تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ ساعت ۱۲:۲۷
کد مطلب : ۶۹۶۸۵
دولت‌قبل درقبال‌گردوغبار اصلا مقصر نيست!
گروه جامعه-رسانه‌ها: الهه موسوی در روزنامه اعتماد نوشت: عضو جبهه پایداری، خواستار استعفای معصومه ابتکار شد. علت را هم عدم حضور ابتکار در شرایط بحرانی استان خوزستان که مستقیما به وظیفه او برمی گردد عنوان کرده و اینکه این سفر نکردن، نشان دهنده ضعف یک مسوول است.
ظاهرا تک عاملی دیدن قضایا، شیوه ای مرسوم در دولت گذشته بود. به جای اینکه عوامل متعدد بروز یک پدیده بررسی شود. آیا در بروز یک بحران، تنها یک سازمان مقصر است؟ آیا اگر امروز در اثر سیاست های نادرست دیگر وزارتخانه ها و دولت ها، بحرانی در نقاطی پدید آمده تنها یک مقام مسوول باید پاسخگو باشد؟ آیا می شود یک مساله چند وجهی را از یک بعد بررسی کرد؟ آیا مبحث ریزگردها و گرد وخاک جنوب، تنها علتش به سازمان حفاظت محیط زیست بازمی گردد؟ آیا این پدیده نتیجه سیاست ها و عملکرد نادرست دیگر وزارتخانه ها و خود دولت در مبحث محیط زیست نیست؟
آیا اجرای بیش از ٨٦٠ هزار هکتار عملیات خاک ورزی و ایجاد زهکشی در اراضی اهواز و اندیمشک و نیز تغییر کاربری اراضی مذکور به کشاورزی توسط وزارت جهاد کشاورزی در دولت پیشین، منجر به بیابانی شدن و بروز پدیده گردوخاک نشده است؟!
آیا صدور مجوز اکتشاف و تاسیس پالایشگاه در هورالعظیم و خشکاندن این اکوسیستم آبی ارزشمند که در حوزه وزارت نفت دولت پیشین انجام شد، در بروز این بحران عاملی تعیین کننده نبوده است؟
آیا عدم تخصیص حقآبه برای تالاب بین المللی شادگان و رودخانه های دایمی و فصلی سرشاخه های کارون که در وزارت نیروی دولت پیشین اتفاق افتاد، دخیل در بروز این بحران نیست؟!
آیا عدم اجرای صحیح و نظارت درست بر طرح های تعادل دام متناسب با ظرفیت مراتع در کل حوزه آبخیز و آبریز و ورود بیش از ظرفیت دام در مراتع که باعث بیابانی شدن مراتع و ظهور گرد وخاک شده است و حاصل عملکرد سازمان جنگل ها و منابع طبیعی دولت پیشین است، نیز به ابتکار برمی گردد؟!
سیاست های نادرست سدسازی، حفر چاه های متعدد و مدیریت غلط آب در کشور در سال های گذشته که منجر به خشک شدن بسیاری از تالاب های کشور شده را نیز دولت روحانی باید پاسخ بدهد؟ و دیگر اینکه جنگل تراشی های پمچ دهه اخیر که با روش های کاملاسنتی جنگلداری انجام گرفت و باعث کاهش سطح جنگل و رشد بیابانزایی در کشور شد: تا آنجا که اکنون مسوولان سازمان جنگل ها نیز به آن اعتراف داشته و ضرورت تغییر آن را تاکید می کنند باید ابتکار پاسخ بدهد؟ نکته ای که اتفاقا همواره بر آن تاکید و با آن مبارزه کرده است؟!
آیا عوارض دستور آبگیری سد گتوند خوزستان دردوره آقای احمدی نژاد را باید دولت روحانی پاسخ بدهد؟ مجموع عوامل فوق و عواملی دیگر طی دهه های گذشته، مخصوصا در هشت سال دولتی که سرکار خانم الهام طبیب زاده معاونش بودند، موجب گسترش بیابانزایی در نوار مرزی و اراضی جنوبی کشور شده است و روند آن را سرعت بخشیده است: علاوه بر اینکه عوامل خارجی از جمله سیاست های ضدمحیط زیست دولت عراق در زمان صدام حسین و رها شدگی این وضعیت در سال های اخیر جنگ های داخلی این کشور نیز در بروز این بحران تاثیر جدی را داشته است. اینها نکاتی است که اتفاقا سال هاست سوال های ما فعالان محیط زیستی بوده و هرگز از سوی دولت پیشین بدان پاسخی داده نشد. چه خوب است حالاکه مسوولان وقت آن دولت، نگران احوال مردم شده اند به این سوال های اساسی نیز پاسخ بدهند.
