در این گزارش تلاش داریم تا وزیر محترم کشور و همفکرانشان را به نکات مغفولمانده در این قضیه آشنا کنیم؛ هر چند ایشان پیشتر نیز نشان دادهاند که به «گریز زدن میان مه» علاقهمندند و در آخر همه تقصیرات را گردن رسانهها میاندازند.
اصل خبر چه بود؟
عبدالرضا رحمانی فضلی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «امروز در نشست مشترک وزارت کشور با احزاب سیاسی به تشریح سیاستهای انتخاباتی دولت پرداختم که برای پرهیز از برداشتهای سلیقهای و جناحی احتمالی کلید واژههایی را با مردم نجیب و فهیم در میان میگذارم». وزیر کشور در همین صفحه در مورد نقش رسانهها در صیانت از اعتماد شهروندان نیز مطلبی نوشته که به این شرح است: «انتشار اخبار اغراقآمیز درباره لغو کنسرتها در کشور از مصادیق بداخلاقی اجتماعی است. حجم خبرها به گونهای است که حکایت از لغو 50 درصدی کنسرتها دارد. این در حالی است که بر اساس آمار سه ماهه اول امسال از 312 کنسرت دارای مجوز تنها 9 کنسرت برگزار نشده که سه مورد آن از طرف برگزارکنندگان و یک مورد به دلیل اشکال محتوایی از سوی وزارت ارشاد لغو شده است. امید است همگی با تن دادن به قواعد شهروندی شاهد لغو هیچ کنسرتی نباشیم.»
آقای وزیر حرفهای منتقدان را هم بشنوید
همانطور که میبینید جناب وزیر کشور در این اعلام نظر کمتر توجهی به چرایی، چیستی و چگونگی لغو کنسرتها داشته و پای خود را در مقام مسئول پس کشیده است. حال آن که وزارت ارشاد در این مدت با برنامهریزی مناسب، مجوزهای بسیاری را برای اجرای کنسرت در کشور ارائه کرده است. از این رو لازم است چند نکته را به وزیر کشور گوشزد کنیم.
1- اهالی هنر جزو نخستین گروههای حامی حسن روحانی و دولت تدبیر و امید بودند که چه در کوران انتخابات و چه در تمام مدت این حدود دو سال گذشته با تمام وجود و با وجود بروز مشکلات فراوان پشت دولت منتخب ایستادند. شاید وزیر کشور نداند که تا به امروز حتی هنرمندانی که کنسرتهایشان لغو شده است هم دست از حمایت از دولت نکشیدند و حامی سیاستهای کلان فرهنگی دولت بودند. این در حالی است که بارها به واسطه لغو کنسرتها متحمل زیانهای مالی و معنوی شدند. با این وجود لب فرو بستند و امیدوار به راه ادامه دادند. آیا شما مشابه چنین رفتاری را در بین هنرمندان دیگر نقاط جهان نیز سراغ دارید؟ پاسخ با خودتان!
2- نکته دیگر اینکه وزیر کشور چرا این حرفها را در نشست با احزاب سیاسی مطرح کرد؟ آیا جای چنین اظهارنظر یکسویهای آنجا بود؟ آیا اگر این حرفها در میان فعالان و خبرنگاران عرصه هنر بیان میشد ایشان باز میتوانست به همین راحتی و بدون دغدغه از حرفهایش نتیجهگیری کند و آخرش هم بگوید: «انتشار اخبار اغراقآمیز درباره لغو کنسرتها در کشور از مصادیق بد اخلاقی اجتماعی است»؟ ایکاش وزیر کشور فرصتی بگذارد و حرفهای منتقدان را هم بشنود.
3- متوجه آن بخش از حرفهای ایشان نشدیم که منظور از «انتشار اخبار اغراقآمیز درباره لغو کنسرتها» چه بوده است؟ کدام اغراق؟ نکند ایشان فراموش کردهاند که میزان لغو کنسرتها در دوره دو ساله دولت یازدهم چندین برابر عمر دولتهای گذشته است؟ آیا بازی کردن با اعصاب و روان مردمی که مشتاقانه و با صرف هزینه بسیار بلیت تهیه میکنند و برای دیدن کنسرت خواننده مورد علاقهشان لحظه شماری میکنند شوخی است که از اغراق حرف میزنند؟ در همین گزارش بخشی از فهرست کنسرتهای لغو شده در دولت یازدهم را منتشر میکنیم تا وزیر کشور هم بعد از این در اظهارنظرهایش کمی دقت بیشتری از خود نشان دهد. البته این فهرست تنها بخشی از لیست بلند بالایی است که خبرنگاری چون من دیگر حوصله تحقیق بیشتر پیرامونشان را نداشت و تکمیل آن را به دوستان وزارت کشور محول میکنم. البته این فهرست فقط شامل کنسرتهایی است که بدون اختیار تهیهکننده و وزارت ارشاد و توسط فشارهای جانبی لغو شدهاند.
