گروه جامعه: خانوادههای صاحب فرزندان چندقلو، همیشه با مشکلاتی مواجه بودهاند اما با وجود اعلام حمایتها در راستای سیاستهای جمعیتی، خانوادهای در رباطکریم به تازگی صاحب فرزندان سه قلو شده که با همه هیاهوی مقامات آه در بساط ندارند!
آیفون خانهای که سهقلوها در آن به دنیا آمدهاند، آیفون تصویری است اما وقتی زنگ این آپارتمان در شهرکهای مسکن مهر پرند در نزدیکی رباط کریم را فشار میدهیم، در با زنگ آیفون باز نمیشود. لحظاتی بعد برادر بزرگ سهقلوها که دانشآموز کلاس اول دبیرستان است، در را باز میکند. در گوشه اتاق پذیرایی خانه این خانواده 7 نفره رختخوابی پهن است و سه برادر چهار ماهه، «امین، عماد و امیرعلی» در کنار هم آرام خوابیدهاند، آرامشی که البته در چهره پدر و مادر وجود ندارد. بالای سر این سهقلوها پوستری بر دیوار نصب است که تصویری از سه قلوهایی خارجی با پوست شفاف و خندان را نشان میدهد. سهقلوهایی که به احتمال زیاد برخلاف این سه قلوهای ساکن مسکن مهر از سیستم تامین اجتماعی کارآمد در کشورشان بهرهمند هستند.
فرزندآوری با توجه به وضع مالی طبقههای پایین دست جامعه ایران به یک مشکل تبدیل شده است اما اگر روزی یک خانواده که از نظر اقتصادی ضعیف است، فرزندان سه قلو به دنیا آورد، دیگر چرخاندن چرخ آن زندگی ماموریتی غیرممکن میشود. مادر و پدر این سه قلوها به حقیقت ماجرای پیچیده بزرگ کردن بچهها آگاه بودند و دنبال بزرگ کردن خانوادهشان نبودهاند اما شاید حکمتی در کار بوده تا این بچهها واقعیت سخت زندگی را از همان ابتدای تولد تجربه کنند. بر اساس سیاستهای کلان جمعیتی کشور و با استناد به اینکه جمعیت کشور در حال پیرتر شدن است، باید نیروهای جوانی به دنیا پا بگذارند تا کارها روی زمین نماند اما آیا در بستههای سیاستگذاری جمعیتی، پیشبینی و تضمینی برای تامیناجتماعی این جمعیت شده است که متولدین این سالها، پیش از ورود به چرخه کار و تولید باید از کجا تامین شود؟
حتی وضعیت کاری جواد عطایی، پدر 39 ساله سه قلوهای رباط کریم که برای پیدا کردن کار از کرمانشاه به حاشیه جنوبی ابرشهر تهران مهاجرت کرده، روشن نیست! او که استاد گچکاری است، میگوید: «اول که آمده بودیم در پروژههای مسکن مهر همین جا کار میکردم و اوضاع بد نبود، حتی جمعهها هم کار میکردیم اما الان دیگر پیمانکارها بودجهای دریافت نمیکنند و کارها خوابیده است. کار شخصی هم زیاد نیست چون بازار مسکن دچار رکود شده است. من امسال در مجموع فقط دو ماه کار کردهام. شهرکهای صنعتی این دور و بر هم برای کارگری ساده حقوقهای 600 هزار تومانی میدهند که با توجه به مخارج زندگی، برای ما کافی نیست.»
مسکن مهر رباط کریم هم آنقدر دور افتاده، که نمیشود به گزینههای جایگزین فکر کرد. «برای کار ساختمانی باید پای کار باشی و نمیتوان هر روز این مسافت را تا تهران رفت تا سر ساختمان کار کرد. ما 24 ساعته در حال انجام کارهای این بچهها هستیم ولی اگر بخواهم در تهران کار کنم باید به آنجا مهاجرت کنم و هفتهای یک بار به خانوادهام سر بزنم.» مشاهدات ما از یک روز کاری در دشت کوهپایهای وسیعی که چندین شهرک بزرگ مسکن مهر را در خود جای داده هم حرفهای پدر سه قلوها را تائید میکند. در این منطقه کار ساختمانی خاصی در حال انجام نیست و ساختمانها و خیابانکشیها نیمهکاره رها شده است و به جای مغازههایی که مایحتاج جمعیت بزرگ این منطقه را تامین کنند تا دلتان بخواهد بنگاه مسکن باز شده است.
یکی از ساکنان این مجموعه مسکن مهر درباره این بنگاهها میگوید: «تنها چیزی که اینجا رونق دارد، دلالی مسکن مهر است چون با توجه به وضعیت اینجا خیلیها حاضر هستند که خانههای خود را به قیمت پایینتری بفروشند و از اینجا بروند و کسانی که سرمایه کافی دارند این خانهها را به قیمت پایینتر از چنگ افرادی که مشکل اقتصادی دارند و به امید رهایی ابدی از اجارهنشینی به اینجا آمدهاند درمیآورند.» خانواده سه قلوها، مقاومتر هستند. پدر خانواده میگوید: «ما زندگی عشایری داشتهایم. شاید آنهایی که از تهران آمدهاند، نتوانند شرایط اینجا را تحمل کنند اما ما دوام میآوریم.»
