به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۴:۱۵
 
۱۰۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۲ ساعت ۰۰:۰۸
کد مطلب : ۶۴۱۰۳
ايزيدي‌ها: دنیا، زنان و دختران ما را فراموش کرد

روایت زنان ایزيدی از داعش و بردگی جنسی

گروه بين الملل: ایزدی‌ها در عراق می‌گویند ۳۵۰۰ نفر از زنان و دختران آنها هنوز در اسارت داعش هستند و با بسیاری از آنها همچون برده‌های جنسی رفتار می‌شود. تعداد کمی از آنها که موفق به فرار شده‌اند، روایت‌های تکان‌دهنده‌ای از دوران اسارتشان دارند. پل وود خبرنگار بی‌بی‌سی پای صحبت آنها نشسته است كه در زير مي خوانيد:
روایت زنان ایزيدی از داعش و بردگی جنسی
یک روز گرم نیمه تابستان خانواده حنان مثل بسیاری از خانواده‌های ساکن شهر سنجار (شنگال) از حمله نیروهای داعش غافلگیر شدند. حنان می‌گوید که آن روز همه تا آنجا که دستشان می‌رسید بار و بنه‌شان را بستند تا فرار کنند. همه در خیابان می‌دویدند و فریاد می‌زدند و صفیر گلوله‌ها از هر طرف شنیده می‌شد.

'حنان' نام واقعی او نیست. هیچ یک از زنان و دختران ایزدی که قبلا اسیر داعش بودند و حاضر شدند با بی‌بی‌سی صحبت کنند، نخواستند که نام واقعی‌شان فاش شود. او می‌گوید آن روز شبه‌نظامیان، جاده‌های اطراف سنجار را بسته بودند. همه را به داخل شهر بازگرداندند و آنجا زنان و دختران را از بقیه جدا کردند: "بیست تا بودند با ریش‌ بلند و تفنگ. گفتند که ما را به موصل می‌برند. اعتراض کردیم. ما را زدند و به زور سوار ماشین کردند."

در موصل او را به همراه زنان دیگر به یک سالن ورزشی و بعد از چند هفته به یک تالار عروسی بردند. ۲۰۰ زن و دختر را یک جا جمع کرده بودند. آنجا در واقع بازار فروش برده بود: «اعضای داعش می‌آمدند و انتخاب می‌کردند. جرات نمی‌کردیم به صورتشان نگاه کنیم. وحشت کرده بودیم... برای این که ما را بترسانند، شلیک می‌کردند. می‌خواستیم خودمان را بکشیم اما راهی پیدا نمی‌کردیم.»

حنان می‌گوید یکی از دخترها بالاخره خودش را کشت: "رگش را زد. نگذاشتند کمکش کنیم. همه‌ را به اتاقی بردند و در را قفل کردند. گفتند 'مهم نیست، جنازه‌اش را یک جایی پرت می‌کنیم'."
بین داعشی‌ها خارجی هم بوده، اما بیشترشان از سنی‌های اهالی منطقه بوده‌اند. حنان یکی از آنها را که در سنجار موبایل‌فروشی داشته، شناخته. می‌گوید او بیش از همه برای توهین و تمسخر ایزدی‌ها از خود مایه می‌گذاشت: "به ما می‌گفتند 'یزیدی‌ها کافرند. حالا شما قرار است مسلمان شوید'. خیلی از دخترها را برای همخوابگی با خودشان می‌بردند."

داعش مرتب زنان ایزدی را جابجا می‌کرد. یک جا آنها مردانشان را از دور دیدند که همگی سبیل‌هایشان را تراشیده بودند، چون داعش سبیل گذاشتن را غیراسلامی می‌داند. حنان می‌گوید دختران جوان‌تر را زودتر می‌بردند، بیشترشان را به رقه "پایتخت" دولت اسلامی در سوریه می‌فرستادند. بالاخره نوبت خود او هم رسید.

هفت نفرشان را به اتاقی بردند که ظاهرا قرار بود از آنجا به رقه بفرستند. از میان آنها بعضی را برای تجاوز و آزار جنسی می‌بردند و برمی‌گرداندند. اتاق محافظ داشت، اما پنجره اتاق را با پلاستیک پوشانده بودند. یک شب آنها پلاستیک را پاره کردند: "یکی یکی از پنجره بیرون پریدیم. من نفر پنجم بودم. بیرون منتظر دخترعمویم شدم، اما دیدم چراغی روشن شد. نمی‌توانستم بیشتر از آن منتظر شوم. از روی دیوار پریدم. دویدم و پشت سرم را هم نگاه نکردم... نتوانستیم به داد بقیه که جا مانده بودند برسیم." حنان هجده ساله می‌گوید می‌خواسته پرستار شود، آرزویی که با هجوم داعش تا حد زیادی بر باد رفته است.

