شاید در تاریخ پس از انقلاب اسلامی مجلس و دولت با چنین شرایطی مواجه نشده بودند که تکلیف یک وزارتخانه مشخص نشود آن هم وزارتخانهای که مسئول پرورش مدیران آینده کشور است و پذیرش تکثر از مهمترین آموزههای آن به دانشجویان امروز و مدیران فرداست. جدا کردن سیاست از تصمیمگیریهای علمی موضوع مهمی بود که به اعتقاد برخی کارشناسان در جلسات رای اعتماد به گزینههای پیشنهادی چندان توجهی به آن نشد و همین امر موجبات اعتراض نمایندگان مستقل را فراهم کرد. در جلسات رای اعتماد به گزینههای پیشنهادی موضوع جدیدی برای اولینبار در تاریخ مجلس پس از انقلاب کشور مطرح و برخی نمایندگان تندرو آن را بهعنوان شرطی برای رئیسجمهور در انتخاب وزیر علوم مطرح و بر آن تاکید کردند؛ این شرط «نبودن در حلقه دکتر مصطفی معین» بود یعنی طیفی در مجلس اصرار داشت که گزینههای معرفی شده از سوی رئیسجمهور زمانی میتوانند از رای اعتماد نمایندگان برخوردار شوند که نسبتی از همکاری و رفاقت نزدیک با معین نداشته باشند.در ابتدا لازم است نگرش معین درباره معین سیاسیکاری را ملاحظه کرد که شاید پاسخ بسیاری از هجمههای این روزها به او است:«من وقتی مسئول شدم، نباید جناحهای سیاسی برایم فرقی کند. نباید حب و بغض و رفیق بازی مطرح باشد. ضمن آنکه او حقی دارد که باید به او بدهم دیگر آنکه اگر ببینم نتیجه این تحصیب مطلوب است باید به او کمک هم کنیم».
سیاسیکاری خط قرمز انتصابهای معین
نمایندگان درون این طیف که سن برخی از آنها در دوران وزیر بودن معین در دولت آیتا... هاشمیرفسنجانی بسیار پایین بود، عملکرد آن دوران او را ملاک مخالفت قرار میدهند و به عبارتی مدعی میشوند که معین در انتصابهایش سیاسی عمل میکرده است و بر همین مبناست که حلقه اطرافیان او را هم با آنچه پرداخته ذهن خودشان است، متوقف میکنند. جالب است که آنها حتی نگاهی هم به تاریخ نکردهاند که ببینند بزرگان جریان اصولگرا از عملکرد معین نفع بیشتری بردند تا اصلاحطلبان. مصطفی معین در کتاب «تاریخ شفاهی آموزشعالی» درباره نحوه انتصابها و عملکرد خود توضیح داده است: «در جذب و بهکارگیری و ارتقای علمی افراد به هیچ وجه خط و جناح سیاسی مطرح نبود. آقای مهندس حسین طاهری، آقای دکتر دهمرده، آقای دکتر عباس طائب با ما همکاری میکردند. آقای سقائیاننژاد که پس از گرفتن دکترا به ایران بازگشت به ریاست دانشگاه صنعتی اصفهان منصوب شد. تلاش ما بر این بود که به ارتقای علمی مبارزین سیاسی قبل از انقلاب کمک کنیم. نمونه آن آقای دوزدوزانی و احمد توکلی است. آقایتوکلی هم دوره بنده و آقای دکتر خانیکی در دانشگاه شیراز و از مبارزان آن دوره بود که الان مدرک دکترایش را گرفته است. گرایش سیاسی افراد برای من اهمیت نداشت و حساسیت جدی بر آن نداشتم. استدلالم این بود که به خاطر مبارزه فرصت تحصیل از ایشان گرفته شده و حالا حداقل باید این امتیاز به آنان داده شود. ضمن آنکه اگر هر کسی با هر دیدگاه سیاسی به تحصیل خود ادامه دهد، با دانش بیشتر برای کشور مفیدتر خواهد بود».