چگونه است که نماینده محترمی که روزی نه چندان دور، خود معاون رییس جمهور بوده به این نکته ساده توجه ندارد که اگر امروز بحرانی در ابعادی به بزرگی بحران گردوخاک در جنوب ایران رخ می دهد، در لحظه و یا طی آن سال پدید نیامده و مربوط به سیاست های یک دولت یک سال و نیمه نیست. بلکه ناشی از سیاست ها و رویکردهای نادرست دولت های گذشته است که در دوره های بعد مانند یک دندان خراب شده در اثر نگهداری نادرست طی سالیان متمادی، ناگهان آنقدر بحرانی می شود که صدای صاحبش را درمی آورد. اما صاحب دندان، خود خوب می داند که آن درد، نتیجه بی عملی ها، بی توجهی ها و کاهلی های شبانه روزی درباره آن عضو است.
در پایان خوب است خاطره ای را برای تان نقل کنم از آخرین نشست مطبوعاتی فاطمه واعظ جوادی، رییس سازمان حفاظت محیط زیست دولت نهم. او آن روز بعد از نقد سیاست های دولت نهم و سختی کار سازمان محیط زیست در ارتباط با دیگر وزارتخانه ها گفت: «آقای احمدی نژاد روزی در جلسه رسمی هیات دولت خطاب به اعضا گفت که ظاهرا محیط زیست دارد موی دماغ توسعه می شود که خانم جوادی باید برای این، فکری بکنند.» بعد واعظ جوادی با اشاره به اینکه دارد می رود، گفت «همان روز من دانستم که این فکر، تغییر من است.» (فایل صوتی موجود است) حالاباید از خانم طبیب زاده و دیگر مسوولان دولت نهم و دهم پرسید زمانی که محیط زیست را موی دماغ توسعه می دانستید به بروز این بحران ها فکر نکردید؟ آیا امروز دولت یازدهم باید پاسخگوی خطاهای کارشناسی شما طی هشت سال گذشته باشد؟ همچنان که خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب هامون، گاوخونی و... که در اثر سدسازی های بی رویه رخ داد را باید پاسخ بدهند. آن زمان که با افتخار از داشتن رتبه دوم سدسازی جهان حرف می زدید و اندکی اهمیت به تمام نظرات کارشناسان و بدنه سازمان محیط زیست و دانشگاهیان این حوزه و معترضان به سدسازی می دادید و آنها را عامل بیگانه می خواندید، دولت روحانی و ابتکار کجا بودند که امروز ریشه تمام این معضلات را در این ها جست وجو می کنید و می خواهید که استعفا بدهند؟سرکار خانم گرامی، خوب است کمی و فقط کمی انصاف داشته باشیم. منصف بودن یکی از الزامات مسلمانی است و اگر نباشیم، نه پاسخی برای خداوند داریم و نه برای مردم. ضمن اینکه تاریخ نیز خود درباره مان قضاوت خواهد کرد.
ظاهرا تک عاملی دیدن قضایا، شیوه ای مرسوم در دولت گذشته بود. به جای اینکه عوامل متعدد بروز یک پدیده بررسی شود. آیا در بروز یک بحران، تنها یک سازمان مقصر است؟ آیا اگر امروز در اثر سیاست های نادرست دیگر وزارتخانه ها و دولت ها، بحرانی در نقاطی پدید آمده تنها یک مقام مسوول باید پاسخگو باشد؟ آیا می شود یک مساله چند وجهی را از یک بعد بررسی کرد؟ آیا مبحث ریزگردها و گرد وخاک جنوب، تنها علتش به سازمان حفاظت محیط زیست بازمی گردد؟ آیا این پدیده نتیجه سیاست ها و عملکرد نادرست دیگر وزارتخانه ها و خود دولت در مبحث محیط زیست نیست؟
آیا اجرای بیش از ٨٦٠ هزار هکتار عملیات خاک ورزی و ایجاد زهکشی در اراضی اهواز و اندیمشک و نیز تغییر کاربری اراضی مذکور به کشاورزی توسط وزارت جهاد کشاورزی در دولت پیشین، منجر به بیابانی شدن و بروز پدیده گردوخاک نشده است؟!
آیا صدور مجوز اکتشاف و تاسیس پالایشگاه در هورالعظیم و خشکاندن این اکوسیستم آبی ارزشمند که در حوزه وزارت نفت دولت پیشین انجام شد، در بروز این بحران عاملی تعیین کننده نبوده است؟
آیا عدم تخصیص حقآبه برای تالاب بین المللی شادگان و رودخانه های دایمی و فصلی سرشاخه های کارون که در وزارت نیروی دولت پیشین اتفاق افتاد، دخیل در بروز این بحران نیست؟!
آیا عدم اجرای صحیح و نظارت درست بر طرح های تعادل دام متناسب با ظرفیت مراتع در کل حوزه آبخیز و آبریز و ورود بیش از ظرفیت دام در مراتع که باعث بیابانی شدن مراتع و ظهور گرد وخاک شده است و حاصل عملکرد سازمان جنگل ها و منابع طبیعی دولت پیشین است، نیز به ابتکار برمی گردد؟!