هر خانه، یکی

'خما' که در چادری در اردوگاه‌های پناه‌جویان زندگی می‌کند، یکی از زنان ایزدی است که بعد از ربودن او را به شهر رقه فرستادند. خما فرار نکرد ولی در نهایت خانواده‌اش با پرداخت باجی معادل ۳ هزار دلار به داعش آزادی‌اش را خریدند. او سی ساله است و شرم و وحشتی را که در روز فروختنش به عنوان برده بر او غالب شده بود فراموش نکرده است. قیمتی را هم که برای فروشش توافق شد به یاد دارد.

وي مي گويد: "دسته دسته برای خرید زن‌ها می‌آمدند. نمی‌توانستیم درست بخوابیم، چون هر وقتی از روز و شب ممکن بود بیایند... گاهی دخترها را کتک‌خورده و زخمی بر می‌گرداندند. بهتر که می‌شدند دوباره آنها را می فروختند. گریه و زاری و التماس اثری نداشت. پول‌ها را یکی از شیخ‌های داعش می‌گرفت. یکی از آنها ۱۵ هزار دینار عراقی (۱۳ دلار) نشانمان داد و گفت: همین قدر می‌ارزید."

خما و دخترخاله‌اش را پیکارجویی با خود برد که گذرنامه غربی داشت. پنج زن و دختر ایزدی دیگر هم در خانه‌اش بودند. ازدواج کرده بود و همسرش هم با او زندگی می‌کرد. قصد داشت با دو نفر از زنان اسیر ایزدی هم ازدواج کند و بقیه از جمله خما را به کنیزی بگیرد. خما می‌گوید همسرش به وضوح از این وضعیت ناراضی بود. اما مشکلات دیگری هم وجود داشت: "همسایه‌شان آمد و به او گفت 'نمی توانی همه این دخترها را نگه داری. بغدادی (رهبر داعش) دستور داده که در هر خانه یکی بیشتر نباشد'."

'پاکسازی قومی'

از مجموعه گفت‌وگوهای بی‌بی‌سی با زنان ایزدی این طور به نظر می‌رسد که اگر آنها اسلام بیاورند، احتمالا سرنوشتشان ازدواج اجباری خواهد بود، در غیر این صورت ممکن است بین چند عضو داعش دست به دست شوند. 'جنار' بیست ساله می‌گوید: "یکی از دخترها یازده ساله بود. مرتب او را می‌زدند. اول او را به یک داعشی و بعد به یکی دیگر در موصل دادند. بعدا شنیدیم که خود را کشته است." از خانواده جنار ۹ نفر دیگر از جمله سه دختر هنوز اسیر داعش هستند.

جنار که در کنار خواهر سیزده ساله‌اش نشسته، می‌گوید: "وقتی موصل بودیم چند بار تلاش کردند ما را از هم جدا کنند، اما نگذاشتیم این کار را بکنند. مردی را که می‌خواست ما را بخرد می‌شناختیم. قبل از حمله داعش کارگر بود و بارها به خانه‌مان آمده بود. ولی آنجا در موصل امیر شده بود... از او خواستیم که ما را از هم جدا نکند و او هم موافقت کرد. به بدی بقیه نبود ولی بد بود. کاش می توانستم همه‌شان را تکه تکه کنم."

خیضر دلمه، فعال ایزدی که این زنان را برای گفت‌وگو به بی‌بی‌سی معرفی کرد، داعش را متهم می‌کند که از ابتدا برای پاکسازی فرهنگ، مذهب و دودمان ایزدی‌ها برنامه داشته است. او می‌گوید که الگوی کارشان مشابه بود. زنان را به تعداد زیاد یک جا جمع می‌کردند و بعد به عنوان غنیمت جنگی آنها را تقسیم می‌کردند. حق انتخاب، اول با پیکارجویان خارجی بود و بعد با رهبران محلی: "اعضای محلی داعش از همه بدترند. وحشی‌اند. زنان ما را چند تا چند تا می‌برند... دنیا، زنان و دختران ما را فراموش کرده. چرا خبری از عملیات بین‌المللی برای آزاد کردن آنها نیست؟"