روایت ادامه تحصیل احمد توکلی
از جمله رویکردهای معین در زمان وزارت علوم دولت آیتا... هاشمی توجه او به ادامه تحصیل افرادی بود که در طیف فکریاش قرار نداشتند. یکی از افرادی که توانست اجازه ادامه تحصیل از معین بگیرد احمدتوکلی، نماینده اصولگرای مجلس است. به نظر میرسد اصولگرایان حافظه تاریخی کمرنگی داشته باشند چون آنچه معین روایت کرد گویای دور بودن تفکر وزارتش از مباحث سیاسی است: «آقای توکلی ابتدا خدمت مقاممعظم رهبری رفت و درخواست کرد که به من بگویند برای ادامه تحصیل به ایشان کمک کنم. آقای حجازی از دفتر مقام معظم رهبری تلفنی موضوع را یادآوری نمود. من گفتم چه نیازی بود که پیش ایشان برود. البته بعد مقاممعظم رهبری در جلسهای این مورد را به روی من آوردند که آیا شما چنین چیزی گفتید؟ گفتم بله چون این کار را بهطور طبیعی انجام میدادم. مشکل ایشان هم حل شد و به انگلستان رفت. ایشان در سال 80 که کاندیدای ریاست جمهوری شد، گفته بود که من با کمک یک مدیر اصلاحطلب تحصیل کردم. حال شاید بهعنوان تشکر بوده است یا...» البته برخی در حلقه معین بودند که اظهارات توکلی را به نوع دیگری تفسیر کردند، چنانکه خانیکی گفته بود: «در فهم سیاسی به این معناست که آنها برای آنکه به هم جناحیهای خود یعنی اصلاحطلبان هم این امتیاز را بدهند، برای من نیز این امکان را فراهم کردند».
معین استغفار کند یا نادران؟
البته ماجرای توکلی به همین موضوع ختم نمیشود چرا که فریدون رحیمزاده که از نزدیکان معین و از همکاران او بوده است موضوع دیگری را مطرح میکند: «شنیدم در جریان حادثه 18 تیر آقای توکلی نامهای خطاب به شما نوشته بودند که در روز قیامت دامن شما را رها نخواهم کرد، به این مضمون که چرا استعفا کردید و کشور را با مشکل مواجه ساختید». این موضوع را باید از معین پرسید که خود اینگونه تعریف کرده است: «این ماجرا برای من اهمیت زیادی نداشت. یکبار در جلسه افطاری عمومی در ماه رمضان در دفتر مقام معظم رهبری بودیم. بعد از افطار آقای توکلی همراه دوست خود آقای الیاس نادران پیش بنده و آقای خانیکی آمدند و آقایتوکلی از من سوال کرد و من هم پاسخ دادم. بعد از پاسخ من، ایشان رو به نادران کرد و گفت «باید استغفار کنید».
دفاع از حقوق ملت در وزارت علوم دولت آیتا... هاشمی
موضوع دیگری که این روزها در مورد معین مطرح میکنند تا بهواسطه آن حلقه اطرافیانش را نشانه بروند، سیاستهای اعمالی او درباره سهمیهبندی در دانشگاهها بود. معین و آنچه بهعنوان حلقه او مینامند از ویژگی صداقت برخوردار هستند و هیچگاه تلاش برای نفی گذشته خود ندارند، چنانکه خانیکی میگوید: «بهطورکلی چالشهای علمی و سیاسی با هم مخلوط میشوند و حل آن پیچیده میشود. در یک زمانی آقای دکتر معین و من که حالا از عدالت آموزشی صحبت میکنیم، در مقطعی از پدیده سهمیه در دانشگاهها حمایت میکردیم». و معین هم در تائید آن اظهار میکند که «و چه دفاع جانانهای هم میکردیم!» اما این دفاع جز دفاع از حقوق ملت بود. خانیکی در اینباره توضیح میدهد که «دفاع میکردیم که این حق بعضیهاست. اگر در انتخاب افراد چه با گرایش چپ و چه با گرایش راست ملاک و معیار علمی را در نظر بگیریم، جنس رقابتها و گرایشهای سیاسی متفاوت خواهد بود. بر این اساس، هرچه امکان تحصیل علمی سیاسیون هر دو جناح کشور را فراهم کنیم، درنهایت زمینه اصلاح کشور را به معنای واقعی مهیا کردهایم.
