در همهجای دنیا مترجم همزمان بهصورت همزمان ترجمه میکند جز مترجمهای همزمان صداوسیمای ما. مترجمهای صداوسیما معتقد هستند که ترجمه نوعی تالیف است و هنگام ترجمه همان حرفی را میزنند که دلشان میخواهد. اینها اعتقاد دارند گویندگان و مصاحبهشوندگان خارجی اصولا خودشان نمیفهمند چی میگویند و ممکن است بهخاطر حرفی که میزنند بیآبرو شوند. برای همین مترجمان صداوسیما طوری ترجمه میکنند که آبروی طرف را حفظ کنند.
مترجم بهمثابه حرف دل: اصولا در تلویزیون چندصدایی عجیبی وجود دارد. یعنی ممکن است ١٠نفر را دعوت کنند که ١٠تا صدا دارند اما یکطوری پخش میکنند که آن ١٠نفر یک صدا میدهند. میکروفنهایی که در صداوسیما استفاده میشود ساخته دست دانشمندان جوان ایرانی است و این قابلیت را دارد که هر صدایی را که میرود توش طوری ترجمه کند که همصدا با تولیدکنندگان سروصدای داخلی باشد. مثلا شما ممکن است در تلویزیون بگویید من با دیپلماسی ظریف کاملا موافقم و بهنفع کشور است. اما چیزی که پخش میشود اینطوری است: «من صددرصد با رسایی موافقم که با ظریف مخالف است و روحانی هم که کاری نکرده و آقای احمدینژاد کاملا بهنفع همه ما بود که بهنفع کشور باشد مثلا من خودم زمان احمدینژاد پورشه خریدم ولی زمان خاتمی چی داشتم؟ پراید. زمان روحانی چی دارم؟ ۲۰۶. پس وایبهحال دیپلماسی که باعث شده دلار قیمتش ثابت بماند و ما پولمان از پارو بالا نرود یکشبه. واقعاها.»
مترجم بهمثابه دروازه: ما عقل ورزشی و عقل معاش نداریم. اما یادمان است یک آقایی که گویا داماد یکی از مربیهای داخلی بود، شده بود مترجم تیم و همان حرفی را از قول مربی ترجمه میکرد که آن مربی داخلی دوست داشت مربی خارجیه به بچههای تیم بگوید. ما از این حرف متوجه میشویم ورزش ما مثل سیاست ماست و سیاست ما مثل ورزش ماست و سیاست نهتنها پدرومادر ندارد بلکه متاسفانه پدر ما را درمیآورد و مادر ما را به عزایمان مینشاند. واقعاها. آها.
مترجم بهمثابه حالگیری: در ادبیات، احمد شاملو هم معتقد بود موقع ترجمه باید طوری ترجمه کرد که خواننده زبان فارسی با کار ارتباط برقرار کند. که نه احمد شاملو ربطی به صداوسیما و برنامههایش دارد، نه ترجمه شاملو شبیه ترجمه مترجمان صداوسیماست. ما هم این موضوع را همینطوری آوردیم.
مترجم بهمثابه نانخور: جمشید هاشمپور (آریای سابق) در یک فیلم دیالوگش این بود که «حق با کسی است که حقوق میدهد.» حالا حکایت مترجمان همزمان صداوسیماست. طرف بهش گفتند بگو اوباما این چیزها را دارد میگوید و نتانیاهو این چیزها را و حقوقت را بگیر و برو. مترجم را چهکار داریم؟ الان به مترجم مذکور بگویی خب چرا این کار را میکنی؟ میگوید خب اگر من این کار را نکنم یکی دیگر میکند.
مترجم بهمثابه همهچیزفهم: به نظر ما همینکه صداوسیما فقط حرفهای خارجی را ترجمه دلبخواه میکند باید خوشحال باشیم. اینطوری که پیش میروند ما استرس داریم فردا حسن روحانی هم بخواهد حرف بزند یکی را بگذارند ترجمه همزمان کند و بگویند روحانی فارسیاش ضعیف شده و حرفی را که بخواهد بزند یکطوری میزند که یک معنی دیگر میدهد برای همین ما جاش ترجمه میکنیم چون ما از همه بهتریم و از همه خوبتریم و بیشتر از همه میفهمیم و صلاح کار همه را میدانیم و خلاصه ما یک همچین چیزی هستیم.