برخی به من این ایراد را میگیرند که چرا نسبت به آینده ایران خوشبین هستم. تا پیش از این نگران بودم که در مذاکرات خارجی چه کسی با چه کسی گفتوگو میکند؟ آیا آنهایی که قرار است گفتوگو کنند، مسایل جهانی را میفهمند؟ هنوز کسانی بودند که فکر میکردند ما در دوران جنگ سرد زندگی میکنیم و با همان ابزار میخواستند برخورد کنند. در حالی که جنگ سرد تمام شده است.
برخی به من این ایراد را میگیرند که چرا نسبت به آینده ایران خوشبین هستم. تا پیش از این نگران بودم که در مذاکرات خارجی چه کسی با چه کسی گفتوگو میکند؟ آیا آنهایی که قرار است گفتوگو کنند، مسایل جهانی را میفهمند؟ هنوز کسانی بودند که فکر میکردند ما در دوران جنگ سرد زندگی میکنیم و با همان ابزار میخواستند برخورد کنند. در حالی که جنگ سرد تمام شده است.
دیپلماسی ادامه سیاستهای کلان داخلی است. دیپلماسی برای دیپلماسی معنا ندارد، ما نیاز به دیپلماسیای داریم که در راستای اهداف ملی باشد. برخی به توسعه اشاره میکنند؛ اما پارادوکسی در میان است؛ چرا ایران که از تمامی ابزارها، امکانات و شرایط برای توسعه برخوردار است، توسعه یافته نیست؟ تا به این سوال پاسخ داده نشود، نمیتوان سراغ دیگر پرسشها رفت. چگونه میتوان به برنامههای توسعه دست یافت در حالی که به پیش نیازهای اساسی توجه نمیشود؟ در کشوری که از بیماری مزمن قانون گریزی آسیب میبیند، چگونه صحبت از توسعه میشود؟ برخی به مواضع غرب در قبال ایران اشاره میکنند. همواره نمیتوان فرافکنی کرد. باید این سوال را از خود بپرسیم که چه میزان از قضاوتهای غرب معلول یا بازتاب حرفهای نسنجیده برخی از مقامات ماست؟ همیشه از آنها ایراد نگیریم، خود ما چه میزان بر این قضاوتها و برداشتها موثر بودهایم؟
خداوند در قرآن کریم میفرماید: ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما یعنی باید اراده اصلاح در بین شما باشد. این اصطلاح تنها ناظر بر مسائل شخصی نیست. هر اختلافی که خواهان حل شدن است، باید طرفین اراده اصلاح داشته باشند. معتقدم در ایران و آمریکا اراده اصلاح وجود دارد و اکنون یک فرصت تاریخی برای آن به وجود آمده است. من منتقد سیاستهای ایران در عراق و خاورمیانه هستم. ایران در افغانستان تمام کمکهای لازم را برای سقوط طالبان انجام داد. جمع بندی همه گروههای جهادی بر حامد کرزی بود، اما ایران نتوانست از همه همکاریها بهره برداری کند. زیرا بوش پسر موافق نبود. پاداش ایران، قرار گرفتن در محور شرارت شد. اما اکنون آن شرایط نیست.
اوباما مصمم به حل مسایل است. ایران نیز نباید این فرصت را از دست بدهد. به همین دلیل سیاست ایران در عراق مبنی بر امتناع از همکاری مستقیم با آمریکا را مورد انتقاد قرار میدهم. ایران و آمریکا در عراق عملا همسو با هم هستند که این باید رسمی شود تا از آن بهره برداری کنند. ارزیابی اینکه ایران موقعیت استثنایی بسیار خاصی در خاورمیانه دارد را قبول دارم. اما چگونه میخواهد از آن استفاده کند؟ اکنون که تابوی مذاکره ایران و آمریکا شکسته شده و با هم گفتوگو میکنند، ایران میتواند و باید در عراق رسما همکاری خود با آمریکا را اعلام و همسوییاش را علنی کند تا از آن بهره برداری کند. بهره برداری نیز فراتر از حل مساله هستهای است. امروز در خاورمیانه شاهد جنگ مذهبی هستیم.
سر رشته این جنگ نیز در عربستان و وهابیها است. اگر ایران وارد این مرحله شود میتواند از طریق توافقات صورت گرفته، عربستان را تحت فشار قرار دهد تا به جنگ مذهبی پایان دهد. ارزیابی بنده بر این است که میتواند. بزرگترین مخالف توافق و بهبود روابط ایران و آمریکا، اسرائیل است. اسرائیل در یک تنگنای بزرگ تاریخی قرار دارد که تاکنون سابقه نداشته است. اسرائیل باید قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت را بپذیرد و به پشت مرزهای سال ۱۹۶۷ بازگردد. در حال حاضر ۱۵۰ کشور دولت مستقل فلسطین را به رسمیت شناختهاند. اما ایران در کجا قرار دارد؟ اگر اسرائیل از نفوذ خود برای عدم دستیابی به توافق میان ایران و آمریکا استفاده میکند، چرا ایران از نفوذ خود برای حل بحران فلسطین استفاده نمیکند؟ چرا ایران هنوز دولت مستقل فلسطین را به رسمیت نشناخته است؟
ایران برای پاسخگویی به تعارضات اسرائیل باید تمام وزن خود را در حمایت از فلسطین قرار دهد تا اسرائیل قطعنامه ۲۴۲ را به اجرا درآورد. در این باره ایران میتواند با سیاستهای اوباما همگام شود. برخی از تحلیلهای بدبینانه مبنی بر اینکه اختلاف اسرائیل و آمریکا جنگ زرگری است را قبول ندارم. اوباما طی ۴ سال اول دوره ریاست جمهوری خود به اسرائیل سفر نکرد. اما در دور دوم به دلیل اینکه بدون حمایت اسرائیل به پیروزی رسید به اسرائیل رفت. با نگاهی به سخنرانی آمریکا در تل آویو در مییابیم که اوباما مصمم به حل مساله صلح خاورمیانه است. وقتی کارتر رییس جمهور اسبق آمریکا بزرگترین مشکل خاورمیانه و مسئول همه نابسامانیها را اسرائیل میداند، ایران میتواند از آن در راستای حل مساله و در نهایت تقابل با خود اسرائیل بهره برداری کند. اما این رویکرد در سیاست خارجی ما مشاهده نمیشود. در نهایت احساس من بر این است که برای اولین بار کار به کاردان سپرده شده و این منبع امید است. به همین دلیل خوشبینم و معتقدم دولت آقای روحانی و آقای ظریف میتوانند این مشکل را حل کنند. از این رو به سهم خودم همیشه از آنها حمایت میکنم و این را وظیفه ملی- میهنی همه ایرانیان میدانم.