اگر اینگونه به مساله نگاه شود، بازخوانی سیاسی مساله فراموش میشود». آیا هنوز آن بینش و مشی در معین و حلقه اول او جریان دارد و آیا هنوز آنها به آنچه در زمان وزارت علومی که حضور داشتند، پایبند هستند یا با ترک مسئولیت دیدگاههایشان هم دچار تغییر و تحول شد؟ ارزیابی آنها از احمدتوکلی در سالهای اخیر خود گویای مشی کنونی آنهاست، چنانکه معین معتقد است: «بینش و گرایش و رفتار آقای دکتر توکلی تا حدودی نسبت به گذشته تغییر کرده است. من نگرش ایشان را قبول ندارم اما میگویم علاوه بر تربیت و تقوا، معجزه علم و آگاهی است که فرد را متعادلتر میکند» و خانیکی بهطور واضحتر این موضوع را تشریح میکند: «اگر هم تغییر نکرده باشد، حق او محفوظ است چون او از استعدادهای علمی کشور و جزو دانشجویان خوب علمی بوده است. ایشان در رشته مهندسی برق در دانشگاه شیراز قبول شد اما بهخاطر فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شد. برای همین ما هم کمکش کردیم». خانیکی در مورد عملکرد دکتر معین در وزارت علوم هم توضیح داده است: «در دوره اول وزارت آقای دکتر معین برنامههای زیربنایی زیادی پیگیری شد؛ یکی امور مربوط به هیئت امناست و دیگری توسعه آموزشعالی در مناطق محروم. به نظر میآید در این دو طرح تاکید بیشتری بر نحوه اداره مستقل تر دانشگاهها از نظر مالی و اداری و بهویژه مالی شد تا بتواند منابع خود را اضافه کند و آنچه در اختیار دارند با بوروکراسی کمتری هزینه کنند. در دوره دوم وزارت دکترمعین، این روند به جنبههای اداری دانشگاه توسعه پیدا کرد تا دانشگاهها نهاد مستقلتری باشند».
موانع ساختاری توسعه آموزشعالی در ایران
موضوع دیگری که این روزها در مورد معین و عملکرد اطرافیانش در زمان حضور در وزارت علوم مطرح میکنند، اتفاقاتی است که در دانشگاهها رخ داد اما آیا آنچه به وقوع پیوست خارج از روحیه جوانی و دانشجویی بود و اصلا اعتراض و انتقاد چه نسبتی با دانشگاه دارد که خانیکی درمورد آن توضیح داده است: بحران دانشگاه در ایران موضوعی نسبتا قدیمی است که از قبل از پیروزی انقلاب هم مطرح بوده است. پروژههایی در این مورد هم در داخل وزارتخانه و هم بیرون از آن از جمله در یونسکو از سوی «لوتان کوی» انجام شده است تا موانع توسعه دانشگاه را بشناسند. کارهایی که در 54 در قالب طرح فرانسوی آموزش عالی انجام شد که نتیجه آن تاسیس دانشگاه بوعلی سینای همدان و ایجاد دانشگاه رضاشاه در مازندران برای تحصیلات تکمیلی بود که این دانشگاه به خاطر همزمانی با انقلاب تاسیس نشد. هدف این دانشگاه تنوع بخشی به نظام آموزشی کشور بود و از طرف دیگر گذار رسمی و اداری ناموفق مانند طرح دانشگاه شریف کنونی و دانشکاه شیراز کنونی در برابر دانشگاه تهران. مجموعه این موارد جدای از جنبههای سیاسی آن، که البته مهم هم است، نشاندهنده بحران توسعه آموزشعالی در کشور است. این موضوع که این نهاد جدید چه نسبتی با جامعه ایرانی و ساختار سنتی دارد و چرا اندیشه دارالفنون امیرکبیر به یک اندیشه جامع دانشگاهی تبدیل نشد همواره مطرح است چون اگر به مساله بهطور سمبلیک نگاه کنیم، وجود دارالفنون در ساختار آموزشی ما مانند زنگی است که در شروع سال زده میشود اما از درون آن دانشگاهها و کالجهای دیگر خارج نشده و طرح عقیم مانده است.
