته بندی های او قرار دارند و گفت: سینما برای یک عده تبدیل به سکوی پرتاب شد و فیلم هایی با بودجه اندک تند تند سر هم بندی می کنند تا بیلان کاری ارائه بدهند. ابراهیم حاتمی کیا در ادامه صحبت هایش کمال تبریزی را فیلمسازی دانست که اول انقلاب با دوربین از سفارت آمریکا بالا رفته و در آخر برنامه بدون نام بردن از او و فیلم طبقه حساس از برخی بچه های این جریان میانه که سراغ فیلم های پایین تنه رفته اند انتقاد کرد.
حاتمی کیا از تبدیل شدن فیلم فاخر به متلک انتقاد کرد و در مقام مدافع این فیلم ها گفت: کار به جایی رسیده که فیلم های فاخر را مقصر بالا رفتن دستمزد بازیگران می دانند. انتقاد های حاتمی کیا در ادامه به انجمن دفاع مقدس و محمد رضا شرف الدین رسید و حاتمی کیا این انجمن را به خاطر انجام ندادن هیچ حرکت موثری مورد نقد قرار داد. حاتمی کیا در ادامه از بهزاد بهزاد پور که دیگر فیلم نمی سازد هم انتقاد کرد و گفت: ما باید فیلم هایمان را بسازیم ملت پول دادند دادند ندادند هم ندادند!
ابراهیم حاتمی کیا بدون نام بردن از فیلم آبادانی های کیانوش عیاری هم به تندی انتقاد کرد و آن را فیلمی دانست که ایران را فاشیست زده نشان می دهد و گفت:من برای ارسال این فیلم به لوکارنو گریه کردم و گفتم باید از فرستادن این فیلم که کشور ما را ذلیل می کند خجالت بکشید و با داد و فریاد از فارابی بیرون آمدم. وی همچنین کنایه هایی به گیلانه رخشان بنی اعتماد زد و گفت: داستان زنی که پسر خوشکل چشم آبی خود را به جنگ می فرستد و ناتوان و مجروح آن را تحویل می گیرد سیاه نمایی است.
ابراهیم حاتمی کیا بار دیگر از شیار 143 که دومین فیلم بلند نرگس آبیار است تقدیر کرد و آن را یک فیلم مردمی دانست اما در جای دیگری از صحبت هایش گفت: کسانی که تازه الفبای فیلمسازی را یاد گرفته اند کار خود را با جنگ آغاز می کنند. من از چنین آدمی چه انتظاری میتوانم داشته باشم؟!
انتقادات حاتمی کیا نهایتا به حسن روحانی رسید و او طبق معمول بدون نام بردن از او گفت: دیگر دارند می گویند بهشت و جهنم مردم دست ما نیست حتما دیگران باید تصمیم بگیرند که بهشت برویم یا جهنم. ابراهیم حاتمی کیا در طول صحبت هایش مدام جملاتش را نیمه کاره می گذاشت و بر عکس مصاحبه های چند سال قبلش صراحتا وارد یک موضوع نمی شد حتی وقتی کار به فیلم خودش یعنی گزارش یک جشن رسید با محافظه کاری گفت: این فیلمی است درباره جوون ها و نه مسایل دیگر اما به هر حال صلاح دیدند که نمایشش ندهند.
حاتمی کیا صحبت هایش را با انتقاد از گروهی از منتقدان و اعلام ورشکسته بودن سینمای ایران به پایان رساند. ابراهیم حاتمی کیا دراین گفت و گو از شرایطی انتقاد داشت که جریانی که او هم شاملش می شود را دارد محو می کند. اما نتوانست توضیح کاملی درباره این شرایط بدهد تا شاهد یکی آشفته ترین مصاحبه های چند سال اخیر او باشیم.