4- در این چند ماه اخیر رئیسجمهور به عنوان مقام نخست اجرایی کشور و همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی اظهارنظرهای مختلف عنوان کردهاند که از فرمانداران میخواهند جلوی لغو کنسرتها را بگیرند و ادامه این روند را مناسب نمیدانستند. رئیسجمهور در آخرین نشست خبری خود درباره لغو کنسرتها گفته بود: «از نظر ما، مرجع قانون است. وقتی دستگاهی به عنوان مرجع قانونی تجویز شده پس دخالت دیگران معنی ندارد.» روحانی اضافه کرده بود: «همه باید در چارچوب قانون باشیم و هر دستگاهی که باید مجوز صادر کند آن مجوز مورد احترام باشد. وقتی در چارچوب قانون مجوز برای یک کنسرت داده میشود و مردم میآیند بلیت میخرند، اینگونه دخالتها تضییع حقوق مردم است قبل از اینکه تضییع اصحاب فرهنگ باشد.»
حتی فضای هنری کشور تحت تاثیر این اتفاقها چنان تار شد که وزیر ارشاد در گفتوگو با «جماران» عنوان کرد: «به استانداران گفتهایم نگذارند خودسرها باعث لغو کنسرتها شوند». علی جنتی در مورد دیدگاههای مخالف با اجرای موسیقی و کنسرتها در کشور و نسبت آنها با نظرات امام خمینی(س)، اظهار کرده بود: «کسانی که این نوع برخوردها را میکنند نه دیدگاههای امام را قبول دارند و نه دیدگاههای رهبری را؛ زیرا هم نظرات امام در رابطه با موسیقی کاملا روشن است و هم مقام معظم رهبری حدود 73 جلسه درس خارج فقه خود را به بحث غنا و موسیقی اختصاص دادهاند و نهایتا رأی ایشان روشن است». وی با اشاره به لغو برخی کنسرتها در کشور، یادآوری کرده بود: «ما هم با نیروی انتظامی و هم با وزیر کشور در این مورد صحبت کردهایم. ما به آنها گفتهایم چون خودمان کاملا رعایت حدود شرعی را میکنیم، مواردی را که مجوز داده میشود، استانداران، فرمانداران و نیروی انتظامی باید حمایت کنند و نگذارند افرادی خودسر باعث شوند کنسرتها لغو شود که آنها گفتهاند از این تصمیم حمایت میکنیم». حال از وزیر محترم کشور میپرسیم آیا این وظیفه وزیر ارشاد است که با چنین درخواستی را از استانداران شما بکند؟ آیا این هماهنگیها وظیفه ذاتی وزارت کشور نیست؟ از این رو مبرهن است که اوضاع لغو پیاپی کنسرتها آنقدر وخیم است که حتی رئیسجمهور هم مجبور به واکنش به آن میشود و از این نظر به هیچ وجه اتفاقی درجه دوم محسوب نمیشود؛ پس بهتر است وزیر کشور به جای اظهارنظرهای اینچنینی به دنبال ارائه راه حل برای رفع این مشکل به فرمانداران و اعضای شورای تأمین شهرستانها باشد و با خاطیان از دستورالعملهای دولتی برخوردی مقتدرانه داشته باشد نه اینکه تحت فشارهای محلی به صورت مداوم عقبنشینی کند و راه را برای مخالفان بازتر کند.
5- وزیر محترم کشور اشاره داشتند که «انتشار اخبار اغراقآمیز درباره لغو کنسرتها در کشور از مصادیق بداخلاقی اجتماعی است». در این مورد با ایشان کاملا موافقیم اما آیا رخدادی چون لغو کنسرتها در کشور از مصادیق بداخلاقی اجتماعی نیست؟ طبیعتاً که این اتفاق به عنوان یک علت با خود معلولی را به همراه دارد که با این تفاسیر واکنش مردم و رسانهها به این معضل کاملا طبیعی است، اما اگر رسانهای میخواهد از این آب گلآلود ماهی بگیرد، مسئولان باید با عملکرد صحیحشان بهانهای به دست منتقدان ندهند نه اینکه به جای ارائه راه حل به دنبال مقصر جلوه دادن دیگران باشند.
این گزارش خیلی مفصلتر از آنی است که در این مجال منتشر میشود اما شاید بیان همین چند نکته کمکی کند برای کشف راه حلهای بهتر.
فهرست تعدادی از کنسرتهای دارای مجوز وزارت ارشاد که لغو شدند: