گروه جامعه: حتما با افراد ژولیدهای که در حال جست و جو داخل زبالهها هستند مواجه شدهاید. در خیابانهای شهر، زنان، مردان، افراد پیر، جوان و کودک با سر و وضع ناجوری مشاهده میشوند که کارشان زبالهگردی است.
پیرمرد در حال برداشتن کارتن و جعبههای خالی از داخل سطل زباله سوپر مارکت حاشیه کمربندی بجنورد است. یک کلاه بافتنی، یک کت سبزرنگ و شلوار ورزشی مشکی به تن دارد که آن هم از بس رنگش رفته قهوهای شده است. به کمرش یک روسری بسته است که گوشههای روسری از زیر کت بیرون آمده است. سر و رویش کثیف است. 59 سال سن دارد و با اندک زوری که دارد کارتنها را محکم به یکدیگر فشار میدهد و طنابی را به دور آن میپیچد.
«یزدانی» در گوشه پیادهرو موتورش را پارک کرده است، روی زین موتور دو سبد بزرگ میوه قرار داده که نقش خورجین را برایش ایفا میکند، کارتنها را روی سبدهای میوه قرار میدهد، آنقدر بار روی موتور میگذارد گویی که یک خودروی نیسان این کارتنها را بار زده است. هر کیلو کارتن را 100 تومان میفروشد. منزلش در روستای عبدل آباد است و جمعآوری زباله و فروش آن تنها منبع درآمدی زندگی اوست. قبلا روی زمینهای کشاورزی مردم کارگری میکرده اما چون دیگر توان کار کردن ندارد زباله گرد شده است. میگوید زندگیاش به سختی سپری میشود و به نان شب محتاج است. پسرش کلاس هشتم است و دغدغه تامین هزینههای تحصیل و دانشگاه او را دارد.
وی در جواب این سوال که چرا تحت پوشش کمیته امداد قرار نمیگیری، ادعا کرد: چندین بار به کمیته امداد رفتهام اما آنها از کمک به ما خودداری کردند. چندین مرتبه کارتنها را روی موتور بار زد، رفت و آمد تا اینکه شب شد و حال باید درآمد 20 تا 30 هزار تومانی خود را به منزل ببرد. کمی آن طرفتر مرد میانسال دیگری یک بطری نوشابه را از میان زبالهها جدا کرده و بدنه آن را بریده است تا در آن آب جوش بریزد و چای درست کند. آنچنان کثیف و سیاه شده است که هر کس نداند گمان میکند ذغالفروش است. «ایزانلو» تمام روز را به سطلهای زباله خیابانهای شهر سر میزند، از دور به چند متری زبالهدانها که نزدیک میشود دعا میکند که جنس با ارزشی از پلاستیک یا آلومینیوم گیرش بیاید؛ هر چه سنگینتر باشد روزیاش بیشتر است.
50 ساله است و چهار بچه دارد. همه بچههایش را برای تحصیل به دانشگاه آزاد فرستاده و الان فارغالتحصیل شدهاند. قبلا کارگر ساختمانی بوده است. میگوید قبلا درآمدش نسبت به زبالهگردی بهتر بوده است اما چون توان کار کردن تا شب را ندارد مجبور است این کار را انجام دهد. خیلی کم میتواند زباله جمع کند و علت آن را اجازه نیافتن در برخی مناطق توسط تعدادی از زبالهگردها میداند. در حقیقت گویی خیابانهای شهر برای زبالهگردها نیز محدودهبندی شده است. ارزان شدن زبالهها یکی دیگر از مشکلاتی است که موجب شده درآمدش در حد بخور و نمیر باشد. درآمدش گاهی پنج، 10 و 20 هزار تومان است و آن بستگی به نوع آشغالی دارد که جمعآوری شده است. چایش را میخورد و کیسهاش را پر از بطری نوشابه، آب معدنی و کارتن میکند، روی دوشش میگذارد و به سوی سطل آشغالی که آن سوی خیابان قرار دارد، میرود.
ذوالفقاری، یک زن ساکن در خیابان امام خمینی شهر بجنورد به خبرنگار ایسنا میگوید: هر چند روز یک بار مردی را میبینم که داخل زبالهها میرود و کیسهاش را پر از زبالههایی همچون نان خشک و بطری نوشابه میکند. کسی نیست جلوی آنها را بگیرد. بعد از اینکه کارشان با پلاستیکهای زباله تمام میشود همه چیز را همان جا رها میکنند و میروند. بارها به زبالهگردها تاکید میشود که پلاستیکهای آشغال را پاره نکنند یا زبالههای پخششده را جمع کنند اما این کار را انجام نمیدهند.