توسعه آموزشعالی در دورههای سازندگی و اصلاحات
توسعه و رشد علمی در دولتهای اصلاحات و سازندگی که معین وزارت علوم آنها را برعهده داشت به چه میزان بود که امروز برخی نمایندگان تاکید دارند نباید به آن دوران بازگشت. بهطور حتم دوران سازندگی دوره ویژهای در امر آموزشعالی بود و معین هم بدان اشاره دارد چنانکه در بیان دلایل آن اظهار میدارد: «یکی اینکه ما جنگ را پشتسر گذاشته بودیم؛ جنگی که بلافاصله بعد از انقلاب شروع شد. آن پتانسیل عظیم انقلابی و آن ایثارگریها و تلاشهای جدی که در دوران 8 سال جنگ تحمیلی بود در خدمت توسعه و سازندگی کشور قرار گرفت. مورد دیگر حضور آقایهاشمی بود که اهداف بلند و همت والایی داشت. ممکن است از نظر کارشناسی با بعضی نظراتشان مخالف باشم ولی نفس اینکه یک رئیسجمهور ایدهها و همت بالایی داشته باشد و پیگیر باشد به نظرم ارزش است و لازم هم است. کفایتش به این است که این ایدهها بهدرستی کارشناسی و از نظر علمی بررسی و خوب هم اجرا شود. نکته بعدی انگیزه بالای من و همکارانم در اولین دوره بود. از نظر سنی هم جوانتر بودیم و همکارانی را انتخاب کرده بودم که از حداکثر همدلی و اعتماد برخوردار هستند. همچنین باور داشتم که رفع محرومیتها از یک منطقه شامل محرومیت آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و باید در آموزش و پرورش و آموزشعالی در مناطق محروم سرمایهگذاری شود تا عدالت در آموزش بهعنوان یک هدف و آرمان تحقق پیدا کند. معمولا وقتی در شهری دانشگاه ساخته میشود؛ فضای شهر هم متحول میشود. اولین اتفاق جذب جمعیت و بهخصوص جمعیت دانشجویی و خانواده آنهاست؛ بنابراین ایجاد شغل هم میشود و سطح فکری و فرهنگی منطقه هم بالا میرود. همچنین اگر پذیرش افراد بومی در اولویت قرار گیرد، نیروهای متخصص در آن شهر ماندگار خواهند شد درحالی که درصد کمی از کسانی که برای تحصیل به تهران یا شهرهای بزرگ میروند، به زادگاهشان باز میگردند.» آیا این عملکرد محلی از نقد دارد که برخی در مجلس میخواهند به آن دوران باز نگردند؟ آیا این نمایندگان به مقایسه دوران عملکرد وزارت علوم دولت اصولگرای تحت حمایت خود با آن دوران پرداختهاند که به آسانی زبان به انتقاد باز میکنند؟
اهمیت استقلال دانشگاهها
استقلال دانشگاهها از موضوعاتی است که هیچ فرد آگاهی نمیتواند منکر آن شود. وزارت علوم و دانشگاه مدیر بله قربان گو احتیاج ندارد بلکه به افرادی نیاز دارد که بتوانند با ایدههای جدید به تربیت دانشجویان بپردازد و این موضوع همان نقطه قوت معین و تیمش است چنانکه خانیکی میگوید: «مسئولان دانشگاهی از اینکه تصمیم گیرنده نباشند، استقبال میکنند تا دیگر پاسخگوی نحوه گرفتن دانشجو، مخارج و نحوه درس دادن نباشند. اگر کسی هم پرسید میگویند وزارتخانه و دولت اینگونه خواسته و ما هم اجرا کردیم». معین ادامه میدهد: «همه اینها واقعیت است. دکتر خانیکی به خاطر دارند که در جلسات عمومی چقدر بر رسالت اجتماعی دانشگاه تاکید میشد. دانشگاه نمیتواند فقط به آموزش یا حداکثر پژوهش بسنده کند بلکه باید از جامعه خودش شناخت درست و علمی داشته باشد. مسائل و مشکلات را ریشهیابی و آسیبشناسی کند. سطح آگاهی و فرهنگ عمومی، مسائل حقوق شهروندی، نظام اجتماعی و فرهنگ دموکراسی را در جامعه خود و دنیا ببیند و آن را تجزیه و تحلیل کند و بر اساس آن شناخت برای حل معضلات جامعه، راهکار عملی و نه راهکار جلسهای و صلواتی ارائه دهد.
بر این اساس دانشگاه با داشتن رسالتهای آموزشی، پژوهشی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، تربیتی، سیاسی و جهانی نمیتواند نسبت به محیط بیرون از خود بیتفاوت باشد. پذیرفتن این رسالتها و متعهد شدن به آنها کار سختی است اما اگر دانشگاه میخواهد جایگاه واقعی خود را داشته باشد باید چند بعدی عمل کند. ما هم در این جهتگیری مسئولانه، تنوعپذیری در آموزش و پژوهش و خدمات را مطرح کردیم تا دانشگاه پاسخ بهتری برای مشکلات جامعه ارائه کند. رشتهها و پژوهشهای چندنظمی و بینبخشی(multidisciplinary) اینگونه بهوجود میآید. در بازدیدی که از شهرک تریسته در ایتالیا در نیمه شب داشتم و نیز در مرکز آیسیتیپی(مرکز بینالمللی فیزیک نظری) متخصص الکترونیک پابهپای متخصص جراح مغز و اعصاب، فیلسوف و جامعهشناس در یک پروژه تحقیقاتی مشارکت داشتند. دانشگاه در تعریف امروزی خود باید در خدمت توسعه باشد اما آنچه ما امروز داریم مدل جهان سومی آن است.» خانیکی هم ادامه میدهد که «اگر نهاد دانشگاه دارای اعتماد به نفس باشد و خودش را موثر در توسعه و خالق منابع اقتصادی و درآمدی بداند این گونه واکنش نشان میدهد و اگر مصرفکننده باشد به گونهای دیگر برخورد میکند. فکر میکنم آقای دکتر معین یادشان باشد که در بازدیدی که از دانشگاه مسکو داشتیم ایشان پرسیدند دانشگاه چگونه و به چه صورتی اداره میشود؟ گفتند دولت کمک میکند و ما هم منابعی داریم که به صورت پنجاه پنجاه هزینهها را تامین میکند؛ یعنی در یک نظام دولتی که آن موقع کمتر از ده سال از فروپاشی نظام متمرکز سوسیالیستی میگذشت، دولت پنجاه درصد از هزینههای دانشگاه را تامین میکرد.