مسکن مهر قرار بود کابوس خانه بهدوشی را به رویای شیرین آرامش مالکیت بر خانه تبدیل کند اما خانواده سه قلوها اینجا هم مستاجرند. مادر سه قلوها میگوید: «شوهر من بیکار است و ما درآمدی نداریم. اجاره خانه ما ماهانه 100 هزار تومان با 7 میلیون تومان پول پیش است. صدای ما را به گوش مسوولان برسانید.» رئیس سازمان بهزیستی کشور سوم دی ماه امسال در گفتگویی با خبرگزاری آنا از ارائه خدمات ویژه به خانوادههای سه قلو و بالاتر حرف زده بود. همایون هاشمی گفته بود: «کمک هزینه تامین مسکن، بخشی از هزینه مهدکودک چندقلوها و هزینه تحصیلی آنها تا بزرگسالی نیز توسط این سازمان تامین میشود.»
اما فهیمه غلامی، مادر سه قلوهای مسکن مهر، که روز شنبه 20 دی ماه، به سازمان بهزیستی در شهر تهران مراجعه کرده است روایت دیگری دارد: «در بهزیستی درباره کمک هزینه مسکن به من گفتند که هیچ دستورالعملی برای این کار به ما داده نشده است. آن کمک هزینه ماهی 20 هزار تومانی هم که سه ماه به سه ماه پرداخت میشود، واریز نشده، چون گفتند؛ بودجه این سه ماه هنوز داده نشده است. اینجا شماره تلفن ما را گرفتند و گفتند که اگر خبری بود اطلاع میدهیم.» به طور کلی تاکنون هیچ نهادی با این خانواده تماس نگرفته است. این سه قلوها در حال حاضر مددجوی سازمان بهزیستی هستند اما چون پدر آنها تحت پوشش این سازمان نیست، کمکهای آن هم فقط مشمول بچهها میشود. مادر بچهها درباره خبرهای امیدوارکننده از بهزیستی و نتیجه پیگیری این خبرها میگوید: «کارمندان بهزیستی به شوخی به ما میگویند که هر وقت اخبار چیزی میگوید، مردم فکر میکنند از آسمان پول ریخته است!»
مادر سه قلوها خود مبتلا به بیماری قند است اما به خاطر رسیدن تعداد جگر گوشههایش به عدد پنج دیگر بیماری خود را فراموش کرده است. «من گاهی وقتها به خاطر بیماریام به حالت کما فرو میروم. قند خون من گاهی 500 و گاهی 50 میشود. نوار تست قند خون قبلا 17 هزار تومان بود اما حالا 50 هزار تومان شده است و من قید بیماریام را زدهام.» اگر بخواهیم برآوردی از گوشهای از رقم نگهداری این سه قلوها داشته باشیم، میتوانیم هزینه شیرخشک و پوشک آنها را مثال بزنیم. سه نوزاد روزانه به اندازه 10 هزار تومان شیر خشک میخورند و ماهانه هم 300 هزار تومان خرج تر و خشکی پوشکشان میشود. این یعنی 600 هزار تومان در ماه فقط برای این دو قلم. این سه قلوها غیر از ماهانه 20 هزار تومان و سهمیه شیر خشک، چیزی دریافت نکردهاند. بهزیستی اما شیر خشک بچهها را تامین میکند. این شیر خشک البته کیفیت مطلوبی ندارد و به برخی از نوزادان نمیسازد اما وقتی از والدین سه قلوهای مسکن مهر درباره این شیر خشک اهدایی میپرسیم، آنها خدا را شکر میکنند که بچههایشان مشکلی با نوشیدن این شیر ندارند. آنها در ماه 18 قوطی از این شیرخشکها دریافت میکنند.
مضرب سه در زندگی این خانواده نقش مهمی بازی میکند و وقتی پای این مضرب به هزینههای درمانی میرسد، ارقام برای آنها نجومی میشود. هرچند والدین این بچهها از اینکه آنها مشکل بیماری خاصی ندارند راضی هستند اما نظارت بر این سلامت خود کار پرهزینهای است. مثلا معاینه چشم و معاینه گوش هر کدام نفری 30 هزار تومان میشود. بچهها یک بار هم برای سونوگرافی به یک مرکز درمانی برده شده بودند، پدر و مادر آنها فکر میکردند که هزینه سونوگرافی نفری 70 هزار تومان است اما آنجا به آنها گفته شده بود که باید 270 هزار تومان برای هر نفر بپردازند. این یعنی 810 هزار تومان برای خانوادهای بدون درآمد. البته این بچهها تحت پوشش بیمه سلامت ایرانیان هستند.
براساس قانون نانوشتهای که با جدیت اجرا میشود؛ کارگران بخش ساختمان بیمه تامین اجتماعی نمیشوند و اعضای این خانواده هم تحت پوشش این بیمه نیستند، در نتیجه هزینههای درمانی سنگینتر میشود. البته روز تولد این بچهها در بیمارستان میرزا کوچک تهران، روز متفاوتی بوده است. تنها 10 درصد هزینه 14 میلیونی تولد این بچهها از این خانواده دریافت شده اما این خانواده حتی امکان پرداخت این یک میلیون و 400 هزار تومان را هم نداشته است. مادر بچهها میگوید: «یک میلیون تومان مانده بود و بچهها در بیمارستان بودند. من رفتم کمیته امداد اما گفتند که برای این کار وام یک میلیونی میدهند که کار زمانبری بود و بچهها در بیمارستان مانده بودند. بالاخره کارکنان بیمارستان آن یک میلیون تومان را بین خودشان جمع کردند تا ما به خانه برویم.»
این خانواده علاوه بر این سه نوزاد، یک پسر اول دبیرستانی و یک دختر ششم دبستانی هم دارد. وضعیت زندگی و رفاهی آنها به حدی نامناسب است که در حد یک گزارش خبری نمیگنجد. این خانواده یکی از 18 خانوادهای است که در رباط کریم فرزندان سه قلو یا بیشتر دارند. چنین خانوادههایی نیاز به حمایت جدی اقتصادی و اجتماعی دارند اما تا امروز خبری از این حمایتهای وعده داده شده نیست!