«محمدی»، دختری جوان، زبالهگردی را پدیدهای نو و جدی میداند و میگوید: این امر نشان میدهد اطرافمان آدمهای فقیر زیادی هستند که حاضر میشوند برای یک تکه نان به این گونه کارها رو آورند و تا کمر داخل سطل زباله فرو روند. این افراد به رعایت نظافت هم توجهی ندارند، حتی یک دستکش دستشان نمیکنند. داخل زبالهها ممکن است هر چیزی باشد اما آنها بیتوجه به این مسئله، کارشان را میکنند و در پی نفع خود هستند. محمود بهنیا، مدیر گروه بهداشت و محیط دانشگاه علوم پزشکی خراسانشمالی در این زمینه به خبرنگار ایسنا میگوید: زبالهگردی هر چند اکنون به منبع درآمدی برای برخی افراد تبدیل شده اما این افراد همواره در معرض دنیایی از بیماریهای پنهان مخازن زباله قرار دارند که امکان انتشار برخی از این بیماریها در سطح جامعه نیز وجود دارد.
وی میافزاید: زبالهگردها را اغلب جوانان، معتادان، کودکان کار و اتباع بیگانه تشکیل میدهند که بدون رعایت هیچگونه مسایل بهداشتی و حفاظتی اقدام به جستجوی محتویات سطلهای زباله به ویژه کاغذ و مقوا، بطریهای پلاستیکی و آلومینیومی میکنند؛ سطلهایی که انواع زبالهها از زبالههای عفونی آلوده به خون مانند باند و سرنگ، زبالههای پاتوبیولوژیک مانند لاشه قناری مرده، غذاها و داروهای تاریخ منقضی شده، زبالههای شیمیایی مانند باقیمانده شویندهها و وایتکس، فلزات سنگین و اجسام برنده از جمله شیشه شکسته، تیغه، سوزن یا حتی سرنگ را در خود جا دادهاند. زبالههایی که میتوانند مخاطرات بهداشتی جدی را برای جمعکنندگان آنها به همراه داشته باشند به طوریکه برخی کارشناسان نسبت به ابتلا به بیماریهای تنفسی، عفونی، پوستی، انگلی و رودهای هشدار دادهاند. تفکیک و جداسازی زبالهها یکی از بهترین روشهای جلوگیری از پخش شدن زبالهها در کوچه و خیابان و بروز انواع بیماری است که باید در این زمینه به شهروندان آموزش داده شود.
توجه نکردن مردم بجنورد نسبت به گذاشتن زباله در زمان مشخص، خود یکی از معضلات این شهر و شهرداری است. محمد مهدی خاکشور، معاون خدمات شهری شهرداری بجنورد در این زمینه به خبرنگار ایسنا میگوید: تعدادی از شهروندان هر زمانی که بخواهند زبالهها را بیرون میگذارند و این امر موجب هجوم زباله گردها به کیسههای زباله میشود. وی یکی از معضلات این استان را زباله گردها بیان میکند و ادامه میدهد: حدود 300 تا 400 زبالهگرد در بجنورد فعالیت میکنند که تعداد نیروهای اجرائیات شهرداری برای مقابله با این افراد بسیار ناچیز است و نیروهای اجرائیات شهرداری در صورت مشاهده این افراد فقط میتوانند به آنها اخطار دهند و قانون مشخصی برای مقابله با این افراد وجود ندارد.
وی با بیان اینکه 30 درصد زبالهها قابل بازیافت است، میافزاید: 120 تن زباله در روز در بجنورد تولید میشود که هفت درصد آن توسط زبالهگردها تفکیک میشود. در حال حاضر زبالهها در محل کوه باباموسی به صورت سنتی و با شیوهای که مورد تایید شهرداری نیز نیست دفن میشود. به علت اینکه ماشینهای شهرداری توان جابهجایی زبالهها به کوه باباموسی را ندارد، مجبور به تخلیه آنها در حوالی گلستانشهر هستیم و سپس با ماشینهای انتقالدهنده به سوی کوه جابهجا میشوند. خاکشور در پاسخ به این سوال که طرح راهاندازی کارخانه کمپوست توسط شهرداری بجنورد در چه مرحلهای قرار دارد، اظهار میکند: ابتدا باید وضعیت کارخانه کمپوست تعطیلشده از سوی مسئولان استانی روشن شود تا این نهاد بتواند اقدامی در این خصوص انجام دهد.