سیاست های نادرست سدسازی، حفر چاه های متعدد و مدیریت غلط آب در کشور در سال های گذشته که منجر به خشک شدن بسیاری از تالاب های کشور شده را نیز دولت روحانی باید پاسخ بدهد؟ و دیگر اینکه جنگل تراشی های پمچ دهه اخیر که با روش های کاملاسنتی جنگلداری انجام گرفت و باعث کاهش سطح جنگل و رشد بیابانزایی در کشور شد: تا آنجا که اکنون مسوولان سازمان جنگل ها نیز به آن اعتراف داشته و ضرورت تغییر آن را تاکید می کنند باید ابتکار پاسخ بدهد؟ نکته ای که اتفاقا همواره بر آن تاکید و با آن مبارزه کرده است؟!
آیا عوارض دستور آبگیری سد گتوند خوزستان دردوره آقای احمدی نژاد را باید دولت روحانی پاسخ بدهد؟ مجموع عوامل فوق و عواملی دیگر طی دهه های گذشته، مخصوصا در هشت سال دولتی که سرکار خانم الهام طبیب زاده معاونش بودند، موجب گسترش بیابانزایی در نوار مرزی و اراضی جنوبی کشور شده است و روند آن را سرعت بخشیده است: علاوه بر اینکه عوامل خارجی از جمله سیاست های ضدمحیط زیست دولت عراق در زمان صدام حسین و رها شدگی این وضعیت در سال های اخیر جنگ های داخلی این کشور نیز در بروز این بحران تاثیر جدی را داشته است. اینها نکاتی است که اتفاقا سال هاست سوال های ما فعالان محیط زیستی بوده و هرگز از سوی دولت پیشین بدان پاسخی داده نشد. چه خوب است حالاکه مسوولان وقت آن دولت، نگران احوال مردم شده اند به این سوال های اساسی نیز پاسخ بدهند.
چگونه است که نماینده محترمی که روزی نه چندان دور، خود معاون رییس جمهور بوده به این نکته ساده توجه ندارد که اگر امروز بحرانی در ابعادی به بزرگی بحران گردوخاک در جنوب ایران رخ می دهد، در لحظه و یا طی آن سال پدید نیامده و مربوط به سیاست های یک دولت یک سال و نیمه نیست. بلکه ناشی از سیاست ها و رویکردهای نادرست دولت های گذشته است که در دوره های بعد مانند یک دندان خراب شده در اثر نگهداری نادرست طی سالیان متمادی، ناگهان آنقدر بحرانی می شود که صدای صاحبش را درمی آورد. اما صاحب دندان، خود خوب می داند که آن درد، نتیجه بی عملی ها، بی توجهی ها و کاهلی های شبانه روزی درباره آن عضو است.
در پایان خوب است خاطره ای را برای تان نقل کنم از آخرین نشست مطبوعاتی فاطمه واعظ جوادی، رییس سازمان حفاظت محیط زیست دولت نهم. او آن روز بعد از نقد سیاست های دولت نهم و سختی کار سازمان محیط زیست در ارتباط با دیگر وزارتخانه ها گفت: «آقای احمدی نژاد روزی در جلسه رسمی هیات دولت خطاب به اعضا گفت که ظاهرا محیط زیست دارد موی دماغ توسعه می شود که خانم جوادی باید برای این، فکری بکنند.» بعد واعظ جوادی با اشاره به اینکه دارد می رود، گفت «همان روز من دانستم که این فکر، تغییر من است.» (فایل صوتی موجود است) حالاباید از خانم طبیب زاده و دیگر مسوولان دولت نهم و دهم پرسید زمانی که محیط زیست را موی دماغ توسعه می دانستید به بروز این بحران ها فکر نکردید؟ آیا امروز دولت یازدهم باید پاسخگوی خطاهای کارشناسی شما طی هشت سال گذشته باشد؟ همچنان که خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب هامون، گاوخونی و... که در اثر سدسازی های بی رویه رخ داد را باید پاسخ بدهند. آن زمان که با افتخار از داشتن رتبه دوم سدسازی جهان حرف می زدید و اندکی اهمیت به تمام نظرات کارشناسان و بدنه سازمان محیط زیست و دانشگاهیان این حوزه و معترضان به سدسازی می دادید و آنها را عامل بیگانه می خواندید، دولت روحانی و ابتکار کجا بودند که امروز ریشه تمام این معضلات را در این ها جست وجو می کنید و می خواهید که استعفا بدهند؟سرکار خانم گرامی، خوب است کمی و فقط کمی انصاف داشته باشیم. منصف بودن یکی از الزامات مسلمانی است و اگر نباشیم، نه پاسخی برای خداوند داریم و نه برای مردم. ضمن اینکه تاریخ نیز خود درباره مان قضاوت خواهد کرد.