بنابراین دانشگاه برای تامین بقیه منابع مالی خود باید به حل مساله جامعه خود بپردازد. اگر به دنبال فرآورده علمی، آموزشی و پژوهشی موثر برای جامعه نباشد، نمیتواند برای آن خریداری پیدا کند. اگر دانشگاه این دید را نداشته باشد دچار این دوگانگی که حالا دارد میشود. خانیکی ادامه داد: «وقتی که نسبت دانشگاه و دولت کم میشود سریع به سراغ بخش خصوصی میرود؛ یعنی دولت یا بخش خصوصی. این را میشود به اشکال دیگر تنوع بخشید. بحث تنوعبخشی در آموزش عالی میتواند از اجزای استقلال دانشگاه باشد. اما وقتی صحبت از استقلال دانشگاه میشود، فوری فهم سیاسی از آن میشود. انگار دانشگاه میخواهد در برابر نظام یا در برابر دولت قدعلم کند. به همین نسبت هم به دانشگاه اجازه قد علمکردن نمیدهند و خودشان میخواهند آن را اداره کنند. آقایدکتر سیاسی هم شانس آورد که نامش سیاسی بود و کسی نمیگفت کار سیاسی میکند. اما اگر هرکس دیگری که نامش سیاسی نباشد به دنبال این کار برود برچسب سیاسی به او میزنند».مصطفی معین، اصلاحطلبی است که در امر آموزش، گرایش سیاسی برایش در اولویت نیست و تنها آنچه را در دورانهایی که در اتاق وزیر علوم بوده، دنبال کرده که سطح علمی دانشگاه و دانشجویان را بالا ببرد.
معین اصلاحطلبی است که همواره اصلاح را راه پیشرفت میداند و زمانی که از او پرسیده میشود «به نظر میرسد شما بیشتر در پی اصلاح نگاهها به وزارت علوم بودید؟» اینگونه پاسخ میدهد « ساختار دانشگاه و مدیریت ما متاثر از گذشته و دیوانسالاری متمرکز است که میخواست همه چیز و بهخصوص دانشگاه را در اختیار خودش بگیرد. بعد از انقلاب تلاش کردیم هیات امنا را احیا کنیم که قانون آن در مجلس سوم به تصویب رسید. اما ذهنیتها و گرایشهای گذشته کماکان وجود دارد. اگر دانشگاه اعتماد به نفس نداشته باشد، جذب محیط میشود، چون در این سالها در همه امور به مرکز وابسته بوده است. مدیریت منابع مالی و انسانی دانشگاه هم چون وابسته به سازمان مدیریت و سازمان امور اداری و استخدامی بود ضعیف بوده است. اما مساله ما فقط دانشگاه نیست.در جلسه دولت در زمان بحث بودجه دستگاههای فرهنگی و علمی، وزیر وقت صنایع سنگین با حالت خاصی میگفت که انگار تقسیم وظایف شده است که ما در وزارت صنایع باید درآمد ایجاد کنیم و همه درآمد ما به مصرف آموزش و پرورش و آموزش عالی برسد؛ یعنی آنها به خاطر تولید چدن آهک و آهن تولیدکننده میشوند اما ما با وجود تامین نیروی انسانی و تولید علم مصرفکننده میشویم! در این شرایط نباید منتظر پیشرفت سریع و پایدار باشیم. در واقع ما پیگیر آن بودیم که نهتنها نگاه به دانش و خرد و منزلت و جایگاه انسان اصلاح شود».